صادق زیباکلام
استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر سیاسی
ملیشدن صنعت نفت یک فضای مبارزاتی ترقیخواهانه در ایران ایجاد کرد؛ یعنی فضایی که بعد از سقوط رضاشاه در شهریور سال20 در کشور بهوجود آمده بود، همچنان ادامه پیدا کرد. ملیشدن صنعت نفت موجب شد تا احساسات ترقیخواهانه و ضدانگلیسی و مطبوعات و انتخابات آزاد گسترش پیدا کند.
28ماه نخستوزیری دولت مصدق را میشود یکی از آزادترین و دمکراتترین مقاطع اثر مشروطه بهحساب آورد. نقطه اوج عصر ایران بعد از سقوط رضاشاه را در 28ماه سرکار بودن دولت مصدق میبینیم چون این دولت بر حاکمیت قانون بهعنوان یک اصل حاکمیتی معتقد بود. بنابراین دکتر مصدق در آن 28ماه بههیچوجه حاضر نشد کسانی که به او انتقاد و حتی حمله میکردند (از مطبوعات گرفته تا نمایندگان مجلس) را با محدودیتی مواجه کند؛حتی وقتی فدائیان اسلام دکتر حسین فاطمی را ترور کردند، دکتر مصدق با اینکه قدرت داشت، در کار دادگستری مداخله نکرد و گفت به هر تصمیمی که دادگستری میگیرد، تن میدهد.
اما بعد از کودتای 28مرداد، شاه با همراهی ارتش و کودتاگران بهسرعت به قلع و قمع طرفداران مصدق، جبهه ملی و حزب توده پرداخت. بنابراین طرفداران دکتر مصدق بعد از کودتا بهای سنگینی دادند و کشور بهمدت 25سال، یعنی تا 22بهمن سال 57 در خفقان فرورفت.
انتخابات مجلس در دوران بعد از مصدق انجام شد اما این انتخابات نمایشی بود و استانداران و روسای ساواک کسانی را که از نظر حکومت مشکلی نداشتند، راهی مجلس میکردند. مجلسهای بعد از کودتای 28مرداد تزئینی بودند که بودن یا نبودنشان هیچ تفاوتی نداشت. رسانهها هم بعد از این کودتا وضع مناسبی نداشتند؛مطبوعات بسته و احزاب غیرقانونی اعلام شدند.
باید بدانیم تصویری که از شاه در دوران انقلاب میبینیم، تصویری است که بهتدریج بعد از کودتای 28مرداد در ذهن مردم جای گرفت. تا قبل از کودتا مردم آن نگاه بسیار منفی را نسبت به شاه نداشتند و شاه هم تا قبل از کودتای سال 32 بهعنوان یک حاکم سرکوبگر و دیکتاتور شناخته نمیشد. بههمینخاطر است که ما میبینیم حتی برخی چهرههای مقبول مردم در جریان کودتای 28مرداد به حمایت از شاه برخاستند. اما این تصور حامیانهای که مردم از شاه داشتند بهسرعت بعد از کودتا و در 25سال بعدش تغییر یافت و شاه چهرهای مستبد بهخود گرفت.
بلهقربانگویی تنها روش مورد قبول شاه بود و بر همین اساس جای چهرههایی همچون دکتر مصدق، احمد قوامالسلطنه و علی امینی را بهتدریج مردانی مانند امیرعباس هویدا، امیراسدالله علم و... گرفتند که فقط و فقط شاه را تقدیس میکردند؛ این افراد در حقیقت مردان همراه رژیم پهلوی شدند.
کسانی که در تعجب هستند چرا اینقدر بغض و کینه نسبت به شاه وجود داشت که ما در دوران انقلاب شاهد برونریزش بودیم، باید بدانند که این رفتار ریشهاش به نوع رفتاری که شاه بعد از کودتای 28مرداد با مردم داشت، بازمیگردد.
ردپای خفقان بعد از کودتای 28مرداد در شکلگیری انقلاب 57
در همینه زمینه :