قصه احترام به عشق را گفتم
گفتوگو با هادی مقدمدوست کارگردان فیلم «عطرآلود»
فهیمه پناهآذر-روزنامهنگار
روزگاری بهترین فیلمنامههای هادی مقدمدوست تبدیل به سریالهای ماندگاری میشد که بعد از گذشت سالها هنوز تماشای تکراری این سریالها خالی از لطف نیست. مقدمدوست یک نویسنده کاربلد است که در سالهای اخیر در مقام کارگردان هم ظاهر شده و علاوه بر کار تلویزیونی، فیلمنامههای سینماییاش همیشه یا نامزد دریافت سیمرغ بوده یا سیمرغ گرفته است. این کارگردان 52ساله، 2فیلم را به شکل اپیزودیک و 2فیلم بلند «سربه مهر» و «عطرآلود» را در کارنامه سینماییاش دارد. «عطرآلود» در جشنواره چهلویکم به نمایش درآمده و سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را از چهلویکمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است.
فاصله ساخت فیلمهایتان زیاد است، اما بهنظر از سوژهای که دوستش دارید، دست برنمیدارید. به فکر ساخت فیلم بعدی خود هستید؟
کار هنری نتیجه افکار، احوال و صلاحدیدهای آدم است. همه همینطور هستند. شما حالا درباره بنده این نظر را دارید که دست از سوژهای که دوست دارم نمیکشم، واقعا بقیه هم همینطور هستند، حتی کسانی که زود زود فیلم میسازند هم کارهایشان بازتاب حالات و احوالات خودشان است. البته واقعا فیلم ساختن کار حساس و خطیری است. راستش همه کارها حساس و خطیر هستند؛ برای همین هم دقت میطلبند. الان با کار بعدی هم در همین شرایط هستم. درگیر نگارشم که واقعا کار میبرد و تحقیقات میخواهد، چون یک کار دفاعمقدسی است.
«سربهمهر» را سال ۱۳۹۱ و سال ۱۳۹۴ اپیزود «چسب زخم» را بهعنوان یکی از اپیزودهای فیلم «هیهات» ساختید. چرا میان فیلمهایتان این همه فاصله افتاد؟
بین فیلمهای سینماییام فاصله افتاده، اما در فواصل بین فیلمها، فیلمنامه نوشته و سریال کار کردهام. علت این فاصله که شما میفرمایید انجام کارهای دیگر به غیراز فیلم ساختن بوده است. دلیل اصلی این فاصلههایی که تاکنون بین ساخت فیلمهای سینماییام افتاده تمایل بنده به حضور در موقعیتهای مختلف فیلمسازی است. فیلم جدا از نمایش حال درونی آدمها و تغییر آدمها که عنصر مهم نمایشی و موضوعی برای جذابیت است، یک دغدغه مهم برای مخاطب هم هست که در زندگی شاهد این تغییرات باشد.
«عطرآلود» 2سال بعد از نمایش در جشنواره اکران شد. فکر میکنید زمان خوبی به نمایش درآمده است؟
زمان اکران یک موضوع تخصصی است که بنده تقریبا هیچ تجربهای در آن ندارم، اما این همه مدت صبر از طرف دوستان محترم پخش قطعا برای رسیدن به بهترین زمان اکران ممکن بوده است. فاصله 2ساله تولید تا اکران دلایل مختلفی دارد و من همه آنها را نمیدانم، اما میدانم که دغدغه دوستان پخش همیشه یک اکران مناسب و خوب بوده است. بازخوردها را هنوز زیاد نگرفتهام، اما در طول این سالیانی که کار کردهام چیزی که برایم خیلی جالب است 2دسته بودن مخاطبان بوده؛ همیشه عدهای بودهاند که کار ما را دوست نداشتهاند و از آنطرف عدهای هم خیلی به کارها علاقهمند میشدند؛ همان حالت صفر و صدمعروف. درواقع خیلی کم اتفاق افتاده که واکنش افراد بهکار پنجاه ـ پنجاه باشند. حالا منتظرم نتیجه بازخوردهای این کار را هم ببینم.
در «عطرآلود» با یک ملودرام و محوریت چالشهای زندگی یک زوج مواجه میشویم. این فضا را برای قصه فیلم درنظر گرفتهاید؟
عشق مهمترین اتفاق و احساس آدمی است. شما هر رفتاری را نگاه کنید بالاخره یکجوری سر از موضوع عشق درمیآورد، عشق همیشه و همهجا هست. عشق کلمه آبروداری است و همیشه درباره آن محترمانه صحبت شده و یکی از محترمترین مناطق رخ دادن عشق، خانواده است؛ مثل عشق والدین به فرزند و عشق همسران به یکدیگر. واقعا نمیشود قصهای خانوادگی گفت و از عشق نگفت، اگر در قصهای خانوادگی حرفی از عشق نباشد، اصلا به این معناست که عشق از قلم افتاده است و نویسنده نتوانسته وجود عشق را شناسایی کند؛ حتی وجود یک عشق از دست رفته و حتی یک عشق آسیب خورده. قصه عطرآلود هم همین است. عطرآلود یک فیلم خانوادگی است و از یک سو میتوان آن را عشق یک مرد به همسر و از سوی دیگر عشق زن به شوهرش دانست. طبعا این عشق از جنس رمانتیکهای اغراقآلود نیست، بلکه سعی شده عشقی واقعی و آشنا باشد؛ مثل عشق مردان و زنان واقعی. عشق یک پدیده آشنا، واقعی و مهم است. این 3عنصر باعث شد که از وجود عشق و فضای عاشقانه در داستان عطرآلود استقبال کنیم. نگاه ایجابی و محترمانه به عشق نیز تأثیر جدی در انتخاب بنده برای کار کردن عطرآلود داشت. فیلمنامه نگاه محترمانهای به عشق و خانواده داشت. در این کار خانواده مترادف عشق بود و این هم باارزش و هم حتی جسورانه بود که جرأت میکرد که خارج از مدلهای معمول و ترند عشق سراغ یک عشق خانوادگی برود که بیشترین فراوانی و در عین حال بیشترین گمنامی را در جامعه دارد.
