یکی از طرفین درگیری میگوید همه از ادامهدارشدن این پرونده خسته شدهاند
خسته از درگیری، تشنه صلح
چند سال را به اتهام مشارکت در نزاع در زندان گذرانده و در این بین چند نفر از اقوامش را در درگیریها از دست داده است. با اینکه او از طایفه محمدی است اما میگوید هر دوطرف بهخاطر ادامهدار شدن اختلاف و درگیری مقصر هستند و نباید اجازه میدادند که یک اختلاف ساده به قتل کشیده شود. او که تمایل ندارد نامش منتشر شود در گفتوگویی به سالها درگیری طایفهای در این روستا پرداخته است.
درباره ریشه اختلاف بین این دو طایفه صحبت کنید.
آنها حدود 90خانواده و ما حدود 150خانواده بودیم. درگیری از یک بگومگوی ساده شروع شد اما در ادامه کار به جایی کشیده شد که بیشتر از ۲۰ نفر کشته شدند. یکی از طایفه مقابل که سن زیادی هم داشت به یک خانمی از طایفه ما که شوهرش فوت شده بود توهین کرده بود و این درگیری به این شکل از سال ۹۴ شروع شد. پسر این زن هم به این فرد اعتراض کرد. اول پسر جوان با دست بهصورت مرد زده بود و در ادامه پسران مرد از او هواداری کرده بودند و با هم درگیر شدند. بزرگان منطقه در این دعوا پادرمیانی کردند و از هر طرف ۵ نفر که در دعوا بودند دستگیر و به کلانتری منتقل شدند و در آنجا بزرگان تلاش کردند که طرفین درگیری با یکدیگر صلح کنند اما متأسفانه چند جوان که اصلا خبری از ماجرا نداشتند دخالت کردند و درگیری دوباره شروع شد و همان روز درگیری طوری بالا گرفت که حدود ۵۰۰ نفر با هم درگیر بودند و حدود ۱۰۰ نفر با سنگ و چوب و چماق مجروح شدند.
در این درگیری اولیه چه کسانی شرکت داشتند؟
دو طرف نهتنها خودشان در دعوا بودند، بلکه از همه طایفه و فامیلشان کمک خواستند و از اهواز، کهگیلویه و بویراحمد و... آمدند و درگیری بزرگتر شد. در این درگیری حتی تیراندازی هم اتفاق افتاد. روستای ما منطقه کوچکی است. آن روز در کلانتری شاید3، 4نفر بودند اما بعد نیروی بیشتری آمد و تلاشها برای ایجاد صلح شروع شد.
چرا در همان مراحل اولیه بزرگان دوطرف برای آشتی پادرمیانی نکردند؟
چون چند نفر را دستگیر کرده بودند و بقیه هم بهخاطر دستگیری آنها ناراحت شدند و باز هم درگیریها ادامه پیدا کرد. در این درگیری ۹ نفر در روستای پتک کشته شدند که یک نفر از ما و ۸ نفر از آنها بود. در این درگیری اغلب افراد مسلح بودند و آنهایی که وسیلهای نداشتند هم با سنگ میزدند. از طرفی همان روز ۱۳ نفر از طایفه ما هم هدف گلوله قرار گرفتند اما مجروح شدند و از ما فقط یک نفر کشته شد ولی متأسفانه همه افرادی که از آنها تیر خورده بودند کشته شدند. متأسفانه فرهنگ نادرستی در آنجا وجود دارد که وقتی درگیری اتفاق میافتد همه میروند و دعوا را نگاه میکنند و به همین دلیل تعداد تلفات زیاد میشود.
در ادامه این درگیریها چه اتفاقی افتاد؟
من و چند نفر دیگر دستگیر شدیم. اعضای طایفه ما خانههایشان را ترک و بهطور کامل روستا را تخلیه کردند. فقط طایفه مقابل در روستا بودند. از ما ۱۴ نفر در زندان بودند. سال ۹۶، ۵ نفر از ما کشته شد. بعد از ادامه درگیریها آنها هم مجبور شدند خانههایشان در روستا را تخلیه کرده و از آنجا بروند. به این ترتیب بود که روستا بهطور کامل تخلیه شد و درگیریها باعث شد که هیچکس در روستا زندگی نکند. در ادامه حکم قصاص ۲ نفر از ما اجرا و برای مدتی روستا آرام شد. اما باز هم درگیریها ادامه پیدا کرد.
