وداع با طنزپرداز نامی
محمدعلی علومی نویسنده در سن 63 سالگی درگذشت
فرشاد شیرزادی؛ روزنامهنگار
محمدعلی علومی، نویسندهای طنزپرداز بود. طنزش امضای خودش را داشت. اهل باند و گروهی نبود. مستقل کارش را میکرد و پیش میرفت. نوعی نبوغ در نینی چشمانش دودو میزد. صدای گرمش دلنشین بود. او علاوه بر اینکه رمان مینوشت، مانند عباس مخبر و دیگر بزرگان، شناخت خوبی از اسطوره داشت. داستانکوتاههایش کمنظیر بود و «اندوهگرد» یکی از آن داستانهای بیبدیل است. در رمان «شاهنشاه در کوچه دلگشا» طاغوت و رژیم سطنتی شاه را به طنز کشید و پس از پایان جنگ تحمیلی رمان خواندنی و بینظیر «من نوکر صدامم» را منتشر کرد. این رمان بارها توسط ناشران مختلف منتشر شد. در دهه 70همکاری مثمرثمری با حوزه هنری داشت. او زاده بم بود و در زلزله بم همه خانوادهاش را از دست داد. بیش از 2دهه در محله نظامآباد تهران سکونت داشت. سادهزیست بود و بهمعنای واقعی لوطی و درویش مسلک. انسانها را با معیار خودش نمیسنجید، بلکه امروز خودش را با دیروزش مقایسه
میکرد. وقتی در محله کمبرخوردار نظامآباد سکونت داشت، از این صحبت میکرد که در منطقه 7همسایهها هوای یکدیگر را دارند. به هیچ عنوان اهل جنجال و شهرتطلبی و فرصتطلبی نبود. همانطور که اشاره رفت یکی از بهترین طنزهای او را میتوان در رمان «من نوکر صدامم» خواند. در این رمان حکومت دیکتاتوری صدام به خوبی به تصویر کشیده شده است. صدام، این انسان خونخوار و وحشی که ما ایرانیها بهدلیل 8سال جنگ تحمیلی او را به خوبی در خاطرهها داریم، در این رمان به قول معروف سکه یک پول شده است. خفقان و اختناق زمان صدام چنان زیاد است که در این رمان هر کسی از ترس جانش میگوید «من نوکر صدامم». حتی ابومخمور و تیمسار ضاحکالضحاک. ابومخمور که یکی از شخصیتهای طنز کممانند این رمان است، ابتکار به خرج میدهد و برای اینکه دل نوکران
و عمله اکرههای صدام را بهتر و بیشتر بهدست آورد، ميگوید: «قربان! جسارتا من نوکر صدامم.» این رمان در صفحه آخر با یک ترفند به پایان میرسد. نویسنده در کتابخواننده را آزاد میگذارد تا در پایان هر چه خواست درباره صدام و حکومتش بنویسد اما در همان صفحه که مخاطبان قرار است چیزکی بنویسند، یک ضربدر بزرگ مانع نوشتن آنهاست.
محمدعلی علومی، مهربان و قلندر بود. یادم است که این بیت حضرت لسانالغیب را از زبان او شنیدم: «از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی/ از ازل تا به ابد فرصت درویشان است.» واقعا هم درویشمسلک بود و این بیت در مورد او صدق میکرد: «قرار برکف آزادگان نگیردمال/ چو صبر در دل عاشق چو آب در غربال.»
این نویسنده توانمند شامگاه یکشنبه 16اردیبهشتماه در دیارش بم دار فانی را وداع گفت. مسئولان وزارت ارشاد در سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برای او بزرگداشتی میگیرند تا یاد او را گرامی دارند. مانند علومی، آسمان ادبیاتداستانی بهخود ندیده بود. یادش گرامی.