• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 12 آذر 1397
کد مطلب : 39537
+
-

افکار عمومی چه تأثیری بر منع به‌کارگیری بازنشسته‌‌ها دارند؟

قانونی به نفع امید یک‌ جامعه جوان

عیسی محمدی

قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان چرا مهم است و چرا باید از طرح و اجرای آن خوشحال باشیم؟ ساده‌تر اینکه اصلاً ما در این میانه چه‌کاره‌ایم؟ شاید در نگاه اول، عده‌ای بروند و عده‌ای دیگر بیایند و جایگزین آنها بشوند و همه‌‌چیز تمام بشود اما از نگاه‌های دیگر و نگاه‌های عمیق‌‌تر، ماجرا کمی متفاوت به‌نظر خواهد رسید. کدام نگاه‌ها؟ اولین نکته، قدرت افکار‌عمومی است. این قدرت از ناحیه شبکه‌های مجازی و نیز تا حدودی رسانه‌ها منتقل و اجرایی می‌شود. سابق بر اینکه رسانه‌ها، کمی تا قسمتی، زبان مردم بودند، بخشی از این بار مطالبات را به دوش می‌کشیدند. اما این رسانه‌ها هم در عمل، دچار سوء‌کارکردهای خاص خودشان بودند؛ ازجمله اینکه به جای آنکه مستقل و زبان‌مردم باشند، عملا تبدیل به تریبون‌های نقل افکار و سخنان مسئولان و متولیان امر شده بودند. در نتیجه، همچون 2 آینه موازی، رسانه‌ها و مسئولان در یکدیگر تکرار می‌شدند و همینطور دنباله پیدا می‌کردند. اما هم‌اکنون، شبکه‌‌های اجتماعی که از مدل هرمی رسانه‌‌ها دور شده و به مدل مشارکتی شهروندان در تولید و انتشار اخبار و اطلاعات و واکنش به آنها رسیده‌اند، عملاً همان کارکردهای به فراموشی سپرده رسانه‌ها را دارند متقبل می‌شوند. البته درست  است که گاهی غیرقابل کنترل می‌شوند اما نباید قیصریه را به خاطر دستمالی به آتش کشید. پس باید اینجا قدرت افکار عمومی را به فال نیک گرفت؛ امری که دفعه اول نیست که اتفاق می‌افتد و در ماجرای زلزله سال گذشته کرمانشاه و یکی، دو انتخابات اخیر و واکنش به سوء‌رفتارهای سلبریتی‌ها و... تکرار شده است. اجرای قانون جدید مرتبط با بازنشستگان را نیز  باید تا درصد قابل توجهی، وابسته به واکنش‌‌های اجتماعی بدانیم. با این قدرت، کارهای خوبی می‌شود انجام داد.

موضوع و موضع بعدی، ماجرای تحرک اجتماعی است. امید و باور، نقش ملاط یک جامعه را بازی می‌کند؛ اگر نباشد، دچار فروپاشی اجتماعی و فرهنگی خواهیم شد. این روزها چنین نقصی را در جوانان‌مان زیاد می‌بینیم؛ همین‌که صحبت از آینده و چشم‌انداز و پیشرفت می‌شود، سریع قیافه جدی و حق به جانب گرفته و می‌گویند کدام آینده، کدام امید، کدام چشم‌انداز؟ جامعه‌شناسان از مفهومی به نام تحرک اجتماعی صحبت می‌کنند یا همان پویندگی اجتماعی. از اسمش پیداست که چیست. پویندگی اجتماعی، به حرکت افراد و گروه‌ها بین موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی مختلف گفته می‌شود. تحرک عمودی را هم داریم که شامل حرکت از موقعیت‌ها و فرصت‌های پایین اجتماعی تا موقعیت‌ها و فرصت‌های بالای اجتماعی است‌ و صدالبته برعکس؛ یعنی تحرک منفی و مثبت داریم. اما اینها چه ارتباطی با قانون منع به کارگیری بازنشستگان دارند؟ تحرک اجتماعی و میزان تحرک عمودی را یکی از شاخص‌‌های فوق‌‌العاده برای مطالعه توسعه انسانی در یک جامعه می‌دانند. کشورهایی چون نروژ و سوئد و آمریکا را دارای بیشترین میزان تحرک عمودی می‌دانند. عکس این اتفاق، موجب انسداد اجتماعی می‌شود؛ یعنی راه تحرک عمودی و صعودی افراد بسته می‌شود و با سر به دیوار می‌خورند. به قول جامعه‌‌شناسان، انسداد اجتماعی شامل‌حال جامعه‌ای می‌شود که معیارهای انتسابی در آن، بر معیار‌های اکتسابی غلبه دارد؛ واقعاً که چه کلمات و مفاهیم جالبی. یکی از بزرگ‌ترین فواید چنین قانونی، حتی اگر نیم‌بند اجرا بشود، رفع کمی از این انسداد اجتماعی است که باعث ناامیدی جوان‌ترها شده است. ممنونیم از بازنشستگان گرانقدری که اجازه رفع این انسداد اجتماعی را به نفع تحرک و پویندگی اجتماعی می‌دهند؛ یعنی جوان‌ترها و نخبه‌های جوان‌‌تر، می‌توانند امید داشته باشند که میزها و مسئولیت‌ها، دیگر تعلق مطلق به عده‌ای ندارد؛ جاهایی خالی می‌شود و ادبیات و فضای مدیریتی کشور نفسی می‌کشد. اینها یعنی امید، یعنی چشم‌انداز، یعنی باور به اینکه می‌توان طبقه و موقعیت و جایگاه خود را تغییر داد؛ با تلاش و برنامه‌ریزی. اینها آیا کم چیزی هستند؟ گیریم که فلان مسئول بازنشسته هم مصاحبه کرده باشد و گفته باشد که جایگزینی نیروهای بازنشسته فعلی، در کمتر از 3سال ممکن نخواهد بود! امید که باشد، باور که باشد، فضای آزاد برای جابه‌جایی اجتماعی بین طبقات و موقعیت‌ها و فرصت‌ها که باشد، 3سال که سهل است، این جابه‌جایی در 3‌ماه هم شدنی خواهد بود. شما اینطور فکر نمی‌کنید؟

این خبر را به اشتراک بگذارید