نخستین کسانی که سبزی مقامات را پاک کردند
لیلا باقری
همه از چاپلوسی بدشان میآید اما یکی از رایجترین روشهای بده و بستان است در همه زمانها؛ چون خرجی از جیب نمیکنند، زبان مبارک را میچرخانند و چیزی بهدست میآورند... این تملقگویان در ادوار مختلف به القاب متنوعی هم مزین شدند از چایشیرینهای پاچهخار مجیزگوی زبان به مزد بادمجان دور قابچین تا کلی کلمه دیگر... نمیدانم صفت دیگری هست که مردم آنقدر برایش اصطلاح ساختهباشند یا این خلق چنان لجدرآر است که در زمانهای مختلف ایرانی بانمک برایش یک چیزی باب کرده، انصافا ما خوب با خودمان شوخی میکنیم. حالا این وسط یک عده بودند که از بختشان یک جایی چاپلوسی کردند که نهتنها ازشان عکس و نوشته در تاریخ ماند که زبانزدی هم، کنایه از کار این مجیزگویان روی زبان افتاد؛ کمتر سبزی فلانی را پا ک کن!
ماجرا از این قرار است كه ناصرالدینشاه هر سال در ییلاق و وقت گشت وگذار و شکار مراسم آشپزان داشت. از آنجا که در این سفرها خدم و حشم و آشپز زیادی با خودش نمیبرد، برای پختن این آش و برگزاری مراسم از درباریان همراه استفاده میکرد.
عبدالله مستوفی درباره داستان آش نذری مینویسد که شاید ریشه این آش نذری همان آش شلهقلمکاری باشد که مادر نذر پسر تاجدار خودش کرد. اما خب از آنجا که این شاه بازیگوش عادت داشت همهچیز را از حالت اصلی به حالت طرب و شادی دربیاورد، این آش نذری هم کمکم تبدیل شد به یک آش درهم و برهم از همه نوع حبوبات و دانهها و سبزیها و صیفیها به انضمام جشن و شادی و نمایش و موسیقی! این مراسم در آبانماه و در ییلاق با همکاری تمام رجال دربار و زیرنظر مستقیم ناصرالدین شاهپخته میشد. از مراحل پاک کردن سبزی تا پختوپز. مستوفی میگوید خودم عکسی را دیدم که صدراعظم بادمجان پوست میکند! عمله طرب و شادی گوشهای مینشستند وساز و نقاره میزدند و بقیه هرکدام مشغول به کاری بودند. یکی سبزی و بنشن آماده و دیگری نخود و لوبیا پاک ميكرد. این آش در دیگهای متعدد و زیادی پخته میشد تا کفاف تمام رجال و زنان زیاد شاه را بدهد. خلاصه که طبق عادت همیشگی هم درباریان در پاک کردن سبزی آش شاه از هم سبقت میگرفتند و این شد که سبزی پاک کردن از همان زمان ماند روی افراد چاپلوس. این مراسم با عظمت و مفصل باعث سبکی دربار بوده و البته اصلا هم برای ناصرالدین شاه مهم نبوده است. یعنی ناصرالدینشاه از آن خانوادههایش نبوده که تره برای حرف و نظر کسی خرد کند. اعتمادالسلطنه هم درخاطرات خودش مینویسد که امروز آشپزان است و تصور کنید کسی از جزایر مالدیو یا از کرهجنوبی سوار بالون شود و باد مخالف او را به شمال کره بیاورد و بعد ایران و بالای کوههای البرز. بعد سهشنبه هفتم شوال 1299 آن شخص یکهو در چادری که خارج از عمارت شهرستانک زدند، فرود بیاید. این مراسم آشپزی و حقهبازی را ببیند و دوباره سوار همان بالون بشود و برود نزد اقوام و دوستان خودش. اگر از او بپرسند در این مدت سفر عجیبترین چیزی که دیدی، چه بوده؟ یقینا چیزی عجیبتر از مراسم آشپزان ندیده که بگوید. خلاصه که چند دهه قبل همینماه آبان بوده است که کسانی برای نخستینبار سبزی مقامات را پاک کردند و عکسشان به یادگار ماند... و ملکالشعرای بهار هم میگوید:
رندان چاپلوس فراز آیند
بنهفته تن به جامه درباری
هریک هوای خاطر خود جسته
یعنی ز شه کنیم هواداری