• دو شنبه 26 آذر 1403
  • الإثْنَيْن 14 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 16
چهار شنبه 21 آذر 1403
کد مطلب : 242870
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/P1Op4
+
-

روایت‌هایی خودمانی از بانوان فعال در نهضت مردمی رج‌های مقاومت

بافتنی‌هایی که حماسه‌ساز شدند

بافتنی‌هایی که حماسه‌ساز شدند

نهضت مردمی رج‌های مقاومت در سراسر کشور به همت بانوان ایرانی در حال اجراست و حال و هوای خاصی به خانه و مساجد محله بخشیده است.
در ادامه بخشی از روایت‌های خودمانی بانوان فعال در این پویش را می‌خوانیم. جالب اینجاست که این نهضت مردمی، برآمده از پویش «حمایت از رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی» که توسط «ننه‌عصمت» در سال۱۳۹۶ با استقبال قابل توجه مردم مواجه شد، است. «عصمت فلکیان» معروف به «ننه‌عصمت»، مادر یزدی‌اي که امروز به سختی قادر به راه رفتن است ولي از زمان جنگ تحمیلی تاكنون برای رزمندگان و مرزداران کشور دستکش کاموایی ‌بافته است.

دغدغه‌های بی‌پایان...
دغدغه‌ انجام یک کار برای جبهه مقاومت افتاده بود توی سرم، اما نمی‌دانستم باید چه‌ کار کنم. پیامی در گروه دیدم که نوشته بود: «پویش رج‌های مقاومت. اگر می‌توانید برای مردم لبنان لباس بدوزید، برای دریافت پارچه‌های اهدایی به آیدی زیر پیام بدهید.»
خیلی وقت بود خیاطی نکرده بودم. اما پیام دادم و رفتم تا پارچه‌ها را بگیرم. موقع تحویل پارچه‌ها گفتم: «من 3تا بچه کوچیک دارم. قبلا خیاطی رو کنار گذاشته بودم، اما این تنها کاری است که از دستم برمی‌آد. امیدوارم با یه بچه 3ساله و یه 7ماهه بتونم خیاطی کنم.» پارچه‌ها را در تولیدی شلوار برادرم برش زدم. به خانه رفتم و بساط خیاطی را آوردم. به دخترم که تازه ۹ساله شده، گفتم: «مامان، تو بچه‌ها رو نگه می‌داری تا من خیاطی کنم؟» مشتاقانه گفت: «بله مامان. من مواظبشونم.» بچه‌ها حسابی دخترم را اذیت کردند. بالاخره کار دوختن شلوار‌ها تمام شد. به خانمی که پارچه‌ها را از او تحویل گرفته بودم پیام دادم و ماجرا را تعریف کردم. گفت: «روایتش رو بنویس تا همراه لباس‌هایی که بسته‌بندی می‌شن برای مردم لبنان فرستاده شه.»
به قلم مریم لاهوتی راد / راوی: خانم نودهی

عشق به پویش بافتنی

 از جوانی عاشق بافتنی بودم. چند سالی بود که به‌ دلیل کار زیاد و کهولت سن دیگر دست‌هایم توان قبل را نداشتند. دکترها می‌گفتند تاندون دستت کشیده شده. سبد بافتنی‌ام هنوز هم گوشه اتاق بود. خیلی غصه‌ام می‌شد که دیگر نمی‌توانم برای بچه‌ها و نوه‌ها چیزی ببافم. پیام پویش بافتنی برای بچه‌های لبنان را در یکی از گروه‌ها دیدم‌. وقتی به مسجد رفتم، با دلهره میل‌های بافتنی را دست گرفتم و شروع کردم. حواسم نبود، یک لحظه به‌ خودم آمدم و دیدم دارم خیلی راحت و روان بافتنی می‌کنم، بدون حتی کمترین درد دست. حالا که یک هفته از پویش می‌گذرد، توانسته‌ام چند کلاه و شال‌گردن و پاپوش و ژاکت برای لبنان ببافم. به چند نفر بافتنی یاد دادم و آنها هم توانستند شال گردن و کلاه برای بچه‌های لبنان ببافند.
به قلم مریم اطهری‌زاده




 

این خبر را به اشتراک بگذارید