• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
شنبه 18 فروردین 1403
کد مطلب : 221726
+
-

قصه رنج و گنج

ناگفته‌هاي آرزو ايزدي، دروازه‌بان تيم هاکي زنان ايران که بدون گل خورده قهرمان آسيا - اقيانوسيه شد

قصه رنج و گنج

رنج؛ این کلمه‌ای است که بیشترین کاربرد را در ورزش زنان دارد. زنان ایران با حرفه‌ای شدن فاصله زیادی دارند و اگر می‌خواهند به جایی برسند باید از پس مسائل زیادی بربیایند؛ ‌همزمان با ورزش کار کنند، بیشتر هزینه‌های ورزش‌شان را خودشان بپردازند و... به‌خاطر همین است که وقتی به جایی می‌رسند، از سکویی بالا می‌روند و جامی می‌گیرند، بیش از بقیه هیجانی می‌شوند. نمونه‌اش همین تیم هاکی روی یخ. تیم ملی که تعطیلات نوروز در مسابقات قهرمانی آسیا – اقیانوسیه شرکت کرده بود، برای اولین‌بار به قهرمانی این تورنمنت رسید و اشکی که‌ بازیکنان برای قهرمانی ریختند بیش از جامی که گرفته بودند دیده شد. هاکی روی یخ زنان ایران 4ساله است و تیم ملی در همین مدت کم موفق نشان داده اما بازیکنان این رشته‌ با محرومیت زیادی روبه‌رو هستند که اصلی‌ترین آنها نداشتن پیست استاندارد است. بازیکنان برای تمرین باید در تهران باشند، چون تنها پیست هاکی در این شهر است. آنها در کنار تمرین باید کار هم بکنند چون بیشتر هزینه‌ها به‌عهده خودشان است. هزینه هم در حد یک جفت کفش و یک دست لباس ورزشی نیست. قیمت بعضی از قطعات و تجهیزات آنها تا هزار دلار هم می‌رسد. برای تامین این تجهیزات یا باید پولدار باشی یا باید کار کنی که گزینه دوم شامل حال بیشتر بازیکنان می‌شود. صحبت‌های 2بازیکن از تیمی که در قرقیزستان روی سکو رفت، هم حس خوب دارد و هم حس بد. آنها با وجود همه کمبودها با انگیزه بالا کاری را انجام می‌دهند که دوست دارند اما چه حیف که در این راه باید از همه‌‌چیز و حتی از خانواده هم بگذرند.

مطمئن بودیم جــام برای ماست
فاطمه اسماعیلی یکی از قدیمی‌های تیم ملی هاکی روی یخ با هیجان از بازی با فیلیپین و قهرمانی صحبت می‌کند

یکی از بازیکنان ثابت تیم ملی هاکی روی یخ زنان در این سال‌ها فاطمه اسماعیلی است، بازیکنی که قهرمانی ایران در مسابقات آسیا – اقیانوسیه را مثل یک‌خواب می‌بیند، با وجود اینکه از همان ابتدا اطمینان داشته جام برای ایران است و قرار است با دست پر به تهران برگردد.

   چرا بعد از قهرمانی گریه می‌‌کردید؟
لحظه‌ای که قهرمان شدیم، مثل این بود که خواب می‌دیدیم. در ثانیه‌های آ‌خر بازی با فیلیپین دیدم فقط 32ثانیه به پایان بازی مانده. ما 4بر صفر جلو بودیم و این یعنی قهرمان جام ما بودیم. همان لحظه به یکی دو بازیکن گفتم بچه‌ها کار تمام است و از همان موقع گریه‌هایمان شروع شد. ما هنوز هم باور نداریم که قهرمان شده‌ایم. وقتی هم که سوت پایان زده شد، همدیگر را بغل کردیم و اشک ریختیم. از سفارت ایران در قرقیزستان چند نفر برای تماشای مسابقه به سالن آمده بودند، آنها مانده بودند که چرا ما گریه می‌کنیم. سال پیش نایب‌‌قهرمان شده بودیم و با اینکه نخستین دوره‌ای بود که در این تورنمنت شرکت می‌‌کردیم بد نتیجه نگرفته بودیم ولی قهرمانی چیز دیگری بود. حسی داشت که نمی‌توانم به زبان بیاورم. هم می‌خندیدیم و هم گریه می‌کردیم.

