در میان مدعیان
شهاب مهدوی/خبرنگار
حامد بهداد از جهان تاکید و اغراق میآید. این تاکید و اغراق هرجا زمینهای مناسب برای بازی انفجاری فراهم کرده نتیجهاش موفقیتآمیز بوده و هرجا صرفا شورشی بیدلیل برای فروختن التهاب و اعتراض در گیشه هدف بود، کاری از اجرای برونگرای حامد بهداد هم برنیامده. در صف طولانی مدعیان استعداد و توانایی، بهداد نشان داده هم مستعد است و هم توانا ولی آنچه به شهرت و محبوبیتش کمک کرده، گاهی هم قاتل جانش شده. برونگرایی افراطی برای بهداد هم صعود به قله را فراهم آورده و هم سقوط به دره را.
پس از دیدهشدن در اولین گام حرفهای در «آخر بازی» اسعدیان و درخشش در «بوتیک» نعمتالله، وقتی پای پیشنهادهای فراوان به میان آمد، بهداد هم مثل بسیاری از بازیگران، گاهی با انتخابهای غلط دست تطاول به خویشتن گشود. بازیگری با تمام وجود گاهی جای خودش را به جلوهنمایی و تظاهری داد که نتیجهاش به سود بهداد تمام نشد. از اوایل دهه90، با عبور از 40سالگی و ظهور پدیدههایی چون نوید محمدزاده و امیر جدیدی، ایستادن در قامت جوان معترض سینمای ایران کمی سختتر از گذشته شده. حالا آرامشی هم از راه رسیده که در فیلمهای دهه80 بهداد خیلی نمیشد از آن سراغ گرفت. بهداد در حالی همچنان در قامت قهرمان فیلمها ظاهر میشود که بیشترین دستاوردش در سالهای اخیر با حضور در نقش ضدقهرمان کلاش و بیرحم فیلم «آرایش غلیظ» نعمتالله بوده است. جایی که جلوههای شرارت در سینمای او باورپذیرتر از هر بازیگر دیگری به نظر میرسد و بیشتر از همه قهرمان- قربانیهایی که در این چندسال بازی کرده، تواناییاش را نمایان ساخته. حضور در «قصرشیرین» میرکریمی، بیآنکه الزاما نشانه ورود به مسیری تازه باشد شاید بتواند نویدبخش پختگی و توازنی باشد که میشود پس از 20سال از بهداد انتظار داشت. به خصوص که بازیگری «اور اکت» مدعیان تازهنفستر هم یافته و شاید بهداد باید افقهایش را در عرصههایی دیگر جستوجو کند.