• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 6 آبان 1397
کد مطلب : 35672
+
-

تاکسی چه جایگاهی در روابط مردم دارد؟

قلب‌های تپنده یک شهر

محسن حسام‌مظاهری| نویسنده و پژوهشگر جامعه‌شناسی

تجربه‌ تاکسی‌سوارشدن و گفت‌وگو با راننده و دیگر مسافران، از آن تجربیات نابی است که گرچه به‌عنوان جزئی از زند‌گی روزمره شهری، برای بسیاری‌ از ما به عادتی تکراری تبدیل شده اما ارزش‌ و اهمیت بالایی دارد. به‌نظر من، تاکسی‌ها به‌عنوان یکی از بهترین و منحصربه‌فردترین محل‌ها برای گفت‌وگو و تبادل نظر شهروندان، حکمِ قلب‌های تپنده یک شهر را دارند. مادامی ‌که مردم یک شهر در تاکسی با هم حرف می‌زنند، فارغ از اینکه چه می‌گویند، یعنی هنوز روابط انسانی در آن شهر حیات دارد؛ یعنی هنوز آدم‌های شهر همدیگر را می‌بینند؛ یعنی هنوز سطحی از اعتماد هست، همدلی دور نیست و هم‌زبانی ممکن است. از این منظر، اینکه اعضای یک خانواده وقتی در اتومبیل شخصی‌شان نشسته‌اند، با هم حرف بزنند، چندان اهمیتی ندارد،  مهم آن است که تعدادی «غریبه» بتوانند با هم گفت‌وگو کنند.

شهری که مردمش سوار تاکسی می‌شوند اما به هر دلیل بین‌شان حرفی ردوبدل نمی‌شود، بحثی درنمی‌گیرد، نظری بیان و انتقادی مطرح نمی‌شود، شهری مُرده و بی‌روح است. چنین شهری در برابر بحران‌ها و چالش‌های مختلف بسیار آسیب‌پذیر است. در مواجهه با چنین شهری باید احساس خطر و بیش از آن، چاره‌اندیشی کرد.

اصولا در تاکسی یک نفر باید کلید بحث را بزند که اغلب موارد راننده بحث را آغاز می‌کند. گاهی هم مجری رادیویی آغاز‌کننده بحث می‌شود و گفت‌وگو در تاکسی جرقه می‌خورد. افراد بر‌حسب، حوصله، سن، جنسیت و... وارد گفت‌وگو می‌شوند و در بحث‌ها شرکت می‌کنند، گاهی هم مشارکتی انجام نمی‌شود. گاهی افراد حرف نمی‌زنند و کاملا ساکت هستند. این مسئله نشانه مهمی است و ما برای اینکه حال جامعه را بسنجیم می‌توانیم به این علائم دقت کنیم. تاکسی مثل نبض‌سنج جامعه است. وقتی مردم حرف نمی‌زنند و وارد گفت‌وگو نمی‌شوند یا پرخاشگری دارند نشانه این است که حال جامعه خوب نیست؛ در واقع هر چه گفت‌وگوها کمتر و بی‌کیفیت‌تر یا با پرخاش همراه باشد نشان‌دهنده این است که باید به اوضاع جامعه دقت شود. صدای خیابان، صدایی است که کمتر مورد توجه سیاسیون قرار می‌گیرد درحالی‌که این صدا اهمیت زیادی دارد و اگر به اتفاقاتی که می‌افتد دقت کنیم می‌بینیم که ردی از همین گفت‌وگوها در آنها وجود دارد. اگر کسی گوش شنوا داشته باشد و این گفت‌وگوهای به ظاهر ساده را رصد کند می‌تواند حتی حوادث آینده را پیش‌بینی کند.

ناگفته پیداست که رواج یا عدم‌رواج گفت‌وگوهای میان‌فردی در تاکسی‌های یک شهر و یک جامعه، تابع مستقیمی است از مجموعه شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن شهر و جامعه. با این ‌حساب بجاست که این عرصه‌های سیار و سیالِ گفت‌وگوی شهروندان را نوعی «سرمایه اجتماعی» به‌حساب آوریم.

بخش مهمی از گفت‌وگوهای تاکسی، حول محور مسائل و مشکلات روزمره، به‌خصوص مشکلات اقتصادی، معیشتی، بیکاری، ترافیک و آلودگی‌هاست. مردم در متن زندگی روزمره قرار دارند و درباره مسائل روز حرف می‌زنند. در مقاطعی هم که مسائل سیاسی از جمله انتخابات و موضوع برجام و... مطرح است گفت‌وگوهای سیاسی انجام می‌شود.

تلاش من در ثبت این گفت‌وگوها در قالب «تاکسی‌نگاری»‌‌ها ناظر به چنین رویکرد و تعریفی است. تاکسی سوارشدن و در تاکسی با دیگران وارد بحث‌شدن یا بحث دیگران را دنبال‌کردن، برای من به‌عنوان یک پژوهشگر جامعه‌شناسی، حکم یک «روش تحقیق» را دارد؛ یک نبض‌‌سنج برای شهری که در آن زند‌گی می‌کنیم؛ یک پل برای راه‌یافتن به ذهن و فکر و دل همشهریانم. تاکسی‌سوارشدن برای من، بیش و پیش از یک عادت روزمره، نوعی پژوهشگری است که از تابستان 1387تا امروز آن را دنبال می‌کنم و تجربیات شخصی‌ام از گفت‌وگوهای مردمی در تاکسی را در 2 کتاب «مأمور سیگاری خدا» و «بنی هندل» منتشر کرده‌ام.

این خبر را به اشتراک بگذارید