بعد از آغاز فاز دوم تحریمها اوضاع بازار بدتر میشود یا بهتر؟
در انتظار موج دوم
شوک کاهش قیمتها بعد از سیزدهم آبان دوباره وارد میشود
بهاءالدین حسینیهاشمی| کارشناس مسائل بانکی
شرایط کشور ما بعد از اعمال فاز دوم تحریمها سخت نخواهد بود. اگر از مکانیسمهای درست اقتصادی و سیاستهای کارشناسیشده استفاده کنیم و روند کنونی را ادامه دهیم، ممکن است بعد از سیزدهم آبانماه و با آغاز فاز دوم تحریمها، حتی با یک شوک کاهش قیمت در بازار مواجه شویم. امروز و در لحظه نگارش این گزارش، بیم و ترس افزایش دوباره قیمتها در اذهان و جامعه وجود دارد و تقاضا و عرضه تحتتأثیر قرار گرفته است اما وقتی از موعد دوم تحریمها عبور کنیم و جامعه بداند که اتفاق خاصی نیفتاده و آمریکا حربه دیگری در چنته ندارد، روند دوباره سقوط قیمتها آغاز خواهد شد، مردم از ناامیدی کنونی فاصله گرفته و اتکای بیشتری به دولت خواهند کرد.
امروزه و در شرایط کنونی بازار ارز، تبلیغات خارجی کمتر شده، اتحادیه اروپا قول همکاری به ایران داده است، قیمت نفت رو به افزایش است و در کنار اینها، سازمان ملل هم هیچ تحریم تازهای علیه ایران وضع نکرده. همچنین باقیماندن ما در برجام باعث شده که امروز ما از حمایت بینالمللی برخوردار باشیم. ضمن اینکه کشورهایی مثل چین ، روسیه و هند هم در حال تشکیل گروه جدید با حضور ایران هستند. همه اینها میتواند در یک بستر سیاستگذاری مناسب موجب عبور پیروزمندانه ایران از مرحله دوم فاز تحریمها شود.
چرا دلار به 20هزارتومان رسید؟
قیمت منطقی دلار با توجه به اندازه اقتصاد ایران، بین 6تا 7هزارتومان در شرایط عادی است. اما در شرایط بحرانی همهچیز عوض میشود. امروز ما با بحرانهای متفاوتی روبهرو هستیم و در شرایط بحران، نرخ ارز دچار فراز و فرودهای مختلفی میشود. اما چرا نوسان ارز در ایران این اندازه شدید است؟ تورم با حجم نقدینگی رابطه مستقیمی دارد؛ منظور از نقدینگی در اینجا نقدینگیای است که بالفعل وارد بازار میشود نه نقدینگیای که بهطور مثال در بانکها وجود دارد.
یکی از عوامل مهمی که باعث میشود نقدینگی مخرب وارد بازار نشود، نرخ سود بانکهاست. در اقتصاد ما باید هرچه تورم بالاتر میرود، نرخ سود بانکی هم افزایش پیدا کند تا مردم انگیزه خود برای پساندازکردن پول در بانکها را ازدست ندهند. با وجود این، در 2سال گذشته این سیاست به شکل برعکس در ایران اجرا شد. نرخ سود بانکی در یک اقدام غیرکارشناسی بهشدت و به میزان 10درصد کاهش پیدا کرد و این در حالی است که در هیچ کشوری برای کاهش نرخ سود بانکی، اینچنین ضربتی عمل نمیشود و معمولا نیمدرصد تا یکدرصد کاهش را درنظر میگیرند. از طرف دیگر تهدیدهای خارجی و خروج آمریکا از برجام مشکل دیگری بود که یکباره دامن اقتصاد ایران را گرفت.
اشتباه بعدی سیاستهای ارزی غلط بود. تمام صرافیها را یکباره تعطیل کردند. ارزهای موجود در بازار را قاچاق اعلام کردند و نرخ دستوری دلار 4هزار و 200تومانی را بدون اینکه مبنایی داشته باشد، اعلام کردند.
به این ترتیب آشفتگیها به حد اعلای خود رسید و عده زیادی روند بهیغمابردن ثروت کشور را آغاز کردند. نرخ ارز موجب شد که برخی برای گرفتن ارز دولتی به زیادهنمایی در واردات و فعالیتهای صنعتی روی بیاورند و در کنار این بههمریختگی اقتصادی، بازار سیاه بزرگی شکل گرفت بهویژه که برای ارزهای غیربازرگانی هیچ منشأیی تعریف نشده بود.
همه توانستند که در این بازار اولیه به روشهای مختلف پول بگیرند و آن را در بازار سیاه به قیمتهای مختلف بفروشند. سایتهایی در کنار این شرایط بهوجود آمد که درباره قیمت دلار دروغسازی کردند و کمر همت به ایجاد نابسامانی در بازار ارز بستند.
دولت هم بهجای حفظ پشتوانه خود در این شرایط، سکههای بانک مرکزی را پیشفروش کرد و در نتیجه پشتوانه پولی کشور را به حراج گذاشت. این روش در هیچکجای جهان متداول نیست.
در یک کلام، بانک مرکزی در دوره گذشته همه درها به روی ورود ارز و طلا را بست و یک بازار بهشدت ملتهب ایجاد کرد.
چاره چیست؟
سیاستهای کنونی بانک مرکزی راضیکننده است. امروز مسئولان در حال چارهاندیشی برای پاسخگویی به همه تقاضاها در بازار ارز، اعم از مجاز و غیرمجاز هستند. البته که تقاضاهای غیرمجاز باید شناسایی شوند چرا که چند تقاضای سیاه میتواند برای کل کشور نرخسازی کند اما نباید با اقتصاد و بازارهای طلا و ارز برخورد ضربتی کرد.
اگر همه عواملی که از آنها نام بردیم، شناسایی و چارهاندیشی شده و بخش خصوصی هم کاملا بهکار گرفته شود، بازار کمکم میتواند خودش را در یک بستر آزاد و فارغ از ممنوعیت پیدا کرده و از دلالی و سفته بازی نجات پیدا کند.
البته فراموش نکنید در کنار همه این تنشها ما یک بازار ارز سهنرخه داریم که باعث میشود نرخ دلار برای رسیدن به قیمت واقعی خود با موانع مختلفی روبهرو شود. اگر این موارد اصلاح شود، بر مبنای شاخصهای اقتصادی، نرخ دلار باید حداکثر بین 6تا 7هزار تومان باشد؛ هم از نظر قدرت برابری ارزها، هم از نظر درآمد سرانه و هم از نظر تقاضای اقتصادی.