یادی از بانوی مبارز و انقلابی
عصمتالسادات نصری از زنان مبارز دوران انقلاب اسلامی بود. او به واسطه فعالیتهای سیاسی برادرش سیداحمد نصری، به فعالیتهای سیاسی روی آورد.
25 اردیبهشت 1352توسط ساواک دستگیر و پس از 2سال زندانی بودن 15آذر 1354 آزاد شد. مرتضی نبوی در کتاب خاطراتش که توسط جواد کامور بخشایش نوشته شده، میگوید: «سیداحمد همدانشکدهای من بود، اما با خانم نصری آشنایی قبلی نداشتم. تازه از زندان آزاد شده بودم که باخبر شدم خواهر احمدآقا هم زندان بوده و از زندان آزاد شده است. با توجه به اصرار خانوادهام برای ازدواج، خواستگاری از خواهر احمدآقا به ذهنم خطور کرد.
خواهرم در دوران دبیرستان با خانم نصری همکلاس بود. یک ماه بعد از آزادی، موضوع خواستگاری از ایشان را با خواهرم مطرح کردم و خانوادهها در جریان این خواستگاری قرار گرفتند. بهدلیل اینکه هر دو فعالیت سیاسی و قصد داشتیم در آینده به این فعالیتها ادامه دهیم، مشکلاتی برای کسب رضایت خانوادهها داشتیم. حتی زمانی که برای ثبت ازدواج به دفترخانه مراجعه کردیم، مسئول دفترخانه موضوع سابقه فعالیت سیاسی و زندانی بودن ما را به ساواک گزارش داده بود. ساواک قزوین هم ما را تهدید و من را احضار کرد. ساواک نمیخواست این ازدواج سر بگیرد، اما بدون توجه به این موضوع تیرماه 1355عقد محضری کردیم و البته بعد از آن هم دست از مبارزات انقلابی بر نداشتیم.»
مرضیه حدیدچی(دباغ) در کتاب خاطراتش درباره عصمتالسادات نصری چنین گفته است: «مرحومه نصری را 15روز بیشتر ندیدم. او را از اوین به زندان قصر آوردند و احتمالا به زندان اوین برگرداندند. وی زنی بسیار مودب، موقر، دلسوز و مومن بود.» در بخش دیگری از این کتاب به نقل از «منظر خیر» همبندی آنها و از زنان مبارز انقلابی، آمده است: «شبیهترین و نزدیکترین فرد به خانم دباغ، عصمتالسادات نصری بود. این دو اصلا درباره کارهایشان، گذشتهشان و اینکه با چه کسانی کار میکردند و ارتباط داشتند چیزی بیان نمیکردند. متداول بود وقتی در زندان دور هم مینشستیم از گذشته، بازجویی و شکنجه به قدر اندکی هم که شده صحبت میکردیم اما این دو نفر(خانم دباغ و خانم نصری) چنین نمیکردند.» زندگی مشترک مرتضی نبوی با عصمتالسادات نصری، 7 سال بیشتر طول نکشید. ثمره این ازدواج 3فرزند بود. خانم نصری سال 1362بر اثر ابتلا به بیماری درگذشت.