رابطه خوب با نگرانیهای اضافه
روابط ایران و همسایههای خزری چه فراز و فرودهایی داشته است؟
عیسی محمدی
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق که بزرگترین و پهناورترین کشور زمان خودش محسوب میشد، ایران همسایگان جدیدی پیدا کرد. البته ماجرای این همسایگان جدید هم حکایتی دارد؛ در واقع استانهای سابق خودمان بودند که در روزگار قاجارها، روسها به زور از ما گرفتند و جنگ و مذاکره برای پسگرفتن آنها هم راه به جایی نبرد. حالا ما به نوعی با استانهای سابق خودمان همسایه شدهایم و هر کدام، برای خودشان کشور مستقلی شدهاند و نظامی و حکومتی و دولتی دارند. اما رابطه ما با این همسایگان شمالی چطور است؟ بهنظر میرسد که این رابطه، به شکل و شمایل رابطه با همسایگان جنوبیمان در خلیجفارس نباشد. به بهانه نشست اخیر سران کشورهای دریای خزر و حرف و حدیثهایی که درباره سهم ایران از بزرگترین دریاچه جهان صورت گرفته، نیمنگاهی داریم به رابطه ایران با همسایگان شمالیاش؛ چه آنهایی که در روزگار قاجارها از ما گرفته شدهاند و چه آنهایی که قبلتر نیز خارج از مرزهای ما بودند.
ترکمنستان؛ روابط خوب با اختلافات اضافه
رهبر ایران دو ملت ایران و ترکمنستان را مانند دو خویشاوند توصیف کرده است؛ روابط تاریخی و تاریخ گذشته دو کشور نیز دال بر همین ادعاست. همین الان هم ما اقوام ترکمن را در شمالشرقی کشورمان داریم و فرهنگ و قومیت ترکمنی، بخشی از هویت فرهنگی ایرانیان محسوب میشود. این دو کشور هزار کیلومتر مرز مشترک دارند؛ یعنی فقط مقداری بیشتر از مسیر تهران به مشهد. روابط دوکشور هم از زمان فروپاشی شوروی سابق در سال1991 خوب بوده است؛ چرا که ایران جزو اولین کشورهایی بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت. روابط دو کشور در حوزههای اقتصادی، حملونقل، پیشرفتهای زیربنایی و انرژی نیز مدام رو به رشد بوده است؛ خاصه اینکه این کشور منابع گازی فراوانی هم دارد. حتی در روزگاری، ایران و ترکمنستان اقدام به ساخت سد دوستی هم کردند تا به نوعی پاسخی آبی به زیادهخواهی افغانها در حوزه منابع آبی هم داده باشند. خط راهآهن تاجان- مشهد- سرخس، لوله گاز کورپیه- کردکوی در غرب ترکمنستان و سد دوستی در جنوب این کشور تنها بخشهایی از این همکاریها بوده. بد نیست بدانید که تنها در سال2009، 100پروژه بزرگ صنعتی در این کشور توسط ایرانیان در حال ساخت بود اما طی 3-2 دهه اخیر یک اختلاف گازی بین دو کشور، باعث ایجاد کدورتهایی شد. گاز استانهای شرقی و شمالی کشور غالبا از طریق صادرات گاز ترکمنستان تأمین میشود. البته ایران تقاضای ارجاع این پرونده به مجامع بینالمللی را دارد. ژانویه پارسال، یعنی در اوج زمستان و سرمای مناطق شمالی کشور، بود که صادرات گاز این کشور به ایران قطع شد. همچنین افزایش تعرفههای گمرکی برای کامیونهای ایرانی و برخی بازداشتهای ایرانیانی که به این کشور رفته بودند باعث ایجاد کدورتهایی بین دو کشور شد. حتی مدتها یکی از نقاط مرزی مهمی که محل تردد تاجران و شهروندان دو کشور بود، بسته ولی بعدتر باز شد. اما در کل روابط دوکشور از سطح خوبی برخوردار است؛ خاصه اینکه ترکمنها در حوزه مباحث مرتبط با افغانستان، سهمشان از دریای خزر و مقابله با تروریسم نیاز مبرمی به ایرانیها دارند؛ ایرانیهایی که اشتراکات فرهنگی و تاریخی و اجتماعی زیادی با این همسایه شمالی دارند.
روسیه؛ دیو و دلبر!
روسها نزد افکار عمومی ایرانیها، در آن واحد نقش دیو و دلبر را بازی میکنند. هنوز تصویر تاریخی روسیه استعماری از ذهن ایرانیان پاک نشده است اما همراهیهای این کشور با ایران در روزگار تحریم و مبارزه با تروریسم و... باعث شده تا بخشی از نگاه افکار عمومی نیز به چشم یک شریک راهبردی به روسیه تغییر کند، هرچند هنوز بخشی نیز معتقدند که روسها دارند از ما سوءاستفاده میکنند. آغاز روابط ایران و روس به زمان صفویه بازمیگردد. تا سالها نیز روسها قدرت طرازاولی محسوب نمیشدند و به همین دلیل نمیتوانستند برای ایران مزاحمتی ایجاد کنند. حتی در روزگار نادرشاه، آنها که متوجه شدند شاهی مقتدر در ایران به قدرت رسیده و نمیشود با او شوخی کرد، نواحی اشغالی شمالی را بدون جنگ و خونریزی تخلیه کردند. اما در روزگار قاجارها، تلافی همه اینها را درآورده و تا میتوانستند مناطقی را از ایران جدا کردند و حتی چیزی نمانده بود که با همراهی انگلستان، از ایران چیزی باقی نگذارند. اما هماکنون، روسها و ایرانیها منافع مشترکی در آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز و نیز خاورمیانه دارند و مناسبات تجاری و اقتصادی این دو نیز رو به رشد است. هرچند این اواخر نیز بخشی از کارشناسان ایرانی، مباحثی را در باب معامله بزرگ روسها با غرب، بر سر ایران و سوریه دارند مطرح میکنند که روابط حسنه این کشور با رژیم اشغالگر قدس را هم یکی از دلایل این معامله بزرگ قلمداد میکنند.
آذربایجان؛ چون دوست، دشمن است شکایت کجا بریم؟
آذربایجان هم از آن همسایههایی است که زمانی جزو خاک ایران محسوب میشد ولی روسها طی جنگهایی، موفق شدند آن را به خاک خودشان اضافه کنند و بعدتر هم که دچار فروپاشی شدند و این کشور، تبدیل به کشوری مستقل شد. حالا آذربایجان، در تهران سفارتخانه دارد و در تبریز، کنسولگری؛ ایران هم در باکو سفارتخانه دارد و در نخجوان کنسولگری. به واسطه اشتراکات زبانی و اجتماعی و تاریخی و فرهنگی، رفتوآمد شهروندان بین دو کشور و حتی مهاجرت ایرانیها برای کار فراوان اتفاق میافتد اما اختلافات مرزی بر سر سهم هر کشور از دریای خزر، باعث شده تا این کشور از ایران آزردهخاطر باشد. البته حضور آمریکاییها و اسرائیلیها در حیاط خلوت ایران نیز باعث آزردگی ایرانیها شده. ضمن اینکه آذربایجان به واسطه داشتن منابع فراوان نفت و گاز، به نوعی رقیب ایران درحوزه صادرات سوخت هم محسوب میشود؛ هرچند اختلافات دو کشور به واسطه مباحث دیگر است. از سوی دیگر، نظام لائیک آذربایجان و نظام دینی جمهوری اسلامی ایران، بهطور طبیعی تنشهایی را دارند؛ ازجمله فعالیت جدایی طلبان در آذربایجان ایران. به همین دلیل و با وجود اینکه این کشور جزو خاک ما بوده، حضور ترکیه در این جغرافیا پررنگتر از ماست.
قزاقستان؛ متعادل میان قدرتهای درگیر
البته قزاقستان را بیشتر به واسطه شهر آستانه و قرار و مدارهای ایران و قدرتهای جهانی در آن و نیز باقی نشستهایی که در این شهر برگزار شده، میشناسیم. قزاقستان کشوری است پهناور، با تراکم جمعیتی پایین و البته سردسیر. از وقتی هم که از اتحاد جماهیر شوروی جدا شد، بخشی از ملیگرایان آن و بخشی از ملیگرایان روس، میخواستند که این کشور به روسیه الحاق شود اما این اتفاق نیفتاد و قزاقستان کماکان تبدیل به کشوری مستقل شد. جدا از بحث اختلافات مرزی در دریای خزر و سهمخواهی آن، آغاز همکاریهای این کشور با آمریکا از سال2003 به بعد، باعث نگرانی ایران، روسیه و چین شده است؛ این کشور میان این سه واقع شده و طبیعی است که حضور آمریکا بهعنوان قدرت رقیب، باعث حساسیت این کشورها بشود. البته قزاقها این همکاری را صلحآمیز قلمداد میکنند. به هر حال سیاست خارجه این کشور را سیاستی متعادل قلمداد میکنند؛ بهطوری که هم سعی دارد روابط اقتصادیاش با چین را گسترش بدهد،هم دل روسها و ایرانیها را نشکند و هم هوای غرب را داشته باشد. روابط ایران و قزاقستان نیز گرم و روبهرو رشد بوده و مقامات بلندپایه دو کشور، سفرهایی به کشورهای همدیگر داشتهاند.