شما در صحبتهایتان گفتید که ساخت «عطرآلود» برایتان یک تجربه جدید از حیث سینماست. درباره این تجربه جدید توضیحی بفرمایید و اینکه این فیلم چه ویژگیهایی از منظر شما داشته و دارد.
دستهبندی روایتها به 2نوع شخصیتمحور و ماجرامحور، دستهبندی آشنایی است. یکی اصولا کارش پرداختن به عوالم شخصیتها و نقل دگردیسی آنها در مسیر روایت و یکی پرداختن بیشتر به رویدادها و پیشبرد حوادث و اتفاقات و تعیین عاقبت برای آغازی درگیرکننده است. اولی بیشتر زمان خود را صرف دنیای کشمکش انسان با خودش و دیگر موانع میکند و دومی غالبا نمایشگر کشمکش انسان با دیگر انسانها برای تعیین غلبه یا شکست است. این دو گونه روایت گاهی انگار نقطه مقابل هم هستند؛ اسم یکی میشود بیرونی و یکی درونی؛ یکی میشود پرکشش و یکی میشود خستهکننده و یکی سهل است و یکی سخت. البته در واقعیت هردو طرفداران خود را دارند و طبعا روایتهای سهل و روایتهای کشمکشهای تن به تن و آدم با آدم تماشاییترند و تحرک و تهییج بیشتری برای تماشاچی به همراه دارند و هضمشان سادهتر است. روایتهای شخصیتمحور هم با اینکه متهم به کسلکنندگی هستند، اما برای عدهای که کم هم نیستند جذاب و قابل دنبال کردن هستند. البته روایتهایی دشوار و فسفرسوزند، اما برای اهلش خواستنی به شمار میروند. قصه عطرآلود برای بنده یک وضعی در میان این دو حد را داشت؛ هم اصطلاحا بیرونی بود و هم درونی. اگر گفتهام عطرآلود برایم یک تجربه سینمایی جدید بود به این معناست که چگونه بتوانیم در کشاکش و در دل یک قصهای که بین آدمها رخ میدهد، قصهای را هم از درون یک آدم تعریف کنیم. این برای بنده یک چالش جذاب بود؛ چالش روایتی که هم اصطلاحا بیرونی باشد و هم درونی. خیلی اوقات بلوغ آدمها در روایتهای خلوت و حتی تکنفره رخ میدهد، اما گاهی تغییرات در دل کشمکشهای بیرونی و در عین حال درونی شکل میگیرد. این رویکرد هم بیرونی و هم درونی برای بنده چه در مواجهه با فیلمنامه دوست عزیزم حسین حسنی و چه در رفتار کارگردانی و ساخت فیلم یک تجربه جدید بود. راستش هنوز هیجانزده این تجربه هستم و مایلم اگر عمر و امکانی بود باز قصه تغییر درونیای را در دل حوادث بیرونی کشف و نقل کنم.
شما بهعنوان فیلمنامهنویس بهطور حتم در انتخاب فیلمنامه سختگیر هستید. از انتخاب آقای حسنی بهعنوان یکی از نویسندگان بگویید و از شکلگیری همکاری با ایشان.
فیلمنامه یکی از علاقهمندیها و مباحث مورد توجه بنده در سینماست. فیلمنامه واقعا کار شگفتانگیزی است؛ شما هم باید روایتگر باشید و هم سینماگر. هردو این ابعاد هم برای خودش جذاب و در عین حال حساس و سخت است. طرح اولیهای که آقایان یوسف منصوری (تهیهکننده) و حسین حسنی (نویسنده) پیشنهاد دادند برایم خیلی جالب بود که هم عناصر روایی باارزشی دارد و هم قابلیتهای سینمایی. فیلمنامه کار در مدت حدود 9ماه نوشته شد و آقای حسین حسنی با همه توان هنری و دقت و حوصله، کار نوشتن را انجام دادند. بنده هم نظراتی میدادم و این تجربه خیلی خوبی برایم بود که آقای حسنی خیلی حرفهای، متعهدانه، هنرمندانه و دغدغهمند کار میکردند. اساسا فیلمنامهنویسی جدا از قریحه هنری احتیاج به زحمتپذیری و حوصله دارد. حسین همین مشخصات را داشت و فیلمنامه عطرآلود بسیار وامدار صبر، ذوق و دغدغه ایشان است.
مصطفی زمانی از پیش تولید نقش اول با ما بود
حضور مصطفی زمانی نتیجه تمام بررسیهای ما در پیشتولید اول فیلم عطرآلود بود. مصطفی حضور را پذیرفت و درباره نقش صحبت کرد و نظر داشت؛ نظرات مهمی که نشان میداد او به شخصیت و موقعیت داستانی فیلمنامه علاقهمند است و بیش از علاقه برایش این موضوع مهم است. پیشتولید اول ما متوقف شد، چون فیلمنامه هنوز نیاز بهکار داشت، اما مصطفی برای ما ماند. با حضور او در پیشتولید دوم خیلی زود به خانم زینالعابدین پیشنهاد دادیم. این زوج با توجه به مختصات شخصیتها بهنظرمان کاملا مناسب بودند؛ ضمن اینکه همیشه نقش با بازیگر باید هماهنگ شود و این هماهنگی بخشی از فرایند طولانی نگارش در یک فیلم سینمایی با شرایط تولید فیلم است.