کفنپوشان راه آب!
لیلا باقری
قدیمترها مقنیها مقدس بودند و کفنپوش و داستانهای زیادی گرد قنات بود؛ چون کاریز تنها راهی برای رسیدن به آب در لایههای زیرین زمین و زندهشدن نبود که برای خودش تقدسی داشت و معنایی اسطورهای و چه قصهها و افسانهها که گردش نمیگشت. آنقدر که شگفتانگیز بود در دشتهای تفتیده و خالی از نشان آبادانی، یکباره قناتی میآمد و دست و روی داغ مردم را به زلال آبی میرساند و چه چیزی خیالانگیزتر از این؟
همین بود که مقنی هم فردی ارزشمند و محبوب بود و برخی بهخاطر مهارتهای حیرتآور در حفر قنات یا راهاندازی قناتهای متروک و خالی از آب، تقدس هم داشتند. گرچه به چاهکنان هم مقنی میگفتند یا حتی به کناسان، اما مردم کویر و هرجایی که زندگی به قنات بند بود خوب میدانستند تفاوت این حرفه را با چاهکنی و تخلیه چاه. میدانستند حفر قنات چه حرفه ظریف و دقیق و آمیخته به مهندسی و کارشناسانهای است، حتی در حد زمینشناسی و اینکه کجا کلنگ بزنی راه به آبخوانی داری و مظهر قنات کجا باشد و همه را هم از نشانههای روی زمین میفهمیدند؛ از رطوبت و پوشش گیاهی و حتی موقعیت جغرافیایی روییدن گیاه که روی شیب است یا زمین پست. یافتن سفره زیرزمینی از روی بیابانی خشک، هنری بود که مقنی خوب میدانست و سنایی چه زیبا میگوید:
کاریز درون جان تو میباید
کز عاریهها تو را دری نگشاید
یک چشمه آب از درون خانه
به زان جویی که آن ز بیرون آید
البته که حفر قنات تنها کار یک نفر نبود و گروهی با هدایت یک مقنی پیر و کاردان کار میکردند. در آبنامه تهران در باب این کار گروهی آمده است: «مقنی که هدایتگر بود زمین را حفر میکرد؛ گِلکش، گلهای پراکنده را بهدست گلبند میرساند؛ گلبند معمولا کودکی چابک و چالاک بود که میتوانست بهسرعت گلها را داخل سطل لاستیکی یا همان دلو قرار بدهد. چرخکش، با چرخ چوبیاش، گلها را بالا میکشید. گاهی نیز استاد مقنی بر چگونگی فعالیت این تیم از بیرون چاه نظارت میکرد و بنا به ضرورت داخل چاهها را بازرسی میکرد.»
اسماعیل عباسی در آبنامه میگوید، همین بود که مقنیها نزد مردم ارج و اهمیت زیادی داشتند و حتی تقدس. اصلا معروف بود که اگر مقنی مردی پاک و مؤمن نباشد، زمین بهآسانی به او آب نمیدهد. مقنیگری همیشه خطر داشت و این بود که مومن خدا، لباس سپیدی به معنای کفن تن میکرد و در عمق چاه و جستوجوی خنکای آب، جانبرکف هر لحظه آماده ریزش دیواره چاه و مدفونشدن بود.
در آیین فتوت و جوانمردی آمده که در ایران باستان، جوانمردان در هر کسبوکاری پیری و بزرگی داشتند و نقل است که نخستین قناتها را در سرزمینهای شرقی ایران پیری افسانهای حفر کردهاست به نام طاهر آبشناس. حفر قناتهای دیگر را هم به اسطورههای دیگر نسبت دادهاند؛ قنات دوطبقه و حیرتانگیز مون، قنات سهراب و
قنات خسروشاه را بهترتیب به کاوه آهنگر، سهراب پسر رستم و کیانیان نسبت دادهاند.
درود بر پیر مقنیها، آورنده آب و نویددهنده حیات و گلستانکننده زمین تفتیده...