• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
پنج شنبه 14 دی 1402
کد مطلب : 214500
+
-

مالیات بر تورم یا از تورم؟

در کشورهای با تورم بالا، این دولت‌ها هستند که برنده هستند و به‌دلیل کسری بودجه‌اش و استقراض کردن، تورم می‌سازند و هزینه این تورم را مردم می‌پردازند که به آن مالیات تورمی گفته می‌شود. چگونه ممکن است که دولت با ایجاد تورم از شهروندانش مالیات بگیرد؟ وقتی دخل و خرج‌اش نخواند ناچار می‌شود که به بانک مرکزی پناه ببرد و وقتی این بانک برای پرداخت هزینه‌های دولت، پول بدون پشتوانه چاپ می‌کند، نتیجه‌اش تورم‌سازی است و هزینه این پول چاپ کردن بی‌حساب را مردم با تورم بالا می‌پردازند. از سوی دیگر تورم بالا باعث افت ارزش پس‌انداز شهروندان و کاهش قدرت خرید آنها می‌شود و این سیکل معیوب در اقتصاد را مالیات تورمی می‌دانند.
به‌طور مثال فرض کنید که شما 100میلیون تومان نزد بانک سپرده‌گذاری می‌کنيد و سود 20درصد می‌گیرد حال آنکه تورم بالای 40درصد است. با یک حساب و کتاب ساده شما، 20درصد قدرت خرید کم شده یا ارزش پس‌اندازتان افت کرده است. البته این مالیات بر تورم به‌صورت یکسان از همه گرفته نمی‌شود و بیشتر افراد با درآمد کمتر و متوسط که پس‌اندازشان زیاد نیست و نمی‌توانند آن‌را با صرف خرید کالاهایی بادوام کنند و یا جرأت ریسک کردن ندارند، بیشتر متضرر می‌شوند درحالی‌که افراد دارای پس‌انداز زیاد یا ریسک بالاتر ممکن است به جای سپرده کردن پول‌شان نزد بانک، اقدام به خرید کالاهایی چون ارز و طلا و خودرو کنند و در یک بازه زمانی میان‌مدت سود به‌مراتب بالاتر از نرخ تورم را کسب کنند.
حال سؤال این است که مالیات از تورم گرفتن بهتر است یا مالیات بر تورم بستن؟ پاسخ این است که اگر دولت‌ها به درستی سیاستگذاری کنند و بتوانند نرخ تورم را تک‌رقمی نگه دارند، دیگر مالیات تورمی مفهوم خود را از دست می‌دهد و به جای آن دولت می‌تواند از تورم‌سازان مالیات بگیرد و اساسا سوداگری در بازارهای با نوسان شدید قیمت نظیر ارز و طلا یا خودرو توجیه ندارد.
در تورم بالا، سیاستمداران جرأت اصلاح و تحول بنیادین در اقتصاد را ندارند چرا که ممکن است با ریسک کاهش محبوبیت مواجه شوند و نتیجه استمرار این وضعیت، هم به ضرر مردم و هم دولت خواهد بود. یادمان باشد که در تورم بالا، هرچند مالیات نانوشته از مردم گرفته می‌شود آن‌هم نه به‌صورت عادلانه، اما یک انحراف جدی در بازارها و کل اقتصاد ایجاد می‌شود و همه به جای افزایش بهره‌وری و کارایی دنبال سوداگری و رانت هستند و اقتصاد رفتاری را با کژمنشی مواجه می‌سازد و سؤال همه این می‌شود که چه بخریم یا چه می‌شود؟ به واقع همه نگران هستند و این نگرانی یعنی عدم‌ثبات در اقتصاد و خاکستری شدن فضای کسب‌وکارها تا جایی که مالیات‌ستانی هم به‌عنوان یک سیاست صحیح ایجاد عدالت در جامعه هم کارآمدی و اثرگذاری‌اش را در برابر تورم از دست می‌دهد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید