فرمان ایست زیرگذرها به عابران پیاده
همشهری تأثیر توسعه زیرگذرها بر حذف پیادهها از سطح شهر را بررسی میکند
الناز محمدی:
تهران هر روز میدان مسابقه است. ما هم اعضای یکی از تیمهای مبارزهکننده هستیم. دائم از هم امتیاز میگیریم. برای هم خط و نشان میکشیم. یا پشت فرمانیم و باید با سرعت هرچه تمامتر راه را برای عبورمان باز کنیم یا جزو تیم عابران پیادهایم که باید سهم خودمان را از ماشینها بگیریم اما این بازی عادلانه نیست. از وقتی قرار شد در شهر، همهچیز طوری برنامهریزی شود که تیم ماشینسوارها راحت باشند دیگر توان مبارزه برای عابران پیاده نماند. خیلی از آنها از زیر سنگ هم شده پول جور کردند، ماشین خریدند و به تیم حریف پیوستند. هر روز تعداد ماشینسوارها بیشتر شد و فضا برای پیادهها تنگتر، حالا هم چند سالی است که آنها را به زیرزمین فرستادهاند تا باحضور نابهنگامشان زمین مسابقه را برای ماشیندارها شلوغ نکنند.
انتقال عابران پیاده به زیرزمین جزو طرحهای محبوب شهرداری در چند سال گذشته بوده است؛ از زیرگذر چهارراه ولیعصر گرفته تا فضای زیرزمینی که به جای میدان ولیعصر جا خوش کرده است. خبرها میگویند طرحهای مشابه دیگری هم روی میز بودهاند، مثل زیرگذر 15خرداد که میخواسته عابران پرشور بازار تهران را به زیرزمین بفرستد تا ماشینها کمتر معطل شوند. البته همیشه وقتی طرح ساخت یک زیرگذر مطرح شده دلایلی مثل برقراری نظم شهری، ایمنی عابران، استفاده حداکثری از فضا و... هم در میان بوده است اما کارشناسان میگویند اینها هیچکدام دلیل خوبی نیست که پیادهها از حق حضورشان در سطح شهر محروم شوند. آذر تشکر، جامعهشناس شهری یکی از همین کارشناسان است. او هم هر روز شاهد رقابت تنگاتنگ خودروها و آدمها بر سر حق حضور در شهر است. تشکر میگوید: «در تهران جنگ پیاده و اتومبیل است. انسان و اتومبیل در گوشه گوشه شهر دائم یا در حال مذاکره هستند یا در حال ستیز. یک جاهایی زور خودروها میچربد و آنها هستند که فضا را تسخیر میکنند و عابران را از میدان بیرون میاندازند و جایی دیگر این عابران هستند که پیروز میشوند اما هماکنون زمینهایی که خودروها تصرف کردهاند بیشتر است و میتوان آنها را پیروز فعلی این جنگ دانست. هرروز در تهران اتوبانی احداث میشود و مساحت کل اتوبانها از زیر پای عابران بهطور کامل بیرون کشیده میشود. اینجاست که پیاده یا حذف میشود یا خودش را با همه خطرات تحمیل میکند».
او ساخت زیرگذرها را هم نوعی کمک به حذف عابران و اولویتدادن بهخودروها میداند و میگوید: «طراحان شهری ما به روشهای گوناگون به عابران میگویند تو مهم نیستی و حق با تو نیست. یکی از این روشها احداث زیرگذر است. در کشورهای توسعهیافته تلاش میکنند که فضا را برای پیادهها باز کنند و بسیاری از گذرها را به آنها اختصاص بدهند اما در تهران فضا را از زیر پای او بیرون میکشند و باافتخار طرحهایی را کلید میزنند که او را به زیرزمین میفرستد». از نظر تشکر همهچیز زیر سر نگاه خودرومحور برنامهریزان شهری است. او میگوید: «در تهران مبدأ و مقصد اهمیت دارد، نه مسیر. وقتی هم که گفته میشود فضایی برای پیادهروی درنظر بگیرید، فضایی ساخته میشود که عابران مجبورند با خودرو خودشان را به آن برسانند، پیادهروی کنند و بعد دوباره با خودرو برگردند. این مضحک است. وقتی ما از اهمیت پیادهروی و اولویتدادن به پیادهها حرف میزنیم درواقع منظورمان این است که باید مسیر انجام امور روزانه از طریق پیادهروی و استفاده از وسایل حملونقل عمومی فراهم شود نه اینکه جایی در دل دسترسی خودرو برای پیادهروی مصنوعی درنظر بگیریم.»
او اعتقاد دارد که اهمیت سرعت در زندگی مدرن باعث شده که هر روز خودروها اولویت پیدا کنند اما همین خودروها به ضدخودشان تبدیل شدهاند. تشکر میگوید: «ما ظاهرا در تهران به زمان و سرعت انجام کارها اهمیت میدهیم. برای اینکه سرعت انجام امور بیشتر شود اتوبانها را گسترش میدهیم اما با اضافهشدن اتوبانها فقط به هجوم بیشتر خودروها کمک میکنیم. هرچه اتوبان بسازیم و دسترسیها را بهخودروهای شخصی بدهیم مردم بیشتر به این نتیجه میرسند که باید با خودروی شخصی جا به جا شوند و هر روز تعداد خودروها بیشتر میشود. وقتی اتوبانها زیاد شد و اولویت به تردد خودروهای شخصی داده شد چارهای جز به زیرزمین فرستادن عابران باقینمیماند، درحالیکه این راهحل نیست بلکه خودش یک آسیب است». او حذف عابران از چهره شهر را باعث ترویج درگیری بین مردم میداند و میگوید: «وقتی شما با اضافه کردن خودروها بر اهمیت سرعت تأکید کنید و راهی هم که انتخاب میکنید فرستادن پیادهها به زیرزمین است، خروجی کار، کندشدن حرکت آدمهاست. این اتفاق، درگیری بین آنها را بیشتر میکند چون شما به آنها گفتهاید که باید سریع باشند. وقتی نمیتوانند این کار را انجام دهند بیشتر با هم میجنگند».
چیزهای بد و نخواستنی را پنهان میکنیم، مثل عابران
سولماز حسینیون طراح شهری، یکی دیگر از منتقدان سر سخت موج ساخت زیرگذرهاست و میگوید: «شهر درواقع متعلق به پیادههاست و ما با فرستادن آنها به زیر زمین به انسانها میگوییم که خودرو بهعنوان ساخته دست شما بر خود شما برتری دارد».
حسینیون ادامه میدهد: «وقتی عابران را به زیرزمین میفرستیم به ارزش انسانی و کرامت آنها توهین میکنیم. اینکار از نظر روانی چندین تأثیر منفی دارد؛ اول اینکه بشر از ابتدا همواره چیزهایی که بد و نخواستنی بوده زیر خاک دفن کرده؛ از زباله گرفته تا اجساد و حالا برخی از برنامهریزان عابران پیاده را هم به زیرزمین منتقل میکنند و این کار یعنی حضور شما در سطح زمین برای یک عنصر مهمتر مشکلساز است درحالیکه استفاده از نور و فضای شهری حق عابران پیاده است».
او زیرگذرها را یکی از عوامل افت کیفیت زندگی شهری میداند و میگوید: «یکی از فاکتورهای کیفیت محیط شهری این است که حرکت بدون انقطاع ادامه داشته باشد. اینجا منظور حرکت انسانها و عابران است اما ما در شهرمان میبینیم که تأکید بر حرکت بدون انقطاع خودروهاست و زیرگذر و روگذرها عاملی برای انقطاع در حرکت عابران محسوب میشوند. کافی است یک نفر خسته باشد، سالمند باشد، باری داشته باشد و از همه مهمتر معلولیتی داشته باشد؛ این زیرگذرها به او فرمان ایست میدهند. اینجاست که ما میگوییم تهران برای مردان جوان با قد180سانتیمتر ساخته شده، کسانی که سالم هستند، نیروی بدنی بیشتری دارند، خطرات کمتری تهدیدشان میکند و... اینجاست که بقیه قشرها باید به سراغ ماشین بروند و سیل خودروها خیابانها را پر میکند».
حسینیون پروژههایی مانند ایوان انتظار را نمونههای خوبی برای نشان دادن تبعیض علیه عابران پیاده میداند و میگوید: «اگر به این مکان سر بزنید میبینید که بهرغم تمام تلاشها جایی متروک و بیروح است و فقط به سردرگم شدن مردم کمک میکند. مردم هوای باز و حضور در سطح شهر را میخواهند و وقتی آنها را به زیر زمین تبعید کنید نتیجه خوبی حاصل نمیشود. زیرگذرها و روگذرها مثل قرص مسکن عمل میکنند. شاید برای ساعتی درد ترافیک و ازدحام را کم کنند اما در طولانی مدت اثر سوء خواهند گذاشت».
حسینیون چاره کار را تغییر نگرش مسئولان شهری میداند و میگوید: «وقتی مسئولان و برنامهریزان شهری اولویت را از خودروهای شخصی بگیرند و به عابران پیاده و وسایل حملونقل عمومی بدهند خودبهخود از بار ترافیک شهر کم میشود و دیگر نیازی به ساختن اتوبانها و بعد از آن زیرگذرها وجود نخواهد داشت. متأسفانه ما بدون توجه به تجربههای جهانی میخواهیم چرخ را از اول اختراع کنیم درحالیکه شهرهای زیادی در کشورهای توسعهیافته این راه را رفتهاند و آسیبهای آن را هم دیدهاند. شهرهای توسعهیافته امروزه در حال تدوین چشماندازهایی هستند که در آن تمام مردم از خانه تا نخستین ایستگاه حملونقل عمومی حداکثر 10دقیقه پیادهروی باکیفیت داشته باشند اما اینجا ملاک این است که از خانهها تا نخستین بزرگراه با ماشین چقدر راه است».
اقلیت بزرگی که نادیده گرفته شدهاند
علی طیبی، مؤسس مجمع حق برشهر باهمستان است. مجمع او سالهاست که تلاش میکند حق عابران پیاده برای حضور ایمن، راحت و سالم در شهر بیشتر به رسمیت شناخته شود. او توسعه زیرگذرها و روگذرها را ظلم به اقلیتها میداند. او فکر میکند حتی ساخت پل عابر پیاده اگرچه سادهترین راه و بهترین راه برای عده خاصی محسوب میشود اما ظلمی فاحش به عدهای دیگر است. طیبی میگوید: «قدیمیترین و سادهترین روگذرها، پلهای عابر پیاده هستند. سؤال ما این است که واقعا همیشه ساخت پلعابر پیاده بهترین راه است؟ این سؤال را میتوان در مورد زیرگذرها هم پرسید اما چون تعداد پلهای عابر پیاده بیشتر است و وجودشان دیگر کاملا عادی شده تأکید بیشتری روی آنها دارم».
او ادامه میدهد: «امروزه بهنظر میرسد استفاده از پل عابرپیاده به هرقیمتی یک ارزش شهرنشینی محسوب میشود تا جایی که وسط خیابان نرده میکشیم که کسی این ارزش را زیرپا نگذارد اما آیا این پلها و زیرگذرها برای همه مفید هستند؟ فضایی که آنها ایجاد میکنند برای زنان و کودکان امن است؟ سالمندان و معلولان امکان استفاده از آنها را دارند؟ جواب اغلب این سؤالها منفی است. این یعنی طراحان شهری یک اقلیت بزرگ را نادیده گرفتهاند درحالیکه ما میگوییم هیچکس نباید از شهر حذف شود».
او فکر میکند تغییر نگاه مردم از هر کار دیگری واجبتر است؛«مردم باید درک کنند که همیشه و همه جا اولویت با خودروها نیست. این شهر اول از همه متعلق به عابران است، آن هم تمام عابران نه بخشی از آنها. من فکر میکنم وقتی مردم به این نتیجه رسیدند کمکم بهجای اینکه از مسئولان مطالبه ساخت اتوبانهای بیشتر، خیابانهای عریضتر، زیرگذرهای عمیقتر و... داشته باشند، توقع فراهمکردن امکان حضور عابران و استفاده از وسایل حملونقل عمومی را خواهند داشت. به این ترتیب نهتنها به عدهای از شهروندان ظلم نمیشود بلکه خودبهخود راهحلی برای کاهش ترافیک پیدا میشود.»