مشق بازگرداندن فضاهای شهر به مردم
محمد سالاری؛ عضو شورای شهر تهران
دیدار شهردار تهران با وزیر امورخارجه یک دستاورد فوری و نقد برای شهروندان تهرانی داشت و آن توافق بر سر بازگشایی میدان مشق به روی مردم بود. میدان مشق نمونه منحصربهفردی از فضاهای عمومی شهر است که جامعیتی ویژه در آن دیده میشود. میدان مشق با قرار گرفتن در قلب پایتخت 200ساله ایران مجموعهای است که بستر بسیاری از حوادث مهم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر بوده است. این میدان مجموعهای است که میتوان با قدم زدن در آن، هم تاریخ معاصر ایران را مرور کرد و هم از تجربه حضور در یک فضای عمومی لذت برد. براساس توافقات قبلی بین شهرداری و وزارت امورخارجه قرار بود این میدان به مکانی عمومی تبدیل شود و با کارکردهای فرهنگی به عرصه فضاهای عمومی و جاذبههای گردشگری شهر بازگردد، به همین دلیل اقداماتی برای مناسبسازی و ارتقای کیفی آن صورت گرفت اما بازگشایی آن بهروی مردم با موانعی از جنس عدمتعاملات بین بخشی روبهرو شد که پس از آغاز سکانداری حناچی در مسند مدیریت شهر تهران، این مهم به سرانجام رسید. هماکنون یکی از معضلات اساسی شهر تهران کمبود کمی و کیفی فضاهای عمومی است.
فضاهای عمومی شهر تهران از گذشته تاکنون و بهویژه در دهههای اخیر تحتتأثیر سیاستگذاریهای غلط شهری، از سویی مورد هجوم دستاندازیهای سوداگرانه بوده و از سوی دیگر در حصر سازمانهای دولتی و عمومی؛ عدمتناسب بین افزایش جمعیت شهر و ایجاد سرانه فضاهای عمومی باکیفیت هم مزید بر علت شده است.
این شرایط موجب شده فضاهای عمومی باقیمانده، تحتفشار و تراکم بالای تقاضا دچار استهلاک و کاهش کیفیت شوند. برنامهریزی شهری در تهران بیشتر از آنکه نگران انسانهای شهر باشد، دغدغه خودروها و سازهها را داشته است به همین دلیل مرتبا فضاهای عمومی شهر را قربانی بزرگراهسازی، پلسازی و ساختمانسازی کرده است.
این در حالی است که امروزه در بین متخصصان شهرسازی و جامعهشناسی شهری اتفاقنظر وجود دارد که آنچه به یک شهر طراوت، سرزندگی و هویت میدهد فضاهای عمومی آن است، چراکه فضاهای عمومی، با فراهم آوردن بستر حضور شهروندان، امکان ارتباطات اجتماعی را بدون درنظر گرفتن تفاوتهای طبقاتی، فرهنگی، مذهبی و هویتی فراهم میکنند و از این طریق فاصلهها را کم میکنند و انسجام و تسامح بین مردم را همزمان بالا میبرند. شهری که فضاهای عمومی کافی و باکیفیت نداشته باشد دچار قطبیشدنهای متعدد و شکافهای شدید اجتماعی میشود که نتیجه آن ازهمگسیختگی و فروپاشی تعاملات اجتماعی جامعه شهری خواهد بود.
در تاریخ شهرسازی ایران و همچنین جهان، میدان عنصری اساسی بوده و میدان نقشجهان اصفهان نمونه اعلای چنین فضاهایی است. میدان در حقیقت جایی است که در آن پیاده بر سواره اولویت دارد و محلی است که شهروندان به قصد تعامل، گفتوگو و مکث در آن حاضر میشوند. اما متأسفانه در سالهای اخیر، میدانهای شهر به فلکه تقلیل پیدا کردهاند و دیگر فضای درنگ و پاتوق شهروندان نیستند و این امر، تأثیری قطعی در کاهش کیفیت زیستپذیری شهرها داشته است.
