گفتوگو با محسنرفیقدوست درباره شعار« استقلال ، آزادی، جمهوری اسلامی» در 40سالگی انقلاب:
ایران، آزادترین کشور دنیاست
اصغر صوفی/ خبرنگار
نامش با انقلاب گره خورده است؛ به اندازه 78سال سنی که دارد در پیچ و تابهای دنیای سیاست حضور داشته است؛ 10ساله بوده که بهدلیل فعالیت سیاسی از مدرسه اخراج میشود. محسن رفیقدوست، در جریان ملی شدن صنعت نفت، حامی مصدق بوده، اما پس از بروز اختلاف میان مصدق و کاشانی، طرف کاشانی را میگیرد. او در دهههای 40 و 50 با امام(ره) و دیگر چهرههای انقلابی آشنا میشود و راه خود را در مبارزات انقلابی باز میکند، تا جایی که در جریان ورود امام به ایران، مسئولیت تشریفات استقبال را برعهده میگیرد و خود میشود راننده امام از فرودگاه مهرآباد تا بهشتزهرا. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، در مدرسه علوی احکام مربوط به تصرف اموال و املاک ثروتمندان پهلوی را صادر میکند. او از بنیانگذاران سپاه پاسداران است و بعدها هم در قامت وزیر سپاه وارد دولت میشود. در جنگ تحمیلی و تحریمهای تسلیحاتی، در زمینه خرید موشک از کشورهای مختلف و توسعه صنایع موشکی فعال است و خود را «پدربزرگ موشکی» ایران میداند و «پدر موشکی» را لایق شهیدتهرانیمقدم میداند. رفیقدوست پس از جنگ، بهمدت 10سال به ریاست بنیاد مستضعفان منصوب میشود و هماکنون رئیس بنیاد نور است و به گفته خودش در امور خیریه فعالیت دارد. به دلیل نقش پررنگ محسن رفیقدوست در دورههای مختلف انقلاب و به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی با او به گفتوگو نشستهایم.
در تئوریهای انقلاب، دلایل متعددی برای انقلابهای جهان برمیشمارند، درباره انقلاب اسلامی ایران هم دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و... مطرح میشود؛ با توجه به حضور شما در بستر تحولات سیاسی قبل از انقلاب و پس از آن، عامل اصلی انقلاب و خیزش مردم علیه شاه را در چه میدانید؟ مردم با انقلاب چه هدفی را دنبال میکردند؟
خاستگاه انقلاب اسلامی همان خاستگاه انقلاب مشروطه بود، اما بین این دو انقلاب تفاوتهای زیادی وجود دارد. اگر بخواهیم چرایی انقلاب 57 را بررسی کنیم باید به عصر مشروطه برگردیم. حکومت استبدادی سلطنتی در ایران استمرار داشت تا اینکه مردم به علما پناه بردند و تحت عنوان خواستن عدالتخانه، حرکتی آغاز شد که به انقلاب مشروطه منجر شد؛ انقلابی که سلطنت استبدادی را به سلطنت مشروطه تبدیل کرد. در قانون انقلاب مشروطه، مجلس تاسیس شد که در راس آن 5فقیه حاکم بودند؛ به این ترتیب همه قوانین مجلس باید به تأیید فقها میرسید، اما بهتدریج شورای فقها کنار گذاشته شد. پس از آن انتخابات مجلس به یک حرکت صوری تبدیل شد، بهطوریکه ارتشبد فردوست در خاطرات خود مینویسد: قبل از هر انتخاباتی نماینده MI6 به ایران میآمد و درباره افرادی که میخواهند نماینده شوند، با شاه ایران توافق میکرد. اصولا یک حکومت استبدادی و هزار فامیل، منجر به شکلگیری محرومیت و فقر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و... شده بود. همین عوامل خاستگاه انقلاب اسلامی بودند.
