• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 6 دی 1402
کد مطلب : 213612
+
-

گفت‌وگو با معلم کلاس اولی که با یک ویدئو‌ از رابطه معلم و شاگردی مشهور شد

بامزه‌ترین کلاس ایران را دارم

گپ
بامزه‌ترین کلاس ایران را دارم

محمود مولایی- روزنامه‌نگار

این روزها گاه ‌و بیگاه ویدئوهایی از کلاس اول دبستان «نشاط» در روستای «هفته» واقع در شهرستان شازند استان مرکزی در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود که با اقبال بسیاری روبه‌رو شده است.
رضوان محمدی، معلم کلاس اول و متولد ۱۳۷۹ حالا به چهره ‌شناخته شده‌ای در شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است. او در اراک زندگی می‌کند و هر روز برای حضور در روستای هفته، مسیر اراک تا شهرستان را طی می‌کند. خودش می‌گوید: «هفته، روستای دورافتاده و کم‌برخورداری نیست. چون سال دومی است که معلم هستم، باید این مسافت را طی کنم تا به مدرسه برسم. شاید از سال آینده بتوانم انتقالی بگیرم و در اراک کار کنم، اما به قدری بچه‌های مدرسه نشاط را دوست دارم که فکر نکنم حالا حالاها این روستا را ترک کنم.» محمدی در گفت‌وگو با همشهری درباره تجربه‌های خود از شغل معلمی و همچنین صفحه شخصی خود در اینستاگرام صحبت کرده است. تعامل محمدی و شاگردانش شکل جدیدی از تعامل معلم و شاگردی است که شاید بخشی از آن حاصل سن و ‌سال جوان اوست؛ تعاملی که در نسل‌های قبلی کمتر به این شکل رواج داشت.

این روزها ویدئوهایی از کلاس درس اول در فضای مجازی منتشر می‌شود که بازخوردهای فراوانی داشته است. اینکه دانش‌آموزان در سال نخست خود در مدرسه به‌دلیل اقتضای سن و همچنین ناآشنا‌بودن با فضای مدرسه، رفتارهای بامزه‌ای دارند. چطور شد که تصمیم گرفتید تجربه‌های خودتان با این دانش‌آموزان را با دیگران به اشتراک بگذارید؟
موضوعاتی که در کلاس درس اول اتفاق می‌افتد، خیلی عادی است. هر روز هم برای کلاس من و هم برای کلاس بقیه همکارانم پیش می‌آید. نخستین پست مجازی که از کلاس درس در فضای مجازی بارگذاری کردم‌‌ به 5دقیقه آخر کلاس مربوط بود. موضوعی را در کلاس مطرح کردم و پیش خودم گفتم حالا یک ویدئویی هم ضبط کنم. بچه‌ها هم از این موضوع اطلاع نداشتند که در حال ضبط ویدئو هستم. البته بعد از اینکه زنگ کلاس به صدا درآمد، به بچه‌ها گفتم. وقتی هم تصمیم گرفتم آن را در اینستاگرام به اشتراک بگذارم، فکر نمی‌کردم برای بقیه اینقدر جذاب باشد. اصلا یک درصد هم به این فکر نمی‌کردم، پستی که از کلاس درس به اشتراک بگذارم، خیلی به چشم بیاید و دیده شود. با این حال، نخستین پستی که از کلاس درس اولی‌ها بارگذاری کردم، خیلی بیشتر از اندازه مورد توجه قرار گرفت. واکنش‌های زیادی به این ویدئو شد و برای خیلی‌ها حرف‌زدن دانش‌آموزان جالب بود. عده‌ای هم از سختی کار با دانش‌آموزان کلاس اول گفتند و اینکه چقدر برای این دانش‌آموزان سؤال پیش می‌آید و آن را مطرح می‌کنند. عده‌ای هم با دیدن این فضا به شغل معلمی علاقه‌مند شدند.
واکنش مدیر مدرسه، همکاران شما و والدین دانش‌آموزان نسبت به وایرال‌شدن این ویدئو چه بود؟
یک هفته بعد از اینکه این ویدئو را به اشتراک گذاشتم، حدود 50هزار نفر به فالوئرهای صفحه شخصی من در شبکه اجتماعی اضافه شد. برای من هم جالب بود و هم عجیب؛ اینکه یک ویدئوی ساده این همه مورد توجه قرار گرفته باشد. هیچ برنامه‌ای هم پشت آن نبود که بخواهم در شبکه اجتماعی دیده شوم. اصلا چنین هدفی نداشتم ولی در همان هفته اول در مدرسه خیلی‌ها این ویدئو را دیده بودند و مدام با من در این مورد صحبت می‌کردند. حالا خیلی‌ها در صفحه شخصی من ویدئو را ندیده بودند و به‌دلیل بازنشر مکرر، در صفحات دیگران مشاهده کرده بودند. برای همکارانم که خودشان معلم هستند، خیلی جالب بود که بحث‌هایی که در کلاس درس اتفاق می‌افتد، این همه مورد توجه قرار گرفته؛ چون در کلاس‌ها معمولا این اتفاقات بدیهی است و به‌خصوص در کلاس اول. برای والدین بچه‌ها هم جالب بود و خوشبختانه سبب نارضایتی هیچ‌کس نشد. والدین دانش‌آموزان مدام پیام می‌دادند و بابت این اتفاق تبریک می‌گفتند، چون نه تصویر بچه‌ها ضبط شده بود و نه اینکه بچه‌ها مورد تمسخر قرار گرفته بودند. ‌برخی از ویدئوهایی که وایرال می‌شود، ممکن است بازخوردهای مثبتی نداشته باشد و خوشبختانه درباره پست اینستاگرامی من چنین اتفاقی رخ نداد؛ نه از سوی والدین دانش‌آموزان و نه از سوی مدیر مدرسه.
آیا همین بازخوردهای مثبت از نخستین تصویر از کلاس شما موجب شد که ویدئوهای بیشتری از دانش‌آموزان کلاس اولی در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید؟
بله، همینطور است. بعد از اینکه بازخوردهای مثبتی گرفتم، سعی کردم از تجربه‌ها و اتفاقاتی که درباره دانش‌آموزان کلاس اول رخ می‌دهد، گاهی ویدئوهایی را منتشر کنم. تمام تلاشم هم این است که بدون سوءتفاهم ویدئو منتشر شود و این تجربه‌ها را با بقیه به اشتراک بگذارم.
رفتاری که یک معلم کلاس اول در سال 1402 با دانش‌آموزان دارد، با دهه‌های گذشته می‌تواند متفاوت باشد. مثلا اداره کلاس توسط معلم در دهه‌های‌70 و 80 متفاوت از اداره کلاس در دهه‌90 است. شما که اواخر دهه‌70 دانش‌آموز‌ کلاس اول بودید، از تجربه ‌خودتان بگویید؟