خوشبختانه امروز این آگاهی و مطالبه، بیشتر از گذشته در بین مردم و دیدهبانهای شهری رواج پیداکرده و مدیران شهری هم متوجه این درخواست همگانی یعنی بازگرداندن فضاهای شهری به مردم شدهاند؛ شهروندانی که طی دهههای گذشته شاهد مجموعهای از اثرات شوم بارگذاریهای بیضابطه و دستاندازیهای سوداگرایانه به بهانه توسعه شهر بودهاند، حالا بیش از هر مأموریتی، از مدیران شهری مطالبه افزایش عرصههای عمومی در جغرافیای شهر را با رویکرد انسانمحور کردن شهرها دارند. مردم خواستار این هستند که میدانهای شهر نه صرفا گرهگاهی ترافیکی و در تصرف خودروها بلکه محل حضور و مکث پیادهها باشد. تجربههای ناموفق میدان ولیعصر و چهارراه ولیعصر و وضعیت نامناسب میدان آزادی، میدان هفتتیر و بسیاری دیگر از میادین شهر که عملا از دسترس پیادهها خارج و در اختیار خودروها قرار داده شده، جلوی چشمان ناظر مردم شهر تهران است.
با توجه به همین دغدغه مردمی و کارشناسی، کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران گسترش فضاهای عمومی را یکی از اولویتهای اصلی خود قرار داده و همکاران ما در این کمیسیون پیشنهاد گنجاندن مادهای اختصاصی در برنامه پنجساله سوم توسعه شهر تهران را در این خصوص ارائه دادهاند.
براساس ماده۴۱ پیشنویس برنامه سوم توسعه شهر تهران، شهرداری تهران موظف است که نسبت به طراحــی، احداث و تقویت عرصههای عمومی و یادمانــی در مقیاسهای فضایی-کالبدی با تأکید بر عملکردهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نیز فضاهای استراحت کوچک مقیاس عمومی در خیابانهای اصلی و پرتردد و مراکز خدماتی و تجاری برای شهروندان و همچنین مکانیابی و احداث حداقل یک میدانگاه پیاده در هریک از مناطق ۲۲گانه در عرصههای دارای ظرفیت بالقوه با استفاده از مشارکت شهروندان در طول سالهای اجرای این برنامه اقدام کند. علاوه بر این شهرداری تهران موظف است سند نظام مدیریت بهرهبرداری برای فضای همگانی و عرصههای شهر را تا پایان سال دوم برنامه به شورا ارائه دهد و اجرا کند.
اما راه اجرایی این وظیفه مدیریت شهری با توجه به تعارضات بیننهادی که وجود دارد چیست؟ یکی از ارکان حکمروایی شهری، تعامل و همکاری بین سازمانی است. دستگاههای متعددی که به انحای مختلف بر شهر اثرگذار هستند در غیاب مدیریت یکپارچه شهری هرکدام صرفا به منافع و دغدغههای سازمانی خود پایبندند و در این میان آنچه فراموش میشود حق بر شهر شهروندان و منافع عمومی شهر بهمثابه یک کل است. توافق و همکاری شهرداری تهران با وزارت امور خارجه در موضوع بازگشایی میدان مشق میتواند الگو و مدلی برای باز کردن بسیاری از گرههای مدیریتی فعلی شهر تهران باشد. بااینحال نباید فراموش کرد که راهکار اساسی برای حل تعارضات بین سازمانی، شکلگیری مدیریت یکپارچه شهری است، از همینرو تصویب لایحه مدیریت یکپارچه شهری هم از سوی دولت و مجلس و هم از سوی نهادهای مدیریت شهری باید با سرعت و جدیت بیشتری پیگیری شود. مطالبه عمومی و حساسیت شهروندان به فضاهای عمومی سرمایه گرانبهایی است که باید در جهت بازپسگیری شهر و سپردن آن به صاحبان واقعیاش بهکار گرفته شود. بازگشایی میدان مشق به روی مردم در همین راستا اقدام ارزشمندی است که میتواند مشق خوبی برای توسعه فضاهای همگانی باشد.