شاعران نسل نو در آستانه مسیر تکثر و گوناگونی
آیدا عمیدی | شاعر
اگر نگاهی به اسامی شاعران تثبیتشده پس از نیما بیندازیم میبینیم آنچه در شعر ایران رخ داده است از تنوع و کثرت برخوردار بوده. در یک بازه زمانی، هم شعر شاملو که تحتتأثیر و آمیخته با رویدادهای سیاسی و اجتماعی معاصر است، شکل گرفته و هم شعر فروغ که متکی بر آزادیهای فردی است. شعر شخصی و مبتنی بر عرفان سهراب و شعر گذشتهگرای اخوان و نحلههای آوانگاردی چون شعر حجم و موج نو نیز محصول همان دوره هستند. به همه اینها اضافه کنید شاعران کمتر شناختهایشدهای را که در سالهای اخیر بازخوانی شده و در کانون توجه مخاطبین شعر قرار گرفتهاند.
با وجود جایگاه ویژه هرکدام از این شاعران در ذهن مخاطب یادآوری این نکته ضروری است که در جوامع همواره بحرانزدهای چون جامعه ما، جایگاه شاعر را فقط آنچه در متن اثر رخ میدهد مشخص نمیکند؛ بخشی از این جایگاه به پیوند شاعر یا شعر با وقایع اجتماعی و سیاسی و نسبت او با رنج جمعی وابسته است. همین است که گویی در سرزمین ما اشعاری با رویکرد سیاسی- اجتماعی هرگز کارکرد خود را از دست نمیدهند. اما چه چیزی شعر را از شعارزدگی حفظ میکند و شاعری چون شاملو را از دیگرانی جدا میکند که اصرار بر تولید اثری متأثر از فضای اجتماعی- سیاسی داشتند؟
پاسخ این پرسش را در آنچه محمد مختاری «فردیت» مینامد دنبال میکنم. فردیت تبلور وجود اجتماعی- تاریخی و ملی- فرهنگی یک فرد است و تحقق آن بهمعنای فردگرایی نیست.* بهنظر میرسد این همان ویژگیای است که شعرهای متفاوتی چون شعر شاملو ، فروغ ، رؤیایی ، سهراب و اخوان و... را از زمان عبور میدهد و بهدست ما میرساند. شاید بتوان ادعا کرد که دریافتن تفاوت میان فردیت و فردگرایی میتواند در حرکت به سمت شعری معاصر و درعین حال مستقل از زمانه راهگشا باشد.
شعر امروز ما بهنظر متکثرتر از گذشته میآید. آنچه در شعر امروز اتفاق میافتد، چه بیانگریهای تکلایه و چه تجربههای گوناگون در ساحت زبان و اندیشه، همه، ضرورتی تاریخی برای جریان شعر فارسی محسوب میشوند. بخش زیادی از آنچه در این دوره نوشته میشود اشارهای است به امکانات زبان و اندیشه و آزمودن احتمال گرهخوردن شعر با حوزههای دیگر. شاید از این رهگذر راهی به سوی آینده نباشد، اما بیشک عرصه شعر فارسی وسیعتر خواهد شد. راه آینده از قرار گرفتن در یک گونه شعری یا زبانی خاص نمیگذرد. این آن انتخاب بزرگی نیست که شاعر باید به آن دست بزند. انتخاب فردیت و تندادن به مصایب آموختن و سیالبودن است که از یک شاعر، انسانی یگانه میسازد و تنها پس از این است که میتوان از جایگاه شاعر سخن گفت. تردید ندارم تعدادی از شاعران این دوره در حال پیمودن این مسیرند و میان آنها کسانی هستند که به مقصد خواهند رسید.
* مختاری، محمد، 1376، معاصر بودن، از کتاب چشم مرکب؛ انتشارات توس، صص 126-125