بایدها و نبایدها برای خواص
رهبر معظم انقلاب از سال 75تاکنون به بایستههای خواص اشارات و تحذیرات متعددی داشتهاند
گروه تحقیق و تحلیل همشهری
رهبری حضرت امام (ره) که از سال 40با آغاز بعثت اجتماعی و ایجاد انقلاب و قیام در مردم ایران آغاز شد، در 10سال پایان عمر مبارکشان با شکل دادن به یک نظام اسلامی پایان یافت؛ نظامی که در سال 68و در فرایند اصلاح قانون اساسی بهنتیجه رسید و براساس آن حرکت مردم ایران با انتخاب رهبری جدید ادامه پیدا کرد. به یک معنا باید گفت دوران رهبری امام (ره) دوران انقلاب بود که نظام اسلامی در کوران فشار و مبارزه همهجانبه با دشمن طی شد اما دوران رهبری آیتالله خامنهای را باید زمانه دولتسازی دانست؛ دورانی بهشدت دشوار که بیشترین مخاطب ایشان طبیعتا با خواص، نخبگان و جلوداران جامعه است؛ کسانی که در ابتدای رهبری ایشان، هم دوش و در کنارشان بودند و حالا باید رهبری ایشان را میپذیرفتند و در این مسیر به حضرتآقا کمک میکردند.
حرکت در این مسیر دشواریهای عجیب و غریبی داشت که شاید در دورانهای مختلف به شکلهای متفاوت خود را بروز و ظهور میداد. اگر بههمریختگیهای اجتماعی در دوران رهبری ایشان را مدنظر قرار دهیم در دهههای 70 و 80 مهمترین گسلها و مخالفتها از جانب همین همراهان، نخبگان و جلوداران دیروز انقلاب شکل گرفت. چه در سال 78و چه در سال 88اوج این مخالفتها از جانب همراهان قدیمی ایشان مشاهده شد.
خواص پیشگامی که جوزده نشدند
در دهههای 70 و 80 همواره مخاطبان ایشان جلوداران و پیشگامان و خواص جامعه بودهاند؛ کسانی که مومن به انقلاب بودند، بصیرت سیاسی- اجتماعی داشتند، دچار جو نمیشدند و البته بنا بود رهبری عموم مردم را نیز بر عهده بگیرند. سال 1397بود که در بیانیه گام دوم، ایشان به تغییر نسل این جلوداران اشاره میکنند و با شعفی خاص توجه میدهند که حالا نوبت نسل دیگری است که کار را بهدست بگیرند و کشور را بسازند. علت توجه مقام معظم رهبری به این پیشروان در طول این سی و چند سال رهبریشان، اهتمام ایشان به ساخت ایران و تحقق دوران دولت اسلامی بود. دوران دولت اسلامی با برداشتن بارهای کشور توسط مردم محقق میشد. ایشان معتقد بودند که بیانیه گام دوم با ایجاد حلقههای میانی که واسطه بین حاکمیت و مردم هستند و بارهای انقلاب را بر میدارند محقق میشود. این حلقههای میانی همان بودند که پیش از این ایشان بهعنوان کانالکشی بین رأس و بدنه مردم از آن یاد میکردند و آن را حزب اسلامی میدانستند؛ حزبی که دنبال قدرتطلبی و منافع خود نیست، بلکه نقش تبیینکننده را بازی میکند و اتفاقا کانونی برای تولید اندیشه و تربیت نیروهای مدیر، مجری و پیشرو برای کشور خواهد بود. خلاصه آنکه به یک معنا در تمام سخنان مقام معظم رهبری توجه و تمرکز بیشتر بر این قشر خواص و پیشقراولان انقلاب است و دلیلش هم آن است که ایشان را باید حقیقتا رهبر دوران دولتسازی دانست.