مردم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا چه اندازه با حکومت اسلامی و حکومتی که در شرف تاسیس بود، آشنایی داشتند؟
گوش مردم به فرامین، نوارها و اعلامیههای امام بود؛ امام در پاسخهای خود به خبرنگاران فرانسوی و غربی که از ایشان درباره هدفشان میپرسیدند، میفرمایند که ما غیراز قالالله، قال رسولالله، قال الباقر و الصادق چیز دیگری نمیگوییم. در همین حال، امام 3شعار اصلی برای انقلاب انتخاب میکنند: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. این شعارها برای همه قابل فهم بود. این شعارها از 19دی از قم شروع شد و تا 22بهمن هم ادامه داشت؛ یعنی مردم میدانستند که هدفشان از قیام، تغییر حکومت و رسیدن به خواستههایی مانند استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است.
اشاراتی به اهداف انقلاب داشتید، بهنظر شما مهمترین هدف مردم از انقلاب چه بود؟ آیا امروز، پس از گذشت 40سال، انقلاب به اهداف مورد نظر خود رسیده است یا نه؟
هر 3هدف(استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی) همعرض و مهم بودند. ملت ایران به 2هدف اولیه بهطور 100درصد دست یافتهاند. ملت ایران امروز آزادترین و مستقلترین ملت دنیاست و همه آزادی را حس میکنند. قبل از انقلاب، کشورهای دنیا به 2دسته شرق و غرب تقسیم میشدند. کشورهایی هم در گروه 77 بهعنوان جهان سوم و غیرمتعهدها که بعدها به 100 کشور افزایش یافتند، شکل یافته بودند. این کشورها ادعای عدموابستگی به شرق و غرب داشتند. ایران هم جزو غیرمتعهدها بود، اما در عمل حیاطخلوت آمریکا محسوب میشد. همه این 100کشور اسماً آزاد بودند، اما هیچ کشوری در عمل آزاد نبود. امروز هم این کشورها وابستگی خود را حفظ کردهاند. این تنها ایران اسلامی است که مستقل است. در مورد هدف سوم انقلاب، یعنی «جمهوری اسلامی» باید گفت که این هدف زیرمجموعههای متعددی را درون خود دارد که برای مثال در حوزه سیاسی، ملت ایران بر سرنوشت خود حاکم هستند؛ دهها بار انتخابات برگزار شده است و همانها را که مردم میخواستهاند انتخاب کردهاند، بهطوریکه دولتها نتوانستهاند نظر خود را بر مردم تحمیل کنند. در حوزه عدالت اقتصادی هم کارهای زیادی انجام شده است؛ رفع محرومیت و فقرزدایی از این کشور جزو شعارهای جمهوری اسلامی بود. شاید کارهای زیادی در این حوزه صورت گرفته که به ظاهر پیدا نباشد، اما قابل ارائه هستند. در زمان طاغوت در کل کشور تنها 3هزار روستا که به روستاهای خاننشین معروف بودند دارای برق بودند، اما امروز ما روستایی نداریم که برق نداشته باشد.
انتقادی که به این آمارهای شما بهعنوان نشانهای از پیشرفت و توسعه وارد است این است که گفته میشود فارغ از نوع حکومت، به هر حال این حد از پیشرفت بهطور طبیعی طی 40سال شکل میگرفت.
من وقتی سال61 وزیر شدم به سازمان برنامه و بودجه رفتم و آنجا 4سال قبل و 4سال بعد از انقلاب را بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که حکومت طاغوت در برنامهریزیهای اقتصادی خود فقط برای 14میلیون نفر از کل جمعیت 34میلیون نفری برنامه داشت. در زمان پهلویدوم فقط 3هزار روستا برق داشتند. حتی در همین تهران ما خاموشی داشتیم. بنابراین، آنهایی که به قول شما میگویند اگر هر حکومتی بود این اتفاقات میافتاد، آنها بیماران فکری هستند. سیستم اقتصادی دوره پهلوی یک سیستم هزارفامیل بود؛ در پاییز سال57 بانک مرکزی فهرستی را منتشر کرد که نشان میداد شاه و برادران و خواهران شاه، وزرا و... چه حجمی از دلار از کشور خارج کردند. از نظر رتبه علمی در جهان هم ما شاهد رشد چشمگیری در دوره پس از انقلاب هستیم؛ رتبه علمی ایران پیش از انقلاب 143بود، (بدون درنظر گرفتن 3سال اخیر که در جا زدهایم) رتبه ایران در تولید علم به 14رسیده است. لذا ما شاهد هستیم که انقلاب بهطور محسوس تأثیر خود را در این حوزهها گذاشته است. امروز ما به جایی رسیدهایم که زمانی که مقام معظم رهبری سخنرانی میکنند سراسر جهان با دقت تمام به سخنرانی ایشان توجه میکنند و معتقدند که پیشبینیهایشان ناگزیر اتفاق میافتد. وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند اسرائیل 25سال آینده را نخواهد دید، تمام دنیا دغدغه این را دارند که چهکار کنند تا مانع از تحقق این پیشبینی شوند.
شما در جایی به نقل از امام گفتهاید که انقلاب 3مرحله دارد؛ اسلامی کردن ایران، اسلامی کردن کشورهای اسلامی و جهانی کردن اسلام. هماکنون در کدام مرحله قرار داریم؟ آیا این مراحل تحقق یافتهاند؟
خود امام کشور را اسلامی کرد و اسلامی کردن کشورهای اسلامی را هم خود امام شروع کرد. امروز شیعیان پاکستان و افغانستان و ایران تحت فرماندهی سردار بزرگ اسلام، سردار سلیمانی و آنهایی که از لبنان تحت لوای حزبالله به سوریه آمدند، همه نقشههای قدرتهای بزرگ را باطل کردند. بنابراین، مرحله دوم (اسلامیکردن کشورهای اسلامی) شروع شده و در بسیاری از کشورها هم پیاده شده است؛ عراق و افغانستان امروز کشورهای اسلامی هستند، مصر و تونس با وجود انحراف انقلابشان، بازخواهند گشت. بهزودی بحرین و عربستان هم آزاد خواهند شد تا شعار دوم امام تحقق کامل پیدا کند. چند سال پیش که جنبش 99درصدیها در آمریکا اعلام موجودیت کرد، زمانی که از آنها پرسیده شد خاستگاهشان کجاست؟ پاسخ دادند: انقلاب اسلامی ایران. همین جمعیتی که در فرانسه با عنوان جلیقهزردها به خیابان آمدهاند آنها هم میگویند که خاستگاهشان انقلاب اسلامی است. بنابراین ما امروز در یک کشور قدرتمند، تعیینکننده و تقریبا ابرقدرت زندگی میکنیم که همه دنیا تلاش کرد انقلابش به 40سالگی نرسد، اما مقام معظم رهبری با تمام قدرت برنامه 50سال آینده را اعلام کردند.
از علاقه خود به مرحوم هاشمیرفسنجانی گفته بودید. امروز ما شاهد آن هستیم که 2سال پس از رحلت ایشان تخریبها علیه وی و تفکرشان ادامه دارد. دلیل آن را در چه میدانید؟
من او را یک انسان متدین، مجتهد، انقلابی و مردمدوست یافتم. یکی از معدود اشخاصی است که سهمش در انقلاب بسیار ممتاز است. امام بسیار به او علاقهمند بود. او بهنظر من یکی از بهترین یاران مقام معظم رهبری بود. اگر امروز عدهای به آقای هاشمی خرده میگیرند، در واقع عقدههای خود را خالی میکنند، چرا که در زمان حیات ایشان هیچگونه زورشان به ایشان نچربید. من در مورد آقای هاشمی غیراز خیر چیزی نمیگویم و معتقدم که از مقام معظم رهبری هرگز نباید جلوتر رفت. با وجود اختلافنظرهایی که گفته میشد میانشان وجود داشت، آنها با هم دوست بودند. مطلبی که امام در مورد هاشمی فرمودند امروز در موردشان صدق میکند: «هاشمی زنده است تا نهضت زنده است».
بحث فعالیتهای اقتصادی سپاه همیشه مورد انتقاد طیفی از گروههای سیاسی قرار داشته است. بهعنوان یکی از مؤسسین این نهاد بفرمایید این فعالیتها از چه زمانی و با چه هدفی آغاز شد؟ مبنای فعالیتهای اقتصادی سپاه چیست؟
فعالیت اقتصادی با فعالیت انتفاعی تفاوت دارد؛ جنگ که تمام شد با امکانات وسیعی که در حوزه راهسازی در اختیار سپاه قرار داشت، لازم بود که سپاه در زمینه بازسازی کشور فعال شود. فعالیت سپاه صرفا به کارهای عمرانی معطوف بود؛ کارهایی که از عهده دیگران برنمیآمد. برای مثال سد خاکی کرخه اگر قرار بود توسط بخش خصوصی یا دولتی انجام شود، هنوز انجام نشده بود. بسیاری از پروژههای مشابه که توسط قرارگاه خاتم الانبیاء برای آبادانی کشور و کمک به دولت انجام میشود، اینگونه است. آنچه امروز مقرر است و مبنای دستور رهبری نیز قرار دارد، این است که قرارگاه خاتمالانبیاء در بخشهای عمرانی و قراردادهای بالای هزارمیلیارد تومان و کارهایی که مردم و بخش خصوصی علاقهای به آنها ندارند، وارد شود. بر مبنای فرمان اخیر رهبری، حتی بانکها، مراکز پولی و مالی که در اختیار سپاه است باید در بانک سپه ادغام شوند.
موضوع حضور سپاه در سیاست نیز اغلب مورد انتقاد بوده است؛ در اساسنامه این نهاد آیا به این مسئله اشاره شده است؟
هم امام و هم مقام معظم رهبری بر این مسئله تأکید داشتهاند که سپاه نباید در امور سیاسی دخالت کند، اما سیاست را باید بفهمد.
یعنی سپاه نباید وارد عمل سیاسی شود؟
منظور این است که سپاه نباید جهتگیری سیاسی داشته باشد؛ این جهتگیری باید اطاعت از رهبری باشد.
آیا رویکرد سیاسی سپاه، امروز با فرموده امام و تأکیدات رهبری همخوانی دارد؟
بله. امروز سپاه در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری دخالتی ندارد. اما درباره «اثرگذاری» سپاه در سیاست که در افکار عمومی مطرح است، باید توضیح داد که سپاه پاسداران به لحاظ سازمانی چند صدهزار نفر بیشتر نیستند، اما ما با بیش از 10میلیون بسیجی مواجه هستیم که از استاد دانشگاه تا رفتگر شهرداری را شامل میشوند و هر یک از آنها از سازمانی برخوردارند؛ برای مثال بسیج دانشگاه، بسیج حوزه علمیه قم، بسیج اطبا، بسیج مهندسین و... که عده زیادی از آنها هم دورههای نظامی را دیدهاند و همانند مردم عادی هستند که در انتخابات هم شرکت میکنند. حال ممکن است در برخی شهرها یا حوزههای انتخابیه، از آنجا که تعداد آنها زیاد است رأیشان نمود داشته باشد. اما اینگونه نیست که سپاه بخواهد حسن را به جای حسین انتخاب کند. بنابراین مسئولین سازمانی سپاه و بسیج حق دخالت در سیاست را ندارند، اما بسیجیها همانند مردم عادی محدودیتی در این زمینه ندارند.
در ماجرای احضار سفیر شوروی، بهصورت تحکمآمیز به وی گوشزد کرده بودید که «ما در کشور شما 70میلیون بمب داریم و چاشنی آنها در اختیار ماست»؛ منظور شما از 70میلیون بمب مسلمانان شوروی بودند. سؤال این است که آیا با شرایط آن زمان، نفوذ ایران در حدی بود که بخواهد آن بمبها را منفجر کند؟ آیا این مواضع باعث نمیشد که کشورها از طرف ایران احساس خطر کرده و علیه ایران انقلابی نوپا موضع بگیرند؟
ماجرای برخوردم با سفیر شوروی به سالهای 61 یا 62 و به قبل از گورباچف بازمیگردد؛ پس از آن سفیر گورباچف که فرد دیگری بود نزد من آمد و از او یک سؤال کردم: اگر آمریکا با ما دشمنی میکند حق دارد، چرا که این کشور حیاط خلوت آمریکا بوده و قریب به 60هزار مستشار در اینجا داشته است و اکنون همه را از دست رفته میبیند. ما آمریکا را بهعنوان بزرگترین دشمن شوروی از منطقه بیرون کردیم، شما چرا با ما دشمنی میکنید؟ او پاسخ داد: دشمنی شما با آمریکا ظاهری است. شما ضربه اصلی را به شوروی زدهاید؛ شوروی طی 70سال با شعار «دین افیون تودههاست» نصف دنیا را تصرف کرده بود، اما با انقلابی که شما کردید دین به موتور محرکه ملتها تبدیل شده است. سفیر شوروی درست میگفت.
سؤال این است که آیا نفوذ ایران در میان مسلمانان شوروی به قدری بود که بتواند موجب خیزش آنها علیه حاکمیت شوروی شود؟
این سؤال را میتوان با یک مثال پاسخ داد؛ ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود گفته بود که آمریکا 11سال قبل به منطقه خاورمیانه رفت و 7هزار میلیارد دلار هزینه کرد که تعداد زیادی آمریکایی در این منطقه کشته شدند. آنطور که ترامپ میگوید نتیجه این بود که افغانستان را از طالبان گرفتیم و به ایران دادیم، عراق را هم از صدام گرفتیم و به ایران دادیم. در عراق درحالیکه اکثریت مردم شیعه بودند، طی حدود 700سال حکومت در اختیار یک عده اقلیت بود. بنابراین، این نفوذ ایران بود که بدون اینکه در این کشور حضور داشته باشد حکومت را به صاحبان اصلی آن بازگرداند. این قدرت ایران بود که حکومت شیعه عراق را در برابر داعش و حامیان آن حفظ کرد. انقلاب اسلامی، حقیقیترین، مبناییترین و واقعیترین تغییری بود که در یک مقطع زمانی در کشور اتفاق افتاد و همه دنیا را تحتتأثیر قرار داد. یکی از اثرات قطعی فروپاشی شوروی، انقلاب اسلامی بود.
در 40سالی که از انقلاب میگذرد، عملکرد دولت های مختلف را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید در جمهوری اسلامی ایران، کدام دولتها موفقتر بودند و عملکرد بهتری داشتند؟
10سال اول انقلاب بهدلیل همزمانی آن با جنگ قابل ارزیابی نیست. اما دولت سازندگی مرحوم هاشمی 138میلیارد دلار، دولت اصلاحات آقای خاتمی 179میلیارد دلار و دولت آقای احمدینژاد 700میلیارد دلار درآمد نفتی داشتند. درآمد 6سال دولت آقای روحانی هم مشخص نیست. از نظر اقتصادی دولت سازندگی بهترین عملکرد را داشت، زیرا زیربنایی در آن دولت تعریف شد که پیشرفت امروز ما مدیون آن زیربناهاست. در دولت اصلاحات کاری انجام نشد. اما در مورد دولت احمدینژاد نهتنها با 700میلیارد دلار درآمد کاری انجام نگرفت، بلکه مشکلاتی برای کشور درست شد که هنوز گرفتار آن هستیم. ازدولت فعلی سؤال این است که دلار چرا باید به قیمت 10، 12، 14هزار تومان تا 18هزار تومان برسد و امروز بالای 10هزار تومان باشد؟ چرا باید قیمت اجناس 5برابر و گوشت کیلویی 120هزار تومان شود؟ تا زمانی که این دولت سر عقل نیاید و میل به رانتخواری را از بین نبرد، مشکلات کشور قابل حل نخواهد بود. وظیفه این دولت آن است که به سرعت قیمت ارز را در حد معقول کاهش دهد. بهطور کلی، مشکل این کشور این است که دولتها از همان ابتدای انقلاب، با نظرات کارساز و ایرانساز و جهانساز رهبری زاویه داشتند. این زاویهگرفتنها از دولت سازندگی شروع و در دولتهای بعدی بیشتر شد. تا زمانی که دولتها بهنظرات رهبری و مردم بازنگردند، مشکلات حل نخواهد شد. اقتصاد مقاومتی تنها نسخه نجاتبخش اقتصاد ماست.
اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد مردم پایه داخلمحور. این افتخار بنده است که کوچکترین عضو سپاه پاسدارانی هستم که مقدمات خودکفایی دفاعی را در زمان مسئولیتم گذاشتم و فرزندان و برادران من امروز مملکت را بهجایی رساندهاند که در بسیاری از مسائل دفاعی با ابرقدرتها پهلو میزنیم. ما همان کشوری هستیم که دانشجویانش توانستند رتبه علمی کشور را ظرف 15سال از 143به 14برسانند. بنابراین دولت باید به مردم اعتماد کند و این همه قوانین دست و پاگیر را از مسیر فعالیتهای اقتصادی مردم بردارد و اجازه دهد که مردم تولید کنند. ما که میتوانیم موشک قارهپیمای نقطهزن تولید کنیم چرا نباید دان مرغ و برنج و گندم تولید کنیم؟ امروز زندگی مردم به دست کارمند افتاده است. نیمی از کارمندان دولت امروز مازاد هستند. زندگی مردم باید از دست دولت رها شود.
بهنظر شما مهمترین تهدیدی که امروز علیه کشور و نظام وجود دارد، چیست؟
تهدید دولتمردان ما این است که نگاهشان به خارج باشد؛ این تفکر که بدون کمک دیگران نمیتوانیم زندگی کنیم، کُشنده و نابودکننده است. مهمترین تهدید برای ملت، چنددستگی و چندگانگی میان آنهاست. ملت ما از نظر اجتماعی و فرهنگی تحتتأثیر تولیدات فضای مجازی دشمن ممکن است ضربه بخورد، اما از نظر اقتصادی ضربه نخواهیم خورد چون خدا کشور ما را از هر نظر غنی آفریده است.
چهرههایی مانند آقای توکلی بر موضوع «فساد» بهعنوان یک چالش اساسی تأکید میکنند و معتقدند که این نظام را هیچچیزی جز فساد نمیتواند زمین بزند. نظر شما چیست؟
فساد واقعیتی است که وجود دارد، اما روش آقای توکلی در مورد برخورد با فساد را قبول ندارم. ولی با برخورد شدیدتر با فساد موافق هستم؛ حتی مسئول فاسد را اعدام کنند. چه دلیلی دارد طوری عنوان کنیم که مردم تصور کنند همه فاسد هستند. همه که فاسد نیستند. جنجالآفرینی درباره فساد به نفع انقلاب نیست. برخورد شدیدتر با فساد به نفع انقلاب است. اگر مسئولی متهم به فساد شد، قبل از اثبات آن نباید علنی شود، زیرا درصورت ثابت نشدن، قابل جبران نیست.
منظور شما این است که مصادیق فساد رسانهای نشود؟
رسانهایکردن این مسائل غلط است. برای مثال مدیرکلی متهم به فساد میشود، چه دلیل دارد قبل از رأی دادگاه، موضوع رسانهای شود؟
بسیاری از پروندههای بزرگ فساد طی دهههای گذشته توسط رسانهها کشف و شناسایی شدهاند!
چرا اصلا دستگاه قضایی باید طوری باشد که رسانه توجه آن را جلب کند؟ دستگاه قضایی باید وظیفه خود را بشناسد.
به هر حال خلئی در دستگاههای نظارتی وجود دارد که بدون کمک رسانه قادر نیستند به عملکرد مسئولان و نهادها بپردازند.
اگر قرار باشد حرکات رسانهای باعث ناامیدی مردم شود، اثرات آن معکوس خواهد بود.
اگر رسانهها به فساد نپردازند و توجه دستگاههای نظارتی و قضایی را جلب نکنند، این امکان وجود دارد که افراد فاسد در حیاطخلوت خود با اطمینانخاطر بیشتری بهکار خود ادامه دهند.
رسانه باید طوری برخورد کند که اعتماد مردم به نظام را خدشهدار نکند. اعتماد مردم به نظام، اصل است.
شما بهمدت حدودا 10سال رئیس بنیاد مستضعفان بودید و هماکنون نیز عضو هیأت امنای این نهاد هستید. اخیرا آقای سعیدیکیا -رئیس بنیاد- از حقوق و مزایای حدودا 20میلیونی خود و مدیران زیرمجموعهاش دفاع کرد؛ آیا پرداخت و دریافت این حقوقها با رویکرد، کارویژه و نام این نهاد همخوانی دارد؟ چگونه قابلتوجیه است؟
کم نیستند کسانی که در دولت حقوق 20میلیونی میگیرند.
درست است که حقوقهای کلان مدیران در بخشهای دولتی مرسوم است، اما این میزان حقوق برای نهادی که عنوان «مستضعفان» را روی خود دارد، قابلقبول است؟
این سؤالها، انحرافی هستند؛ اینکه بگوییم اینجا بنیاد مستضعفان است افراد بیایند بدون دستمزد کار کنند، درست نیست. در این بنیاد باید خوب کار کنند، خوب حقوق بگیرند و بیشترین درآمد را برای مستضعفان کسب کنند. این منطق صحیحی است. گفته شما مثل این است که بگوییم کسانی که در کمیته امداد کار میکنند، مبلغی هم از خودشان به آن کمیته بدهند! خدماتی که بنیاد امروز برای مستضعفان در نقاط مختلف کشور انجام میدهد بسیار گسترده و نتایج آن هم قابلقبول است. سعیدی کیا هم یکی از پرکارترین مدیران این کشور است که بهصورت شبانهروزی فعالیت میکند.
اما این بحثهایی که راجع به حقوق 19میلیون تومانی در برنامه «شب گشت» مطرح شد در افکار عمومی بازتاب خوبی نداشت!
مجری محترم قبل از شروع مصاحبه و گفتوگو فرمود که سؤالهایی داریم که باید یا این یا آن جوابش باشد، یکی از سؤالها این بود که زیرمیزی یا حقوق 19میلیون تومانی، من گفتم حقوق 19میلیون تومانی. اینجا 2بحث است: آیا کسی هست با زیرمیزی موافق باشد؟ پس زیرمیزی که نتیجهاش فساد و دزدی است، مردود است. اما حقوق 19میلیون تومانی! اگر دولت و نهادهای شبهدولتی بخواهند خوب اداره شوند و مدیران دستپاک و خلاق و سازنده داشته باشند باید حقوق خوب هم بدهند. الان سطح حقوق مدیران دولتی با بخش خصوصی تفاوت بسیار دارد. این وضع باعث خالیشدن دولت از مدیران لایق میشود. ضمنا در همان مصاحبه هم گفتم که بنده شخصا از سپاه و از بنیاد مستضعفان حقوق نگرفتهام. آنهایی که این روزها بنده را نوازش کردند ظاهرا نخواستند این جمله را بشنوند و بعد قضاوت کنند.
پیش از انقلاب عضو مؤتلفه بودید و در انتخابات هم به آقای روحانی رأی دادید. آیا هنوز هم خود را به تعلقات سیاسی این حزب نزدیک میدانید؟ شما، رفیقدوست امروز را جزو کدام دسته سیاسی میدانید؟
من اصولگرای سفت و سخت هستم، اما ملاک و شاقول من رهبری است؛ اصولگرایی هستم که هم اصلاحطلبانی را که پیرو رهبری هستند دوست دارم و هم قبولشان دارم