
گروگانگیری خونین برای زهرچشم گرفتن از رقیب عشقی

«شما داعشی هستید و باید همراه ما به اداره پلیس بیایید.»سرنشینان خودروی سمند که مسلح بودند و تجهیزات نظامی داشتند با گفتن این جمله مهندس جوان را ربودند و او را تا پرتگاه مرگ پیش بردند. اما انگیزه آنها از این گروگانگیری چه بود؟
بهگزارش همشهری، چند روز پیش راننده خودروی پرایدی در حال عبور از جادهای حوالی ساوه بود که صدای نالههای مردی را شنید که درخواست کمک میکرد. هوا گرگ و میش بود و راننده پراید با شنیدن صدا کنار جاده توقف کرد و در بیابانی چشمش به مردی جوان افتاد که دست و پا و چشمانش بسته بود. علاوه بر این تمام بدنش خونآلود بود که نشان میداد بهشدت کتک خورده است. راننده پراید با دیدن این وضعیت به پلیس و اورژانس زنگ زد و مرد مجروح برای مداوا به بیمارستان انتقال یافت. او پس از بهبودی به مأموران گفت: من مهندس هستم و در یک شرکتی در تهران کار میکنم. عصر وقتی از محل کارم بیرون آمدم و سوار بر ماشینم شدم تا به خانه بروم ناگهان خودروی سمندی سد راهم شد. 3سرنشین آن پیاده شدند و به سمت من آمدند. آنها مسلح بودند و بیسیم هم دردست داشتند. میگفتند گزارشی به دستشان رسیده مبنی بر اینکه من داعشی هستم و قرار است اقدامی تروریستی در تهران انجام بدهم. آنها به این بهانه مرا سوار بر خودروی سمند کردند و دست و پا و چشمانم را بستند. هرچه به آنها میگفتم که مرا با فرد دیگری اشتباه گرفتهاند گوششان به حرفهایم بدهکار نبود. راننده شروع به حرکت کرد و یک ساعت بعد، کنار جاده که بعد متوجه شدم حوالی ساوه است، توقف کردند. در آنجا رئیسشان منتظر بود، من اما چهره او را نمیدیدم و فقط صدایش را میشنیدم که دستور میداد کتکم بزنند. آنها با شلنگ و باتوم بهشدت مرا کتک میزدند و رئیسشان تهدید میکرد که اگر دست از سر رعنا برندارم، دفعه بعد پیش حیوانات میاندازند تا زنده زنده من را بخورند و بمیرم.وی ادامه داد: رعنا همسر موقت من بود که چند وقت پیش با او در یک مهمانی آشنا شدم. آنها هم گویا رعنا را میشناختند و تمام هدفشان از گروگانگیری و شکنجه من این بوده که دست از سر رعنا همسرم بردارم.
با این شکایت، پروندهای در شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و مأموران در تحقیقات خود پی بردند که رعنا پیش از این صیغه مردی بهنام ابوالفضل بوده که پس از تمام شدن مدت عقد موقت از او جدا شده و با آقای مهندس (شاکی پرونده) آشنا شده بود. همین کافی بود تا ابوالفضل دستگیر شود. او در بازجوییها راز گروگانگیری خونین را فاش کرد و گفت: رعنا یک سال همسر من بود و در این مدت کوتاه 2 بار او را به سفر خارجی بردم و به نامش خودروی مدل بالا خریدم، اما او پس از پایان دوران عقد موقتمان مرا رها کرد و رفت. حتی محل زندگیاش را هم تغییر داد و من هیچ نشانهای از او نداشتم. به همین دلیل به دفترخانه رفتم و پس از استعلام متوجه شدم که رعنا بهصورت موقت با مردی ازدواج کرده است. من هم نقشه کشیدم تا با ربودن همسر موقت رعنا از او زهرچشم بگیرم تا هرطور شده از زندگی او بیرون برود، اما گیر افتادم.به گفته این متهم، 3 آدمربای اجیر شده از دوستانش بودند که بهخاطر رفاقت وارد این بازی شدند. آنها نیز دستگیر شدند و هر 4نفر با قرار قانونی به زندان انتقال یافتند.