مهمترین سال در تفصیل کلیدواژه خواص
در برخی از سخنرانیها اما ایشان برای بحث خودشان واژه «خواص» را انتخاب کردهاند. دلیل انتخاب واژه خواص چه بود؟ با توجه به مجموعه سخنان مقام معظم رهبری متوجه خواهیم شد مسئله خواص برای ایشان زمانی برجسته میشود که خطری پیشقراولان و جبهه جلودار را تهدید میکند؛ خطری که احتمالا به بدنه عوام مردم هم کشیده خواهد شد. اینجاست که توجه به سخنان امسال مقام معظم رهبری با نیروی هوایی، زنگ خطر جدی را برای نخبگان به صدا درآورد. مهمترین سالی که ایشان بهصورت مفصل به کلیدواژه خواص پرداختهاند، سال 75است؛ یعنی یک سال قبل از انتخابات 76 و ماجراهای عجیب و غریب آن دوران؛ سال پایانی دولت سازندگی. اگر به آن چند سخنرانی مهم ایشان در آن سال مراجعه کنیم درخواهیم یافت که ایشان ریشه انحراف در انقلاب را انحراف خواص میدانند و ریشه انحراف خواص را نیز دلبستگی به دنیا که در سبک زندگی آنها خود را نشان میداد، معرفی میکنند. «این مسائل، دقت و مطالعه لازم دارد. بر حسب اتفاق نمیشود جامعه، نظام و انقلاب را بیمه کرد. باید به مطالعه و دقت و فکر پرداخت. اگر در جامعهای، آن نوع خوب خواص طرفدار حق، یعنی کسانی که میتوانند درصورت لزوم از متاع دنیوی دست بردارند، در اکثریت باشند، هیچوقت جامعه اسلامی به سرنوشت جامعه دوران امام حسین(ع) مبتلا نخواهد شد و مطمئنا تا ابد بیمه است، اما اگر قضیه به عکس شد و نوع دیگر خواص طرفدار حق - دل سپردگان به متاع دنیا؛ آنان که حقشناسند، ولی درعینحال مقابل متاع دنیا پایشان میلرزد - در اکثریت بودند، وامصیبت است!»(75/3/20)
کند شدن حرکت انقلاب در نتیجه تعلل خواص
حالا به این نکته باید دقت کنیم که در سال 1402نیز مقام معظم رهبری بار دیگر به مسئله «خواص» میپردازند. این بار با خواصی که عمدتا جوانان گام دوم انقلاب هستند، مواجهیم. آنچه اتفاق افتاده تعلل و تردید خواص است و خروجیاش کندی حرکت. نقش خواص در شتابدهندگی جریان انقلاب را ایشان به چشم آوردند. این بار آنچه مورد تأکید مقام معظم رهبری است کند شدن حرکت است که دلیلش نیز «تعلل و تردید خواص» است. ریشه تردید و تعلل چیست؟ نوعی عوامزدگی. خواص به جای آنکه جهتدهی به عموم کنند و مسئله اصلیشان جهاد تبیین باشد، خودشان همراه جو عمومی شدهاند که دشمن برای عموم مردم ساخته است. «من میخواهم این را به شما و به همه ملت عرض بکنم. این کسانی که ما اسمشان را «خواص» میگذاریم، یعنی کسانی که دارای فکرند، نگاهشان نگاه از روی تدبر است، از روی تشخیص است، اوضاع را میفهمند، میشناسند، میدانند چه کار دارد میشود، اینجور نیست که سرشان پایین باشد و هر جا دیگران رفتند اینها هم بروند، این افراد وظیفه سنگینی دارند؛ اینها باید جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود. اگر خواص جامعه از این وظیفه غفلت بکنند، حوادثی که پیش خواهد آمد ضربههای تاریخی به ملتها میزند.» (1402/11/16) خلاصه آنکه اگر مجموعه سخنان مقام معظم رهبری در سالهای بعد از رحلت امام را درنظر بگیریم، با اینکه اساسا ایشان بهدلیل آنکه مشغول عبور انقلاب از دوران دولتسازی هستند، بیشترین مواجهه را با خواص و نخبگان دارند که البته بهدلیل هویت انقلاب بسیار هم زیاد و فراگیر است، اما با این حال کلیدواژه «خواص» را در برخی از ادوار تاریخی بیشتر بهکار بردهاند.
