• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
شنبه 20 مرداد 1403
کد مطلب : 232302
+
-

مسافرانی که آشنایند و آنها که خطر دارند!

تماشای گزارش
مسافرانی که آشنایند و آنها که خطر دارند!

فلاسک چای را روی داشبورد همان اتوبوسی می‌گذارد که شب گذشته نیز آن را از مسئول گاراژ سامانه خط پایانه خاوران-آزادی تحویل گرفته و رانده بود. سعید موج رادیو را بر ایستگاه «آوا» تنظیم می‌کند: «امشب در سر شوری دارم...امشب در دل نوری دارم...»روی فرمان با سر انگشتانش ریتم و ضرب آهنگ را می‌گیرد و همنوای خواننده ناشناس آن می‌شود. نخستین مسافر، پسر جوانی ا‌ست باریک و بلند که با خاطری آرام یکی از 35(به جز 2صندلی تاشو) صندلی اتوبوس را برای نشستن انتخاب می‌کند؛ خاطری آرام و 35صندلی خالی که در ساعت‌های روز، ناپیداست. مسافر، کارگر سفره‌خانه‌ای کلان است که در آن گرم سری‌زنی برای قلیان‌ها‌‎ست. یک‌بار که سکونی پا داده بود، اینها و کمی بیشتر را برای سعید نقل کرده بود: «روزا خوشامدگوی هتلم و شبا هم سری قلیان می‌زنم برای دودی‌ها. اگه توی اتوبوس خوابم نبره هم همسترکامبت می‌زنم!» مسافر دائمی برای سعید و باقی رانندگان شیفت شب به عدد عدید است. مانند حاج اصغر شیخ‌سال که هر سپیده‌دم از ایستگاه میدان خراسان تا ایستگاه امامزاده معصوم(ع) بی‌هیچ کام و کلامی جز «جانت جور»سوار و پیاده می‌شود. زنان و کودکان کار نیز ازجمله این مسافران دائمی‌اند که گاه کسری‌شان، چون فرش و عرشی برای جا گرم کردن ندارند، زیر صندلی‌ها یا کابین عقب اتوبوس ناپدید می‌شوند تا به بیتوته گذرانند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید