
پیاده از تهران تا گلابدره

از آفتهای زندگی ماشینی همین بس که حس و حال پیادهروی را از ما گرفته و ترجیح میدهیم کوتاهترین مسیر را هم با وسیله نقلیه برویم. قدیمها بعد از ظهر کشدار و طولانی تابستان فرصت خوبی برای پیادهروی بود. خانوادهها یا گروههای دوستان از تهران راهی شمیران میشدند و راه قلهک، زرگنده، تجریش، دربند، گلابدره، دزاشیب، اوین و درکه را در پیش میگرفتند و در هوای خوش و خنک شمیران نفسی تازه میکردند. بساط چای و چپق و قلیان و بستنی هم به راه بود. این پیادهروی، مسافت کمی نبود. رفتن و بازگشتن حدود 5، 6 فرسخ میشد. عدهای دیگر هم در ایام تابستان پیاده راهی فرحزاد میشدند که در 4فرسخی تهران بود و از آنجا راه امامزاده داود(ع) را در پیش میگرفتند و 4، 5 فرسخ راه کوهستانی سنگلاخ ناهموار را میپیمودند. جعفر شهری در خاطرات خود چنین آورده است: «اردوی ما در دوره نظام در لشکرک (درختستانی در 40کیلومتری شمال شرقی تهران) بود. هر شب جمعه بعد از خدمات صحرایی و عملیات شبانه که ساعت 2 نیمهشب تمام میشد پیاده و تنها جاده دشت و دمن را پیش میگرفتم. اول آفتاب صبحانه را در چهارراه سرچشمه میخوردم و روز را با دوستان میگذراندم. گاهی هم پای پیاده به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) میرفتم. غروب جمعه دوباره به سمت اردوگاه حرکت میکردم. این مسیر حدود 15، 20 فرسخ میشد.»