دردی به نام سکوت خواص در سال 88
بعد از سال 84بیشترین تأکید مقام معظم رهبری بر مفهوم خواص در سال 88اتفاق افتاد. نقش خواص در آن دوران بسیار جدی بود. سکوت خواص و کنار کشیدن و نظارهگریشان دردآور بود. عملا مقام معظم رهبری تنها مانده بودند با جماعتی از جلوداران قبلی که حالا بهدلیل قدرتطلبی و لجبازی و هزار مرض روحی و اخلاقی دیگر مقابل مردم و تصمیمشان ایستاده بودند. اینجا بود که ایشان بارها به نقش خواص پرداختند. اما اینبار با سال 75یک تفاوت عمده داشت. در آن سال بیشترین تمرکز مقام معظم رهبری بر «دنیاگرایی خواص» بود، اما اینبار بیشترین تأکید ایشان بر «ترس خواص» بود. ترس باعث سکوت آنها شده و این سکوت باعث انحراف و ایجاد فضای فتنهگون در بدنه مردمی شده بود و این اتفاق سهمگینی را رقم زد که آثار آن تا سالها بر این کشور ماند. اتفاقاتی که در سال 88شکل گرفت دشمن را به این جمعبندی رساند که فشار بیسابقه تحریم را بر مردم وارد کند و نتیجه آن شد که بعد از آن مشاهده کردیم. «ما نه فقط در عمل احتیاج به شجاعت داریم، در فهم هم احتیاج به شجاعت داریم و در فهم فقیهانه، احتیاج به شجاعت هست. اگر شجاعت نبود، حتی در فهم هم خلل بهوجود میآمد. درک روشن از کبریات و صغریات؛ گاهی انسان کبریات را درست میفهمد، در صغریات اشتباه میکند. این درک صحیح از مبانی دین و از موضوعات دینی و از موضوعات خارجی منطبق با آن مفاهیم کلی و عمومی ـ یعنی کبریات و صغریات ـ احتیاج دارد به اینکه ما شجاعت داشته باشیم، ترس نداشته باشیم؛ والا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرویمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جو و ترس از فضا، اگر این حرف را بزنیم، علیه ما خواهند بود؛ اگر این حرف را بزنیم، فلان لکه را به ما خواهند چسباند» ( بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در دوم مهرماه سال88)
مکث
مبارزه با مثلث فقر، فساد و تبعیض
خطر جدی بود؛ ریشه همه آن اتفاقاتی که در سالهای بعد افتاد همین نکته بود؛ به همین دلیل هم بود که ایشان با اینکه گفتمان دولت اصلاحات و اطرافیانش بر مقوله توسعه سیاسی و جامعه مدنی و امثالهم بود، تأکید گفتمانی خودشان را روی مفهوم مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بردند؛ گفتمانی که باعث شکلگیری جریان مطالبهگر و عدالتخواه و همینطور جریانهای جهادی مردمی در میان جوانان و دانشجویان شد. مبارزه فکری و گفتمانی در آن دوران هر چند در آن بلبشوی فرهنگی و انحرافات بسیار مورد توجه بود، اما ریشه این انحراف را ایشان در دنیاطلبی خواص میدانستند و بارها به آن توجه دادند. به همین دلیل در طول دوران رهبری ایشان، بیشترین تأکیدشان بر مفهوم «خواص» دقیقا مربوط به سالهای 75تا 84است. «یک عده کسانی که وقتی نعمت الهی را دریافت کردند، نمیگذارند که خدای متعال بر آنها غضب کند و نمیگذارند گمراه شوند. اینها همانهایی هستند که شما میگویید خدایا راه اینها را به ما هدایت کن. «غیرالمغضوب علیهم»، با تعبیر علمی و ادبیاش، برای «الّذین انعمت علیهم» صفت است؛ که صفت «الّذین» این است که «غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»؛ آن کسانی که مورد نعمت قرار گرفتند، اما دیگر مورد غضب قرار نگرفتند؛ «و لاالضّالّین»، گمراه هم نشدند. یک دسته هم کسانی هستند که خدا به آنها نعمت داد، اما نعمت خدا را تبدیل و خراب کردند؛ لذا مورد غضب قرار گرفتند یا دنبال آنها راه افتادند، گمراه شدند... . جامعه مورد نعمت الهی، به سمت غضب سیر میکند؛ این سیر را باید دید. خیلی مهم است، خیلی سخت است، خیلی دقت نظر لازم دارد. حالا خواصی که گمراه شدند، شاید «مغضوب علیهم» باشند؛ عوام شاید «ضالین» باشند.»(77/10/18)
