
مواد قانونی و لزوم ثبات مدیریتی شهرداری

حامد فوقانی | خبرنگار:
1- موضوع اصلی اینجاست که آیا بدون ثبات مدیریتی میشود کارها را پیش برد یا نه؟ اگر همین امروز به مدیر یکسازمان بگویند شما هفته آینده، 2ماه دیگر یا سال بعد سرکارتان نیستید، پرواضح خواهد بود که او یا آن پست را قبول نمیکند یا اگر قبول کند برنامههایش را برای همین مدت کوتاه تنظیم خواهد کرد. حالا فرض را بر این بگیرید سازمانی که قرار است آن مدیر، بهعنوان سکاندار اصلی و نخست، هدایتش را برعهده بگیرد، در دریایی پرتلاطم قرار گرفته است. فرض دیگر بر این است که سازمان مورد نظر دیگر نهتنها فقط از 100 تا 5هزار پرسنل ندارد بلکه آنقدر بزرگ و فربه شده که بیش از 180هزار نفر به آن وابستهاند و کسب و کار و درآمدشان به سازمان موردنظرشان بستگی دارد و البته به تصمیمات مدیران ستادی و عالیاش. از سوی دیگر خدمات و محصولاتش بهگونهای حس میشود که روزانه میلیونها نفر را درگیر میکند. یعنی هر خدمت و محصولی که ارائه میشود، اگر موفق نباشد و نظر مردم را جلب نکند، فورا زیر تیغ انتقاد قرار میگیرد و مواخذه میشود. نکته اصلی این است که تصمیمهای چنین سازمانی قطع به یقین زیر ذرهبین قرار دارد. پس مدیری که در رأس قرار میگیرد و انتخاب میشود باید برنامهای دقیق، جسارت و تجربه کافی داشته باشد. و البته که مدیر منتخب نیاز به حمایت و فرصت دارد.
2- شهرداری تهران و کلانشهرها دقیقا جنس کارشان اینگونه است. حدود 180هزار نفر (65هزار نفر بهطور مستقیم و 120هزار نفر بهطور غیرمستقیم) کسب و کارشان به شهرداری پایتخت گره خورده، شرایط مالی بسیار پیچیده شده؛ چنان که میراثدار 52هزارمیلیارد تومان بدهی شدهاند، پروژههای نیمهکارهای با میانگین پیشرفت فیزیکی 36درصد را پیشرو دارند، در بازار ارزی پرنوسان قرار گرفتهاند و شاهد گران شدن تجهیزات و مصالح هرروزه هستند. این در حالی است که نگهداشت شهر و حرکت حملونقل عمومی نباید لحظهای متوقف شده و ضربانشان از تپش بیفتد.
3- درنظر بگیرید که 2باشگاه فوتبال مطرح کشورمان، با طرفداران میلیونی طی سالهای اخیر چقدر مدیریتشان تغییر کرده و چه آسیبهایی دیدهاند. یکروز استقلال باید تاوان مدیریت قبلی را به آسیا بدهد، روزی دیگر پرسپولیس از بازار نقل و انتقالات بهدلیل تصمیم مدیران گذشته محروم میشود و فردا روزی هر دو بدون تماشاگر، بدون بازیکن ذخیره و شاید حتی بدون سرمربی وارد بازی شوند. این نتیجه عدمثبات مدیریتی در 2باشگاه باسابقه ایرانی است. صدالبته مدیری که خیالش بابت ماندن و ادامه کار راحت باشد، بهاحتمال فراوان، کمکم انگیزهاش را از دست میدهد و شاید به سمت فساد کشیده شود.
4- همه اینها را گفتیم که فارغ از تصمیم پر صدای مجلس و مصوبه منع بهکارگیری بازنشستگان و مسئلهای که برای شهرداران کشور مطرح شده به این نکته اشاره کنیم که تغییر مدیریت در سطح کلان مثل شهرداری تهران در فاصلهای کوتاه بهطور حتم تبعات منفیاش بسیار بیشتر از تبعات مثبت آن خواهد بود. فینفسه اینکه قانون عامی بگوید بازنشستگان نباید در مدیریت بهکار ادامه دهند خوب بوده و باید به فال نیک گرفت تا عرصه برای حضور جوانان باز شود اما آیا در مورد شهرداران نباید از یکسو نیمنگاهی به قوانین خاص کشور و از سوی دیگر بر تبعات اجتماعی، اقتصادی و شهرنشینی داشت؟ قوانین خاصی که بر قوانین عام ارجحیت دارند و اتفاقا شهرداران با تکیه بر چنین قوانینی از سوی شوراها انتخاب میشوند.