
شب غریبان

شاپور عظیمی
برای بسیاری از منتقدان سینمایی، جشنواره فیلم فجر زمانی تمامشده تلقی میشود که مراسم اختتامیه برگزار و جوایز اهدا میشوند. برخی پیشواز میروند و جشنواره از اعلام نتایج برایشان به پایان میرسد. در 2روز آخر جشنواره به شکل اعلام ناشده و هماهنگی، دوستان منتقد ناگهان آب میروند! در سینما مطبوعات آفتابی نمیشوند. کم و بیش دنبال کارت اختتامیه هستند. انگار نه انگار که هنوز فیلمهایی هستند که به نمایش درنیامدهاند و جزو برنامه جشنوارهاند. یکجورهایی حتی بخش پذیرایی جشنواره هم نشان میدهد که جشن به پایان رسیده است. دیگر از سرویسدهی دقیق روزهای ابتدایی و میانی جشنواره خبری نیست.
تا به حال چندین باری شاهد آن دو روز کذایی جشنواره فیلم فجر بودهام و اعتراف میکنم هرگز به مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر نرفته و ترجیح دادهام «تا ریال آخر» فیلم ببینم. هرگز جذابیت حضور در مراسم اهدای جوایز را درک نکردهام و کسی هم پیدا نشد که بنشیند برایم توضیح بدهد که چرا حضور در چنین مراسمی جزو واجبات است. ضمن اینکه حضور بیش از حد صمیمانه منتقدان سینمایی و اصحاب قدرت حاضر در رأس یک جشنواره سینمایی را درک نکردهام که قطعاً این به قدرت پایین درک من مربوط است.
خلاصه دردسرتان ندهم. روز آخر بسیاری از دورههای جشنواره فیلم فجر، برایم تداعیکننده شام غریبان است. برندهها و بازندهها مشخص شدهاند. سیمرغها را آنها که باید به خانه میبردند، اکنون بردهاند. آنها که سیمرغی نبردهاند، از همان فردای جشنواره به سیمرغ دوره بعد فکر میکنند. اگر خارجیهایی به جشنواره آمده باشند، حالا دو روزی است به کشورشان برگشتهاند. اما هنوز چند فیلم در برنامه جشنوارهام مانده که ندیدهام. کفش و کلاه میکنم. به جمع اندکی از منتقدان سینمایی ملحق میشوم که مثل خودم «پیله» هستند و آمدهاند تا ریال آخر فیلمها را تماشا کنند. ما و آنها جشنواره را قاتوق کردهایم و سر صبر به تماشا نشستهایم. گاهی ما جشنواره را بیش از صاحبانش باور کردهایم.