با توجه به تجربه‌هایی که خودم در دوران مدرسه داشتم، همیشه وقتی وارد کلاس می‌شدیم، معلم از بچه‌ها می‌پرسید که دوست دارید معلم‌تان چطوری باشد؟ بچه‌ها هم معمولا از ویژگی‌های معلم صحبت می‌کنند و در صحبت‌هایشان اغلب می‌گویند معلمی که مهربان باشد و صحبت‌هایی از این دست. الان بچه‌ها دوست دارند سؤال بپرسند و معلم به سؤالات‌شان پاسخ دهد. همین ویدئوهایی هم که من به اشتراک می‌گذارم، می‌بینید که همه بچه‌ها سؤال دارند و دوست دارند که به سؤال‌شان پاسخ داده شود. بازخوردهایی که هم می‌شود، اغلب این است که چرا دانش‌آموزان این همه سؤال می‌پرسند و شما با صبوری پاسخ می‌دهید؟ برخی از مادران می‌گویند ما آنقدر حوصله نداریم که با بچه خودمان این رفتار را داشته باشیم. به‌نظر من، این روحیه‌ که به تک‌تک دانش‌آموزان توجه شود، باید نزد معلمان باشد؛ چراکه بچه‌ها کنجکاوی می‌کنند و باید به خواسته‌های آنها پاسخ داده شود. خودم وقتی تصمیم گرفتم که شغل معلمی را انتخاب کنم، قصدم این بود که دانش‌آموزان در کلاس راحت باشند و بتوانند با هم صحبت کنند و به‌طور کلی جو خشکی در کلاس ایجاد نشود. الان بچه‌هایی که در کلاس من حضور دارند، شاید پرجنب‌و‌جوش‌ترین دانش‌آموزان مدرسه باشند. یک وقت‌هایی بچه‌ها جواب سؤال را می‌دانند ولی باز هم سؤال می‌کنند، چون دوست دارند خودشان را در کلاس نشان دهند. من هم دست بچه‌ها را باز گذاشتم و معتقدم بچه‌های 7، 8 ساله باید در کلاس صحبت کنند و وقتی در کلاس حرف می‌زنند، به نوعی صحبت کردن را یاد می‌گیرند. همین که در کلاس به دانش‌آموزان احترام بگذاریم، خیلی خوب است. طوری که با اعتماد به نفس در آینده به فعالیت‌های خود بپردازند.
 با این حال، برخی در پیام‌های خود تأکید می‌کنند که شما چرا جدی هستید و با جدیت با دانش‌آموزان صحبت می‌کنید. ویدئوهای منتشر شده، کوتاه است، اما آیا شما در کلاس خیلی جدی هستید؟
 اینکه معلم جدی باشد، خوب است، ولی اگر معلم سختگیر باشد و بچه‌ها در کلاس راحت نباشند، خوب نیست. در کلاس من اتفاقا بچه‌ها خیلی راحت هستند و اگر نبودند، به ‌خودشان اجازه نمی‌دادند که مدام سؤال بپرسند و حرف بزنند. حالا برخی می‌گویند که چرا در آن صحنه از ویدئو خنده‌ات نگرفت و نخندیدی. خب، اگر من آن لحظه‌ می‌خندیدم، اداره کلاس از دستم خارج می‌شد. به هر حال، معلم هم باید جذبه داشته باشد تا یک وقت دانش‌آموزان، کلاس را به‌دست نگیرند؛ یعنی معلم باید طوری کلاس را اداره کند که دانش‌آموزان فضای کلاس را به سمت دیگری نبرند.
 از اتفاقات خوشایند و بامزه‌ای که در کلاس شما رخ داده و تاکنون بازگو نشده، صحبت می‌کنید؟
اتفاقات خوب و بامزه در کلاس من زیاد اتفاق می‌افتد. یک‌بار سر کلاس برگه املای بچه‌ها را تصحیح می‌کردم و ناگهان دیدم که چند تا از بچه‌ها سریع آمدند و پشت میز من قایم شدند. بعد متوجه شدم بچه‌ها سر کلاس قایم‌باشک‌بازی می‌کنند؛ یعنی به قدری سر کلاس راحت بودند که از پشت میز خود بلند شده و بازی می‌کردند؛ حتی بادکنک بازی هم در کلاس انجام می‌دهند.‌‌

مکث
چطور شد که شغل معلمی را انتخاب کردید؟

سال دومی است که معلم هستم. یادم است در دوره راهنمایی و دبیرستان سر کلاس به بچه‌ها یک موضوع را به زبان ساده توضیح می‌دادم. طوری که همکلاسی‌هایم بهتر متوجه می‌شدند یا اینکه بهتر یاد می‌گرفتند. حالا هم بچه‌های فامیل و آشنایان در زمان امتحانات پیش من می‌آیند تا دروس خود را برای امتحان فرا بگیرند. در واقع از همان دوران مدرسه، شغل معلمی را دوست داشتم و البته از روزهایی که معلمان‌ مهربانی را دیدم، انگیزه‌ام برای شغل معلمی بیشتر شد. از همان موقع علاقه‌مند شدم. بعد از آن نیز از دانشگاه فرهنگیان و آموزش ابتدایی فارغ‌التحصیل شدم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید