• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 15 بهمن 1397
کد مطلب : 46971
+
-

چرا باور کردن قلعه‌نویی سخت است؟

رسول بهروش

  امیر قلعه‌نویی به‌عنوان یکی از جدی‌ترین مخالفان کارلوس کی‌روش طی همه این سال‌ها، حالا و با جدایی مربی پرتغالی از فوتبال ایران موضعی جدید و جالب در مورد او اتخاذ کرده است؛ اینکه کاش قرارداد کی‌روش را تحت ضوابط و چارچوبی خاص تمدید می‌کردند و او را روی نیمکت تیم ملی نگه‌می‌داشتند. جالب است، نه؟ امیر احتمالا این جملات را برای ثبت در آرشیو رسانه‌ها به زبان می‌آورد تا بعدا هزار بار در اثبات حقانیت و بی‌طرفی خودش بگوید:«من حتی با جدایی کی‌روش هم مخالف بودم.» با وجود این به‌سختی می‌توان سخنان او را باور کرد و پذیرفت که از ته دل این حرف‌ها را می‌زند. در این مورد دم خروس شاید در بزنگاه‌های هیجانی بیرون بزند؛ جاهایی که خبری از نقاب اینستاگرام نیست و امیر در اوج احساسات، خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد. هنوز فراموش نکرده‌ایم بعد از پیروزی اخیر سپاهان بر استقلال، چطور قلعه‌نویی با طعنه و کنایه به مربی بازنده گفت:«شفر را هم مثل کی‌روش 8سال نگه‌دارید.» 4سال پیش وقتی تیم ملی برابر عراق شکست خورد و از جام ملت‌ها کنار رفت، در ایران به نیکی از کی‌روش استقبال شد و قراردادش را تمدید کردند. آن اتفاقات چنان فشاری به قلعه‌نویی وارد کرد که او بارها در مصاحبه‌هایش با اصحاب رسانه گفت:«من به کره باختم دادگاهی شدم، ولی باخت آقایان به عراق حماسه شد.» حالا اما قلعه‌نویی از بدرقه سوت و کور کی‌روش گله می‌کند که«این رفتار در‌ شأن مرام و فرهنگ ایرانی نبود.» با شما چه کنیم آقای قلعه‌نویی؟ توییت‌ها و حرف‌های شیک و روشنفکرانه‌تان را باور کنیم یا احساسات صادقانه‌ای را که گاه و بیگاه از لابه‌لای خشم و عصیان‌تان بیرون می‌جهد؟
تحول عمیق و بنیادین در فیسبوک و اینستاگرام و توییتر اتفاق نمی‌افتد. این مصاحبه‌های «خوشگل» به‌ندرت می‌تواند تصویر آدم‌ها را تغییر بدهد. سنگ محک اصلی، رفتار و عمل انسان است. یکی مثل امیر قلعه‌نویی روی این ترازو چه کاره است؟ چطور ممکن است یک نفر مدام از پشت پرده چرک و فساد و تباهی در فوتبال ایران حرف بزند اما خودش پرافتخارترین مربی همین فوتبال باشد؟ چطور ممکن است یک نفر این همه در مذمت ریخت‌وپاش در فوتبال کشور شکوه کند اما هر سال سنگین‌ترین قراردادها را ببندد و بعد از آنکه به‌خاطر دستمزد هنگفت‌تر از ذوب‌آهن به سپاهان رفت، این انتقال را «معامله با خدا» بنامد؟ چطور ممکن است یک نفر بگوید:«کشاورزی می‌کنم و به استقلال برنمی‌گردم» اما از آن روز به بعد 5 تیم عوض کند و از جمله روی نیمکت همین استقلال هم بنشیند؟ از امیرخان جمله‌ای به یادگار مانده که شاید اوج قدرنشناسی او در مقابل ثروت و اعتبار بادآورده فوتبال را نشان می‌دهد؛ اینکه: «اگر مادری می‌خواهد فرزندش را نفرین کند، باید به او بگوید برو مربی شو.» عجبا که خود قلعه‌نویی هیچ‌وقت تصمیم نگرفت از این شغل نفرینی دست بشوید و سراغ یک زندگی آرام و بی‌دردسر با پول‌های قلیل و تمیز برود.
مجموعه اینهاست که باعث می‌شود باور کردن امیر قلعه‌نویی - حتی به اندازه موضع معتدل اخیرش در مورد کی‌روش- کار دشواری باشد. در فضای مجازی همه تلاش‌اش را می‌کند تا با جملات حکیمانه، مرثیه‌سرایی برای خشکی کارون و زاینده‌رود و تمجید از بازیگران ممنوع‌الکار، پرستیژ اجتماعی متفاوتی برای خودش خلق کند اما هیچ‌کدام از اینها برای تغییر تصویر او کافی نیست؛ مردی که هنوز بابت حمایت فردوسی‌پور از کی‌روش آنقدر شاکی است که او را به قید سوگند به جان دو بچه‌اش متهم به تلاش برای نابودی فوتبال ایران می‌کند اما وقتی از طرف برنامه نود صاحب عنوان مربی برتر‌ماه می‌شود، لبخند ژکوند می‌زند و جایزه‌اش را تحویل می‌‎گیرد! 

این خبر را به اشتراک بگذارید