مهمترین دلیل ادامه این درگیریها چیست؟
باور کنید همه از ادامه این درگیریها خسته شدهاند. همه ما را سرزنش میکنند که چرا زندگیتان را بهخاطر یک درگیری ساده و پیش و پا افتاده تباه کردهاید. دو نفر بر سر موضوعی با هم درگیر شدند اما حالا صدها نفر زندگیشان از بین رفته و خیلیها قید زندگی در روستای آباء و اجدادیشان را زدهاند و برای اینکه زندگی آرامی داشته باشند بهطور کلی از اینجا مهاجرت کردهاند. همه از این وضعیت خسته شدهایم و بهدنبال راهی هستیم که به آرامش برسیم. اگر همان سالهای اول بین دو طایفه صلح ایجاد میشد شاید کار به اینجا کشیده نمیشد. نمیدانم نسلهای بعدی درباره ما چه خواهند گفت که این همه سال زندگیمان را بهخاطر اختلافات طایفهای هدر دادیم. منطقه ما تشنه صلح است و امیدوارم که با پادرمیانی بزرگان دوطرف بار دیگر همه با هم آشتی کنند.
باز هم درگیری
بهنظر میرسید که قرار است پتک جلالی بار دیگر روی آرامش بهخود ببیند اما باز هم درگیری رخ داد. چند نفر از اعضای دو طایفه در زمین کشاورزی با یکدیگر درگیر شدند. یکی از طرفین در حال برداشت گوجهفرنگی بودند که طرفهای مقابل برای برداشت گندم سررسیدند و وقتی با یکدیگر رودررو شدند با یک بگومگوی ساده درگیری آغاز شد. یکی از طرفین مسلح بود و وقتی بگومگو بالا گرفت شروع به تیراندازی کرد و در این بین ۴ نفر مجروح شدند. آن شب بار دیگر پتک جلالی به میدان جنگ تبدیل شد و درحالیکه طرفین به انواع سلاحهای گرم شامل کلت، کلاشینکف و وینچستر مسلح بودند ۲ نفر بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست دادند و شماری مجروح شدند. همچنین چندین خانه نیز طعمه آتشسوزی شد و به تاسیسات برق روستا نیز آسیب جدی وارد شد. با احتساب این دو جانباخته، ۲۰ نفر از دوطایفه در درگیری جان خود را از دست داده و ۲ نفر نیز قصاص شدند.
این ماجرا ادامه دارد
وقتی شمار قربانیان درگیریهای طایفهای در پتک جلالی به 20نفر رسید، همه از صلح و بازگشت آرامش به آنجا صحبت میکردند. مردم از ادامه درگیریها خسته شده بودند و امیدوار بودند تا سرانجام آنها به آرامش برسد اما مدتی بعد باز هم بین دو گروه از طرفین درگیری اتفاق افتاد. در شرایطی که دو نفر در حاشیه روستا بودند چند نفر دیگر از طایفه مقابل سد راهشان شدند و آنها را به رگبار گلوله بستند. در این حادثه یک نفر به قتل رسید و دومین نفر که بهشدت مجروح و دچار خونریزی شده بود به بیمارستان منتقل شد. ادامه درگیریها جان 2 نفر دیگر را هم گرفت. این ماجرا هفته گذشته بار دیگر تکرار شد. معلمی بازنشسته که همراه با همسرش سوار خودروی شخصیاش بود در حوالی روستا هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسید. آنطور که شواهد نشان میدهد او در این سالها هیچ نقشی در این درگیریها نداشت اما مردان مسلح از طایفه مقابل سر راهش سبز شدند و او را مقابل چشمان همسرش به قتل رسانده و گریختند. هرچند یک روز بعد پلیس اعلام کرد که عاملان جنایت دستگیر شدهاند اما بار دیگر سایه درگیری و اختلاف بر سر پتکجلالی افتاده است و با احتساب این قربانی، شمار جانباختگان درگیریهای طایفهای در پتک جلالی از 9سال قبل تاکنون به 24نفر رسیده است.
قربانیان بیگناه
هرچند در 9سال گذشته 24نفر در درگیری بین دو طایفه جانشان را از دست دادهاند اما خیلی از آنها افراد بیگناهی بودند که در ازدحام و شلوغی بهطور اتفاقی جانشان را از دست دادند. افراد دیگری هم در بین قربانیان وجود دارند که در درگیری دخیل نبودند و بهدلیل دخالت نزدیکانشان در کشمکشها قربانی انتقامجویی شدهاند.
آخرین صلح
با وجود اینکه دو طایفه درگیر، بارها با یکدیگر صلح کرده و بعد از مدتی دوباره درگیر شدهاند اما این بار دوطرف مصمم هستند تا با گذشت، اختلافات قدیمی را کنار گذاشته و با یکدیگر صلح کنند تا روستا به وضع قبل از شروع درگیریها برگردد و با بازگشت خانوادههایی که کوچ کردهاند همه درکنار یکدیگر با صلح زندگی کنند.