راحله عبدالحسینی| خبرنگار:
21 تیر سال1288خورشیدی درگیر ودار فتح تهران، پیکر جوانی را از چاهی در حیاط مجلس شورای ملی بیرون کشیدند. مادر بخت برگشته با اندوه و ماتم در میان مردم جنازه جوانش را در آغوش گرفت. میرزا جواد عکاسباشی همان عکاس جوانی بود که بهعنوان نخستین شهید عکاس در روزگار مشروطه جان خود را از دست داد. درباره میرزا جواد اطلاعات زیادی نداریم جز اینکه او و برادرش، میرزا محمد در مغازه عکاسیشان در لالهزار عکس میگرفتند و از این راه زندگی میگذراندند تا اینکه در زمان انقلاب مشروطه و فتح تهران، میرزا جواد از روی عکس ستارخان عکس میگیرد و تعدادی چاپ میکند و به دست آزادیخواهان میرساند. از بدخواهان مشروطه و مستبدان از جمله «صنیع حضرت» در پیشامدهایی نیز عکس میگرفت و هدفش این بود که چهره آنان را به مردم بشناساند. به همین دلیل اطرافیان محمدعلی شاه به دنبال فرصت بودند تا میرزا جواد را گوشمالی دهند.
همین چند خط درباره میرزا جواد عکاسباشی دستمایه ساخت مستند «میرزا جواد» از سوی «سعید فرجی» و اکران آن به تازگی شد. کارگردانی که پیش از این عکاسی از بحران را با حضور در جنگهای لبنان، لیبی و عراق تجربه کرده و مستندهای «عکاسی زیر آتش»، «جهان اکثریت»، «کاروان آزادی»، «عکاسی زیر آتش» و «سفر به موگادیشو» و نیز کتابهای عکس «دیار نزدیک» و «تبادل» را در کارنامه دارد. هرچند در این مستند 30دقیقهای ابعاد تازهای از زندگی میرزا جواد عکاسباشی نمایانده نمیشود اما فرجی معتقد است از عکاسی اسم برده که کسی او را نمیشناخته و مستندش را درباره تأثیر عکاسی در تحولات اجتماعی میداند؛ روایت اینکه چگونه قدرت تصویر و عکاسی همگام با مبارزات مشروطه از دربار قاجار به بطن جامعه راه باز کرد.
مطالعه مختصر درباره تاریخچه عکاسی در تهران، ما را با میرزا ابراهیم خان عکاسباشی و پدرش احمد صنیعالسلطنه و علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی آشنا میکند. اما اسمی از میرزا جواد نمیبینیم. جرقه ساخت مستندی به این نام چطور در ذهنتان زده شد؟
در کتاب «تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران» نوشته «یحیی ذکاء» یک پاراگراف به زندگی میرزا جواد پرداخته شده. از آنجا که به عکاسی بحران علاقه دارم بعد از خواندن کتاب به شدت مشتاق شدم از میرزا جواد که در فضای بحران مشروطه، عکاس بود و کشته شد مستندی بسازم.
میرزا جواد صرفاً در خیابان لالهزار مغازه عکاسی داشته و از وقایع مشروطه عکس نمیگرفت. ما هیچ عکسی از شرایط تهران و درگیریها و تحصنهای آن زمان نداریم که میرزا جواد گرفته باشد.
همینطور است. اما نکته همین جاست که میرزا جواد، عکاسی بود که توانست در تشویق مردم به مشروطهخواهی به وسیله عکس تأثیر بگذارد. عکسی از ستارخان به دستش میرسد. از روی آن عکس میگیرد و چاپ میکند. در واقع عکس را کپی میکند. یا از افرادی که مردم را در جریان مشروطه آزار میدادند عکس میگرفت و بین مردم کوچه و بازار پخش میکرد تا ضد مشروطهها را بشناسند. میرزا جواد هم به نوعی از طریق هنر عکاسی در مشروطهخواهی سهیم بود.
مخاطب با دیدن این مستند اطلاعات زیادی درباره زندگی میرزا جواد پیدا نمیکند. در حالی که اسم این مستند میرزا جواد است در قسمت آخر فیلم نام او را میشنویم و نقطه اوج فیلم هم همانجاست.
میرزا جواد اصلاً شخصیت معروفی نیست. اطلاعاتی از زندگی او ثبت نشده. اما جسارت داشت و همین باعث شد او را تیرباران کنند. 3روز بعد جسدش را از چاه داخل حیاط مجلس ملی بیرون آوردند. میرزا جواد برای هدفش جان داد و نخستین عکاس کشته شده ایران در روزگار بحران مشروطه شد. میرزا جواد از این منظر، نظر مرا جلب کرد و تصمیم گرفتم داستان زندگی او را روایت کنم.
گویا اثری از قبر میرزا جواد هم در ابنبابویه نیست.
در تاریخ ثبت است که میرزا جواد در ابنبابویه به خاک سپرده شده است. یکی یکی قبرها را شستم تا از روی نوشته، خط یا علامتی بتوانم قبر میرزا جواد را پیدا کنم که متأسفانه به نتیجهای نرسیدم.
در طول فیلم روایتی از تهران در روزگار مشروطه و قبل از آن وقتی که دوربین عکاسی به تهران آمد را شاهدیم. جای برخی افراد مثل ابراهیم خان عکاسباشی خالی است. در حالی که از تاریخ عکاسی ایران یاد شده. چرا از برخی پیشگامان اسمی نبردید؟
این موضوع میتواند نقد درستی بر این فیلم مستند باشد. اگر میخواستم به نخستینهای عکاسی ایران بپردازم باید فیلمی 2ساعته میساختم. من تأثیرگذاری عکاسی در دوران مشروطه را روایت کردهام و در این میان نقش میرزا جواد عکاسباشی را که کمترکسی اسمی از او شنیده بود پررنگ کردم. ورود دوربین عکاسی به ایران و استفاده از آن برای نخستین بار توسط دربار قاجار برای تفریح بود اما در دوران مشروطه موضوع متفاوت و عکاسی از چهرههای معروف و سران مشروطه انجام میشود. اوج این ماجرا در موضوع فتح تهران است که میرزا جواد شهید میشود. میرزا جواد عکاسباشی با کار خود مسیری را برای سایر عکاسان باز میکند که با حضور در بحرانهای مختلف کشور از جمله انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و بحرانهای امروز منطقه در خارج از کشور ایفای نقش میکنند. قصد دارم قسمتهای دوم و سوم را با این موضوع در ادامه مستند میرزاجواد تهیه کنم.
حدود یک دهه پیش با موضوع «محله ما» عکسهایی از محله بازار تهران گرفتید و به شکل کتاب عکس منتشر کردید. در میان آن عکسها بهعنوان سند تصویری، حتماً فضاهایی هست که امروز دیگر آن شکل و شمایل را ندارد و دستخوش تغییر شده. با توجه به ضرباهنگ سریع تغییرات درکالبد شهر تهران، چرا کمتر عکاسان به ثبت تصاویری از شهر توجه دارند؟
اصلاً موافق نیستم. یکی از بهترین آرشیوهای عکس درباره تهران همین آرشیو عکس همشهری محله است که از 14سال پیش تا امروز جمعآوری شده. ما عکس کم نداریم و عکاسان نسبت به تهران کمکاری نکردهاند. مشکل ما در ارائه این اسناد تصویری است. عکسها باید هر سال در قالب کتاب سال چاپ شود. بهصورت کارت پستال یا پوستر هم میشود این عکسها را ارائه داد. شهرداری تهران میتواند همه یا بخشی از بیلبوردهای پایتخت را به نمایش عکسهایی درباره تهران از همین آرشیو عکس اختصاص دهد. آن وقت میبینیم اصلاً عکس کم نداریم. خیلی هم خوب و دقیق ثبت شدهاند. اما باید کسی باشد که دغدغه نمایش عکسها را داشته باشد و آنها را از آرشیو بیرون بکشد.
سه شنبه 20 شهریور 1397
کد مطلب :
30176
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/YXDO
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved