
طنازی پیکاسو در تهران
گفتوگو با فؤاد نجمالدین و حافظ روحانی درباره نمایشگاه پیکاسو در موزه هنرهای معاصر

گروه 24
نقد و بررسی نمایشگاه آثار پابلو پیکاسو در موزه هنرهای معاصر با عنوان «میزبانی تهران از پیکاسو» برنامه مجله تصویری 24در تلویزیون اینترنتی همشهری بود. در این نشست، علاوه بر علیرضا محمودی که اجرای برنامه را برعهده داشت، حافظ روحانی، روزنامهنگار و منتقد حوزه تجسمی و فؤاد نجمالدین، مشاور نمایشگاه و پژوهشگر هنر حضور داشتند. علیرضا محمودی در ابتدای این نشست با نقلقولی راجع به پیکاسو، میگوید: «او نقاشی در میان شعرا و شاعری در میان نقاشان بود.» اما این گفته چه معنایی دارد؟ با اینکه او «از همان کودکی زندگی یک نقاش را داشت» و با اینکه بهمدت 80سال بدون وقفه خود را از طریق هنرهای تجسمی بیان کرد، جوهره نبوغ خلاق پیکاسو با آنچه معمولا با مفهوم «هنرمند ــ نقاش» تداعی میشود، تفاوت دارد. شاید صحیحتر باشد که او را هنرمند ــ شاعر بنامیم؛ زیرا شاعرانگی، رها بودن روانش از واقعیتهای پیشپاافتاده و استعدادش در دگرگونی استعاری واقعیت، به همان اندازه که در تصویرپردازی ذهنی یک شاعر یافت میشود، در هنر تجسمیاش نیز وجود داشت.
بهگفته یک منتقد هنری، «پیکاسو همواره خود را شاعری میدانست که بیشتر تمایل داشت خودش را از طریق طراحی، نقاشی و مجسمهسازی بیان کند.»
جنبش کوبیسم و واقعیت آن در تاریخ هنر چیست؟
فؤاد نجمالدین: باید حواسمان باشد که جنبش هنری الزاما شبیه جنبش اجتماعی نیست، یک تغییر نگاه است. با اختراع دوربین عکاسی وظایف نقاش در ثبت واقعیت از دوشش برداشته میشود. دیگر نگاه به نقاشی نگاه به یک هنر چیزی شبیه کشف جهان است. کوبیسم حاصل جستوجوهایی است که پیکاسو با الهام از رنگها و ماسکهای آفریقایی انجام داد. در کار پیکاسو تصاویر به پارههای هنری در هم تافته تبدیل شدند و در عین حال زیست روزمره تصویر میشد. نمایشگاهی که در سال 1907از کارهای پیکاسو برگزار شد، سروصدای زیادی کرد و لویی وکسل، منتقد هنری وقتی این آثار را دید آنها را مکعب نامید. درواقع میتوانیم بگوییم پیکاسو پدرخوانده این هنر است.
50سال از مرگ پیکاسو میگذرد، ولی همچنان درباره او بحث میشود. آیا پیکاسو در این 50سال اهمیت بیشتری پیدا کرده یا اهمیتش را از دست داده است؟
حافظ روحانی: پیکاسو یک ویژگی مهم دارد. او نخستین نقاش مدرنی است که به سلبریتی تبدیل میشود؛ تا آن حد که حتی خبر درگذشتش در صفحه اول روزنامه اطلاعات انتشار مییابد. یکی از دلایل این اتفاق به نوع زندگی او و علاقه رسانهها به او برمیگردد. فیلمهای داستانی و مستند زیادی هم درباره او ساخته میشود. پیکاسو مسیری را تکمیل میکند که پل سزان با پست امپرسیونیسم شروع کرد. او نقاشی را از قید اجسام رها میکند و به اشکال جان میبخشد؛ بهعنوان مثال لیوان برای او لیوان نیست، یک استوانه است. او بنیان هنر مدرن را شکل میدهد و بنابراین انقلابی ایجاد میکند که همچنان قابل بحث است.
