تأثیرات روانی افراد و جامعه
رابعه موحد/ روانشناس
همانطور که وضعیت روانی افراد، متأثر از اوضاع اجتماعی است به همان نسبت وضعیت روانی جامعه متناسب با اوضاع روانی افراد آن است.
استرس، خشم، بدگمانی و افسردگی در افراد، موجب میشود تا ما چنین حالتها و در واقع سوءحالتهایی را در جامعه شاهد باشیم. در سالهای اخیر با شدت یافتن فشارهای اقتصادی نمودهای روانی این فشارها را در جامعه میبینیم؛ طوری که شاهد افول روابط انسانی هستیم.
درواقع بیملاحظگیها بیشتر شده و میبینیم که در بسیاری از موارد رعایت حقوق زنان و کودکان و سالخوردگان و حتی بیماران هم نمیشود. گرچه در همین سالها هم میبینیم که وقتی فراخوانی داده میشود یا در جایی مصیبتی مانند سیل و زلزله اتفاق میافتد- گرچه نه مثل گذشته- باز هم کسانی برای کمک به همنوع میآیند.
تصور میکنم در کنار این فشارها بیتوجهی به حقوق شهروندی، مزید بر علت شده و چنین سوءرفتارهایی را تشدید کرده است. نگفته پیداست وقتی تعریف روشنی از حقوق شهروندی در میان باشد هر کس خود را واجد چنین حقوقی میداند؛ همانطور که دیگران نیز چنین حقوقی دارند. این امر، هم به افراد پشتگرمی میدهد که از چنین حقوقی برخوردارند و هم آنها را مجاب میسازد که به حقوق شهروندی دیگران نیز احترام بگذارند. قطعا در چنین حالتی تنشها به حداقل میرسد و وضعیت هنجارمندتر و آرامتری برقرار میشود. به هر روی باید بدانیم که زمینههای پریشانی و تنش روانی میتواند بر رفاه و امنیت زندگی تأثیر منفی بگذارد. امنیت روانی همواره بستر توسعه و امنیت جامعه را فراهم کرده است.