مکث
قرار گرفتن در معرض اتهام پوپولیسم
سال 84، 2مفهوم «خاصه» در مقابل «عامه» مورد توجه قرار گرفت. بار معنایی این دو مفهوم با خواص و عوام متفاوت بود. مفهوم عوام که مقابل خواص قرار میگرفت اشاره به کسانی داشت که از سر بصیرت و آگاهی تصمیم نمیگرفتند و اسیر جو میشدند؛ لذا بار معنایی منفی داشت اما عامه در اینجا یعنی سوادالناس و عموم مردم که باید مراعات میشدند در مقابل خاصه که نورچشمیها و افراد و گروههای پرمدعا بودند. البته در اینجا هم مسئله کسانی بودند که در جریان انقلاب به جایگاه اجتماعی و سیاسی خاصی رسیده بودند و انتظار داشتند که دولت جدید مطابق میل آنها رفتار کند و نه رضایت عموم مردم. مسئله همان مسئله بود. آمدن دولتی با گفتمان عدالتخواهی عملا باعث میشد که در معرض اتهام به پوپولیسم و تخریب باشد تا دوباره جریانات آلوده به دنیاطلبی بتوانند در کار تصمیمگیری کشور به نفع خودشان مؤثر شوند. «تکیه امیرالمؤمنین و پیغمبر و قرآن هم روی همین مجموعههای عمومی مردم است؛ همینیکه ما عوام مردم میگوییم؛ یعنی رعیت و توده مردم و سواد مردم؛ همین چیزی که خواص خاص خرج کن امروز با طرح آن در مسائل سیاسی و اجتماعی مخالفند و اسمش تودهگرایی و پوپولیسم است؛ اینکه جماعت، حزب، گروه و دسته خاصی را انتخاب کنید و اینها بشوند محور تصمیمگیری و محور کار و طبعاً محور خیرات، خیلی خوشخیالی است؛ اینکه آدم خیال کند جماعت خاصی محور تصمیمگیریاند، کارها را آنها میکنند، انتصابها را آنها میکنند، اما وقتی نوبت تقسیم غنایم میشود، خودشان را زاهدانه کنار میکشند و میگویند نخیر، بروید بدهید به مردم، دیدیم و تجربه کردیم که اینطوری نیست؛ منطقاً هم اینگونه نیست.»(84/7/17)
خطری که به کل جامعه سرریز میکند
رهبر معظم انقلاب عموما زمانی کلیدواژه «خواص» را بهکار بردهاند که بنا داشتهاند به خطر و انحرافیای در خواص اشاره کنند که به کل جامعه سرریز میشود و کل حرکت را تحتتأثیر قرار میدهد. سال 75ایشان به مسئله «دنیاگرایی خواص» اشاره کردند و بعد از آن در طول دولت اصلاحات این مسئله را مورد توجه قرار دادند؛ خصوصا در سال 77یعنی یک سال قبل از فتنه 78. سال 88اما به مسئله «ترس خواص» اشاره کردند که باعث سکوت آنها میشود و مسئله فتنه را در کشور دامن میزند؛ اینکه بیان خواص صریح و روشن نیست و لکنت دارند یا سکوت میکنند دلیلش ترس است، اما امروز در سال 1402وقتی مسئله خواص مطرح میشود موضوع به تعلل آنها مربوط میشود که باعث کندشدن حرکت مردم شده است. این دفعه نیز خواص در معرض ترس هستند؛ اما ترس ناشی از قرار نگرفتن در جایگاه درستشان که تبیین و هدایت مردم است. درواقع خود را با عوام همراه کردهاند و از اینکه از فضایی که دشمن ساخته و ذهن عوام را دچار آن کرده میترسند؛ لذا با صراحت، شفاف و بدون لکنت و بدون دوپهلوگویی سخن نمیگویند و این انفعال خطرناک خواص اگر مداوا نشود ضربات مهلک تاریخیای به بدنه جامعه انقلابی ایران و کل جهان اسلام خواهد زد.