فکر میکنید نمایشگاه پیکاسو برای ایران چه ایده تازهای همراه دارد؟
فؤاد نجمالدین: کسانی هستند که اصلا با کوبیسم آشنایی ندارند، اما پیکاسو را میشناسند. میدانند سنتشکن است؛ حتی اسم او به یک اصطلاح تبدیل میشود. واقعیت این است که پیکاسو فراتر از کوبیسم است. او همیشه در حال خارج شدن از عهدی است که بسته است. با هنرمندی روبهرو هستیم که در طول 90سال زندگی، اثر مهمی بر هنر گذاشته است. او یاد داده چطور میتوانیم خودمان را در رسانهها تکثیر کنیم، به هنرمند یاد داده چطور میتوان به یک سلبریتی تبدیل شد. در اقتصاد هنر هم چیزهای بسیاری به ما یاد داده است. در نمایشگاه پیکاسو در تهران سعی میشود از شکل گاهنامهای عبور و همین نگاه حفظ شود؛ بنابراین حتما باید پرسید که پیکاسویی که در تهران است، چه نسبتی با ما دارد. در سالن اول نمایشگاه کارهای شاخص او نمایش داده شدهاند، در سالن دوم نقش او در شکلگیری کوبیسم را میبینیم. در سالن سوم هم با نقش اجتماعی و دیدگاه ضدجنگ او مواجه میشویم که بهنظرم در جهان جنگزده امروزی این نقش ضدجنگ بسیار مهم است.
بسیاری از بازدیدکنندگان میپرسند چرا آثار چاپی هستند و اصل نیستند. فکر میکنید ایدههای این نمایشگاه پاسخگوی شوق تماشاگر برای دیدن آثار بودهاند؟
حافظ روحانی: هیچ موزهای در جهان نمیتواند تنها با آثار متعلق بهخودش نمایشگاه برگزار کند.تاجایی که میدانم به جز چند اثر پیکاسو مثل نقاش و مدلش اثر مهم دیگری از پیکاسو در تهران نداریم. گنجینه موزه هنرهای معاصر هم بیشتر شامل مکتب نیویورک است و از مدرنیستها در موزه معاصر گنجینه حیرتانگیزی نداریم. از طرف دیگر آثار چاپیای در نمایشگاه هستند که شاید پیشتر از این اصلا آنها را ندیده بودیم. از این نظر این نمایشگاه اهمیت زیادی دارد؛ نهتنها برای ما که برای موزههای جهان تا بدانند در تهران چه آثاری از پیکاسو وجود دارد.
به جز آثاری که در نمایشگاه میبینیم، آثار دیگری از پیکاسو هم در تهران وجود دارد. این آثار چرا در نمایشگاه نیستند؟ موانع اداری بوده یا با ایده نمایشگاه مطابقت نداشتند؟
فؤاد نجمالدین: در مورد تعداد، حرفتان درست است، ولی ماجرا این است که روایتمند کردن نمایشگاه خیلی مهم بود؛ حتی اگر آثار بیشتری هم از پیکاسو داشتیم، شاید باز با همین آثار نمایشگاه را برگزار میکردیم. ما 10اثر از پیکاسو در بنیاد مستضعفان داریم، 5اثر در نیاوران و تعداد دیگری هم هستند که نگران اصالتشان بودیم و نمیتوانستیم در نمایشگاه شرکتشان بدهیم، اما در مورد چاپ هم باید بگویم چاپ نفیس اهمیت زیادی دارد و این نمایشگاه باعث شد از اهمیت چاپ هم صحبت کنیم.
نمایش پرینت یا مولاژ تابلوی «گرنیکا» در نمایشگاهی در حدواندازه موزه هنرهای معاصر چقدر قابلقبول است؟
فؤاد نجمالدین: در مورد این تابلو رسما قید کردهایم که اصل نیست، اما چون مونالیزای مدرن است و اثر بسیار مهمی به شمار میرود، باید آن را در نمایشگاه داشته باشیم. نتوانستیم با بنیاد پیکاسو بهدلیل تحریمها به تفاهم برسیم که فایل بسیار باکیفیتتری داشته باشیم؛ به همین دلیل تابلوی 7متری «گرنیکا»را در ابعاد 3متر و نیم در نمایشگاه داشتیم.
نسل جدیدی از مخاطبان از این نمایشگاه استقبال کردهاند. بهنظرتان دیدگاه این نسل چطور است؟
حافظ روحانی: نمیدانم نظرسنجی انجام شده یا نه، اما از چند جنبه میتوان استقبال خوبی را که از نمایشگاه صورت گرفته، توضیح داد؛ یکی اینکه نسل جدید از طریق شبکههای اجتماعی فکر میکند مثل بقیه کشورها میتواند به گالری برود. جوانان بسیاری هستند که اصلا برای این به نمایشگاه میآیند که برای شبکههای اجتماعیشان عکس بگیرند. گالریگردی تبدیل به یک خردهفرهنگ شده است. کسانی که سن بیشتری دارند، یک سلیقه برساخته دارند و جوانترها هم فرصت پیدا کردهاند با این آثار آشنا شوند.
بعضیها حجم نوشتار و اینفوگرافیهایی را که در نمایشگاه وجود دارد، بسیار زیاد دانستهاند که باعث شده ارتباط با آثار پیکاسو مختل شود.
فؤاد نجم الدین: در شرایطی که نمایشگاه دائمی نیست، مثل یک شو به آن نگاه کردهایم. میتوانیم بهعنوان تجربه آشنایی با پیکاسو به این نمایشگاه نگاه کنیم؛ البته کامنتهایی هم داریم که در آنها از این نوشتارها و اینفوگرافیها استقبال شده است. بهنظرم نوشتار باعث مختل شدن فضای بصری نشدهاست.
در مورد بخش آثار هنرمندان ایرانی بگویید.
حافظ روحانی: گالری شماره 9موزه، تأثیر پیکاسو بر هنر ایران را نمایش میدهد. از افرادی مثل جلیل ضیاپور که زمانی وارد پاریس شده که کوبیسم یک جریان کاملا شکلگرفته است تا مثلا بهرام دبیری که خودش بارها اشاره کرده چقدر تحتتأثیر پیکاسوست. علاوه بر این، خودش درباره وابستگی میان کار و زندگیاش گفته بود: «ما اجراکننده صرف نیستیم؛ ما کارمان را زندگی میکنیم.» این نشان میدهد زندگی پیکاسو چقدر در کارش منعکس میشد.
درباره متون فارسیای که در این سالها درباره پیکاسو نوشته شده، بگویید.
فوداد نجمالدین: درباره معرفی متون فارسی که در این سالها درباره پیکاسو نوشته شده، باید بگویم این متون جدید نیستند و اگر بخواهیم متنها را در چند نسل معرفی کنیم، یکسری مربوط به دهه 60هستند. در بسیاری از کتابها به شکل مجزا خیلی به پیکاسو پرداخته نشده، اما علاوه بر آثاری که مربوط به چندین سال پیش است، کتابی که به شکل مجزا باشد من ندیدهام؛ با این حال میتوان به تاریخ هنر جنسن یا کتاب هنر گاردنر اشاره کرد؛ کتابی هم با عنوان «حیوانات پیکاسو» منتشر شد. این کتاب با طراحی زیبا مملو از تصاویر و عکسهای بسیاری از حیوانات در زندگی پیکاسوست، حیواناتی که او نقاشی کرده و کشیده و همچنین کسانی که دوستشان داشته است. علاوه بر اینها ما میتوانیم در حوزه مقالات و پایاننامه مطالب بیشتری درباره پیکاسو پیدا کنیم.
حافظ روحانی: بیشتر کتابهایی که درباره پیکاسو نوشته شده، مربوط به 15یا 20سال پیش است. اشکالی که ما داریم این است که تمامی آثار، متون کلاسیک هستند و درباره پیکاسو ما همچنان درگیر مطالعه متون قدیمی هستیم و متون جدید تجسمی متمایل به هنر معاصرهستند.
توصیهتان برای کسانی که نمایشگاه را تاکنون ندیدهاند چیست و چه ایدهای برای تماشای نمایشگاه دارید؟
فؤاد نجمالدین: کسانی که برای نخستینبار این نمایشگاه را میبینند، خوشبهحالشان است. کتاب هنر مصوری است که در نمایشگاه وجود دارد و میتواند برای بینندگان جذاب باشد. این نمایشگاه فرصت خوبی برای تماشای خلاقیت و طنازی پیکاسو است که میتواند برای مخاطبان جذاب باشد.