   شاید این حس به‌خاطر این بود که برای اولین‌بار قهرمانی را تجربه می‌‌‌کردید؟‌
این درست است اما دلیل مهم‌تر سختی‌هایی بود که همه پشت‌سر گذاشته بودیم. در مدت اردوها هر کسی یک مشکلی داشت. دوری از خانواده، زدن از کار به‌خاطر تمرینات و... . ما به قدری سختی کشیده بودیم که فقط قهرمانی می‌توانست همه‌‌چیز را جبران کند. برای اینکه روی سکوی اول برویم به قدری هیجان داشتیم که قبل از شروع می‌خواستیم جام را برداریم. چند ساعت قبل از بازی فینال جام را در ویترین گذاشته بودند و موقع گرم کردن جام را می‌دیدیم و مطمئن بودیم که به ما می‌رسد.

   مطمئن بودید که بازی آخر را می‌برید؟
برای اولین‌بار بود که با فیلیپین بازی می‌‌‌کردیم و هیچ شناختی از این تیم نداشتیم. آنها دوره قبل هم حضور نداشتند و به‌خاطر همین هیچ ذهنیتی درباره این تیم نداشتیم و نمی‌دانستیم که می‌توانیم شکستشان بدهیم یا نه. این مسئله خودش به ما استرس می‌‌داد. تیم‌هایی که امسال آمده بودند با تیم‌های سال قبل خیلی متفاوت بودند و سطح‌شان بالا بود. ما هم نسبت به دوره قبل پیشرفت عجیب‌ و غریبی کرده بودیم.

   دلیل این پیشرفت عجیب چه بود؟‌
از اردیبهشت سال قبل در اردو بودیم، لیگ داشتیم و در کاپ توسعه جهانی که در لهستان برگزار شد، شرکت کردیم. با این اردوها و این مسابقات خیلی تغییر کردیم. آقای فرزاد هوشیدری مربی درجه‌یک و از بهترین مربیان دنیا کنار تیم بود و علاوه بر او 2مربی فنلاندی و یک مربی لهستانی هم برای ما اردو  برگزار کردند.

   تحویل سال هم در اردو بودید؟
نه. 3روز تعطیل بودیم و روز اول مادربزرگ‌ها، خاله‌ها، عمه‌ها و بقیه فامیل را دیدیم تا زودتر به اردو برگردیم.

   نسبت به سال قبل چیزی هم به امکانات تیم اضافه شده بود؟
ما که فعلا فقط یک زمین استاندارد در تهران داریم و در همین زمین تمرین می‌‌کنیم. آنهایی که تهران زندگی می‌کنند مشکلی ندارند اما کار برای بچه‌هایی که از اصفهان، پیشوا، ورامین، قم و... می‌آیند سخت است.

   در نبود زمین چطور لیگ برگزار شد؟
بیشتر تیم‌های تهرانی بودند، تیم‌های شهرستانی‌ هم چند روز قبل از مسابقه به تهران می‌آمدند و چند روزی روی زمین تمرین داشتند. تعدادی از بچه‌ها هم در تهران خانه گرفته‌اند تا ساعات بیشتری تمرین داشته باشند.

   فدراسیون اسکی برنامه‌ای برای اضافه کردن پیست ندارد؟
با نتایجی که تیم گرفته امیدواریم اتفاقات خوبی بیفتد. ما قهرمان یک تورنمنت مهم شدیم و حتی فدراسیون جهانی عکس تیم ما را روی صفحه اول سایت منتشر کرد. در بیشتر تورنمنت‌هایی هم که حضور داشتیم، مقام آوردیم.

   بعد از این قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
بازی‌های آسیایی چین را در پیش داریم که اسفند برگزار می‌شود. کارمان سخت است ولی می‌خواهیم آنجا هم نتیجه بگیریم.

لباسم 20 کیلو وزن دارد!
آرزو ایزدی بهترین دروازه‌بان آسیا می‌گوید از 6صبح تا 10شب درگیر است هم تمرین می‌کند و هم کار

علاوه بر جام طلایی که تیم ملی هاکی روی یخ به‌دست آورد، عنوان بهترین دروازه‌بانی مسابقات هم به آرزو ایزدی رسید؛ دروازه‌بان ایران که تیم را بدون گل خورده روی سکوی قهرمانی برد. هرچند تیم باید قهرمانی را مدیون ایزدی باشد اما او نظر دیگری دارد.

   از قبل تورنمنت امیدوار بودید که به جام قهرمانی برسید؟
من همیشه امیدوارم. حتی در تورنمنت‌هایی هم که می‌دانیم صددرصد مقام نمی‌آوریم، من امیدوارم که روی سکو برویم. من امید داشتم و حتی کادر فنی هم احتمال قهرمانی تیم را می‌دادند ولی مسابقه همیشه غیرقابل پیش‌بینی است. حتی موقعی هم که همه‌‌چیز خوب پیش می‌رود، اتفاقی می‌افتد که انتظارش را نداری.

   پس ذهنت را برای شکست هم آماده می‌کنی؟
نه، بیشتر ذهنم را خالی می‌‌گذارم تا هر اتفاقی که افتاد، شوکه نشوم.

   تیم بدون گل خورده قهرمان شد. بخش قابل‌توجهی از این قهرمانی را برای خودت می‌دانی؟
نه اینطور فکر نمی‌کنم. در ذهن من این نیست که من باعث قهرمانی تیم شدم. دروازه‌بانی یک تیم قوی خیلی سخت‌تر از دروازه‌بانی تیم متوسط یا ضعیف است. در این مسابقات فشار روانی زیادی روی من بود. قبل از تورنمنت هدف من هم مثل بقیه این بود که تیم نتیجه بگیرد. اینکه بازی‌‌ها را بدون گل خورده ببریم یا 10بر 9اصلا مهم نبود. برای من خوشحالی تیم اهمیت داشت نه عنوان‌های فردی. البته الان خوشحالم که قهرمانی تیم با گل نخوردن من تمام و قهرمانی برایم قشنگ‌تر شد.

   چطور شد که هاکی روی یخ و دروازه‌بانی را انتخاب کردی؟
من در شهرری اسکیت می‌‌کردم. مربی‌ام محمدرضا شیخ‌جعفری که تیم هاکی هم داشت، گفت در هاکی استعداد داری و پیشنهاد داد که این رشته را هم شروع کنم. آن موقع هاکی روی یخ نبود و اینلاین کار می‌‌کردیم. همان موقع تشخیص دادند که برای دروازه‌بانی خوب هستم و من هم برای اولین‌بار درون دروازه ایستادم. بعدا هم که هاکی روی یخ راه‌اندازی شد، این رشته را انتخاب کردم.
 
   هاکی با اینلاین متفاوت است؟
با هم خیلی فرق دارند. زمین و دروازه‌ هاکی از اینلاین بزرگ‌تر است و سطح هاکی لغزنده است و احتمال زمین خوردنش بیشتر. از نظر فیزیک و تکنیک هم خیلی متفاوت هستند. اولین‌بار که من وارد زمین شدم، نمی‌دانستم باید تیغه‌های اسکیت را تیز کنم و تا پایم را روی پیست گذاشتم، زمین خوردم.

   یخ، سرمایش و نزدیک بودنش به طبیعت هم باید حس خاصی داشته باشد.
حس خیلی خوبی دارد. یخ پیست کاملا طبیعی است و وقتی تیغه‌های اسکیت یخ را می‌‌تراشند، اصطکاک ایجاد و یخ کنده می‌شود، آن صدا و آن سرما حس و حال خاصی ایجاد می‌کند و تو خودت را فقط همان جایی که هستی می‌بینی.

   دروازه‌بانی سخت است؟
در طبقه‌بندی رشته‌ها و پست‌ها، دروازه‌بانی هاکی یکی از سخت‌ترین پست‌هاست. لباسی تن آدم است که 20کیلو وزن دارد، روی زمین لغزنده باید مراقب توپ کوچکی باشی که سرعت زیادی هم دارد. هم از نظر روانی و هم جسمانی کار سختی است. باید وسط بازی که بازیکنان درگیر می‌شوند گم نشوی و تمرکزت روی توپ باشد.

   دروازه‌بان فوتبال هم بوده‌ای؟ کدام سخت‌تر است؟
تا حالا امتحان نکرده‌ام. من فوق‌لیسانس تربیت‌بدنی دارم و در 6سالی که دانشجو بودم، رشته‌های دیگر هم کار کرده‌ام ولی هیچ‌وقت دروازه‌بان فوتبال نبوده‌ام.

   گفتی شهرری تمرین می‌کنی. ذهنیت خیلی‌ها این است که اسم این شهر با ورزشی که انتخاب کردی در تضاد است.
اهل شهرری نیستم. موقعی که مجرد بودم میدان خراسان زندگی می‌‌کردم و چون با حضور آقای جعفری شهرری قطب اسکیت شده، من هم برای تمرین آنجا می‌رفتم. آنها بازیکنان خوبی دارند و همه توانمند هستند.

   هزینه‌های این رشته هم که خیلی بالاست. چطور این هزینه‌ها را تامین می‌کنی؟
هزینه‌ها معضل بزرگی است، به‌خصوص اینکه تجهیزات را باید به دلار تهیه کنیم. در این مدت که بازی می‌کنم نتوانستم کل ست دروازه‌بانی را با هم عوض کنم. یکی از تجهیزاتم را که اصلا نو نکرده‌‌ام. چند‌ماه قبل 2قطعه از وسیله‌هایم را عوض کردم که 2هزار دلار برایم هزینه‌ داشت. مربی بدنسازی‌ هستم و تیم خودمان هم یک سانس با من کار می‌کنند.

   کار، درس، تمرین و زندگی متاهلی را با هم داری. خسته نمی‌شوی؟
بعضی وقت‌ها واقعا خیلی خسته می‌شوم. کل سال را تمرین و کار کردیم و در تعطیلات عید هم که می‌توانستیم استراحت کنیم، مسابقه داشتیم. حالا چند روزی به‌خودم استراحت داده‌ام ولی در کل وقت استراحت ندارم.

   با چه انگیزه‌ای می‌توانی ادامه بدهی؟
سعی می‌کنم چیزی را که بلد هستم به بهترین شکل انجام بدهم. من خود هاکی را دوست دارم. بیشترین انگیزه را از همین عشقی که به این رشته دارم، می‌گیرم؛ از عشق به رشته، به تیم و بچه‌ها.

   گریه بعد از قهرمانی بیشتر به‌خاطر سختی‌هایی بود که تحمل کرده بودید یا تحت‌تأثیر احساسات زنانه اشکتان درآمد؟
همه ما سختی کشیده بودیم، از آقای کاوه صدقی (رئیس انجمن هاکی روی یخ) گرفته تا همه بچه‌ها. بعضی‌ از بازیکنان سر کار می‌رفتند و بعضی‌ها با مصدومیت در تمرینات حاضر می‌شدند. این قهرمانی حاصل رنج همه ما بود و چون تلاش یک جمعی که سختی کشیده بودند به نتیجه رسیده بود، ما هم احساسی شدیم.

   متاهلی و همسرت باید ورزشی باشد که با شرایطت کنار بیاید؟
ورزشی هست و مربی است ولی کنار آمدن با شرایط من سخت است. 6صبح بیدار می‌شوم، سر تمرین می‌روم و تا 10شب هم سر کار هستم. خسته به خانه برمی‌گردم و روز بعد هم همین برنامه است. هر قدر ورزشی باشی یک جا می‌‌گویی دیگر بس است. من بعضی وقت‌ها از اینکه مادرم را نمی‌توانم ببینم عذاب وجدان می‌گیرم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :