محمدرضا شمس /نویسنده کودک و نوجوان
برخی معتقدند واقعیتهای مهم زندگی مثل «مرگ» برای کودکان قابل فهم نیست و نباید در ادبیات آنان وارد شود. به اعتقاد من ذهنیت کودک آلوده به مسائل زمینی نیست و آمادگی این را دارد به هرجایی که مایل است سفر کند؛ بنابراین میتوان از طریق داستانها، موضوعات مهم زندگی حتی مرگ را هم برای آنان گفت. مگر ما بارها و بارها در افسانههایمان به بچهها نگفتهایم که مثلا «پادشاه مرد و دخترش مجبور شد با نامادری زندگی کند.» یا «پسر پادشاه با دیدن فلان دختر یک دل نه صد دل عاشق او شد.» اینها بخشی از واقعیات زندگی اجتماعیاند؛ ولی ما هنوز که هنوز است در طرح بسیاری از آنها با مشکل مواجهیم و طرح آنها را در خط قرمز قرار دادهایم.
باید توجه داشت که حذف بخشی از واقعیات اجتماعی در ادبیات کودک با این توجیه که برای او قابل فهم و ضروری نیست، کار درستی نیست؛ چرا که هر کودکی بهطور طبیعی با تناقضاتی درون خود مواجه است. اگر ما از طریق ادبیات به او کمک نکنیم تا بر آنها فائق آید، درواقع به تناقضات درونی او دامن زدهایم.
درواقع آگاهی برای بچهها هیچ ضرری ندارد. کودکان میتوانند با واقعیتهای زندگی کنار بیایند. مهم این است که بگذاریم بچهها این واقعیتها را تجزیه و تحلیل کنند. حتی ایرادی ندارد اگر آنها نتیجه دلخواهشان را از درون این تجزیه و تحلیلها بیرون بکشند.
چیزی که زیانآور است اینکه ما بهجای آنها فکر کرده و نتیجه را به آنها تحمیل کنیم. اتفاقات خوب یا بد بخشی از دنیای پیرامون ما هستند و نمیتوانیم آنها را با پرده ضخیم ندیدنها بپوشانیم. اما میتوانیم مثل بچهها شجاعت روبهرویی با آنها را داشته باشیم. به آنها فکر کنیم و دوست داشته باشیم بخش بد آنها هرگز رخ ندهد و بخش خوب آن هر روز تکرار شود. به جای ترسیم خطوط قرمز در ادبیات کودکان به آنها مداد قرمز بدهیم تا دور هر چه دوست ندارند، خط بکشند.
پنج شنبه 24 آبان 1397
کد مطلب :
37659
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/A77B
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved