چاووشخوانها؛ از الوداعخوانی تا حضور در رادیو ارگ
یکی از سنتهای پسندیده تهراننشینهای قدیم، چاووشخوانی در ماه رمضان بود. چاووشخوانها افراد خوشصدایی بودند که در سحرگاه ماه رمضان با دهلنوازی، آمدنماه مهمانی خدا را نوید میدادند و مردم را برای بیدارشدن در سحرگاه و بهجاآوردن آداب سحر آگاه میکردند.
برخی چاووشخوانها با خواندن اشعار در وصف ماه رمضان، بشارت میدادند که ماه رمضان رسیده و برخی دیگر با خواندن مناجات مردم را از رسیدنماه رمضان آگاه میکردند. از برادران همدانی که از واعظان خوشصدای تهران در دوره ناصری بودهاند بهعنوان نخستین چاووشخوانهای تهران نام میبرند. بسیاری از چاووشخوانها با الگوبرداری از آنها بهصورت گروهی در کوچه پسکوچههای تهران بهاصطلاح چاووشخوانی میکردند.
جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» نوشته که برخی از چاووشخوانها در کنار مناجاتخوانی، به وقت سحر و برای بیدارکردن مردم با ضرباتی آرام به دیوار خانهها میکوبیدند و اهالی پایتخت از کار این افراد خشنود بودند. رسم چاووشخوانی در ماه رمضان در دوره قاجار بهشدت در پایتخت رواج پیدا کرد، اما با رویکارآمدن پهلوی اول، چاووشخوانها در تنگنا قرار گرفتند. نقل است که در این دوره، برخی چاووشخوانها توسط قزاقهای کلاهآبی بهشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی دیگر به جرم «بانگ چاووشی» در کوچههای پایتخت، 3روز حبس را تحمل میکردند.
رضاشاه بر این باور بود که ممکن است بر اثر نواختهشدن دهل، مردم در مناطقی از پایتخت تجمع کنند و به همین دلیل این سنت را تهدیدی برای امنیت پایتخت میدانست.
اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه، در اینباره میگوید: «پیش از اینکه بلندگو در مساجد باب شود، برخی از مردم با کوبیدن بر طبل، نواختن بوق، زدن به در خانه مردم و به صدادرآوردن جرسها، آمدن سحرگاه رمضان را نوید میدادند. چاووشخوانها و بهعبارتی، بیدارباشگوهای ماه رمضان در تهران قدیم، افراد مؤمن و متدین بودند و در برابر همه ناملایمات دوره رضاشاه تسلیم نشدند و این سنت را تا آخرین روز ماه رمضان بجا میآوردند. چاووشخوانی انتهایی یا الوداعخوانی، سنتی بود که در 3روز آخرماه رمضان توسط چاووشخوانها بهجا میآوردند و رسم بود که در آخرین سحرگاه ماه رمضان از مردم پایتخت، عیدی و فطریه دریافت میکردند.»
با شروع بهکار رادیو در ساختمان میدان ارگ و پخش اذان و مناجات از رادیو، سنت چاووشخوانی هم آرامآرام کمرنگ شد. آل عوض میگوید: «برخی چاووشخوانهای معروف، مثل سیدجواد ذبیحی که به دستگاههای موسیقی سنتی تسلط عجیبی داشت و سیدعباس صالحی که مشهورترین چاووشخوان شمیران بود، به رادیو راه پیدا کردند و مردم تهران به جای کوچه و پسکوچههای شهر، صدای آنها را از رادیو میشنیدند.»