• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 15 آبان 1402
کد مطلب : 208239
+
-

مسعود اطیابی موفق‌ترین فیلمساز تجاری سینمای ایران با ساخت کمدی‌های پرفروش قصد دارد که فیلم‌هایی برای خانواده بسازد

فرمول‌کمدی‌سازی

فرمول‌کمدی‌سازی

در اطلاعاتی که از مسعود اطیابی در اینترنت پیدا می‌شود، آمده که او «فیلمسازی را از سال 1364با فیلمبرداری از جبهه‌های جنگ آغاز کرد.» منبع و منشأ تمام وب‌سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی که این نکته را درباره اطیابی ذکر کرده‌اند، بانک جامع اطلاعات سینمای ایران «سوره سینما» است که وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است. اتفاقا اطیابی هم سال‌ها پیش، قبل از اینکه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردانان سینمای تجاری ایران نامی برای خودش به هم بزند، به‌عنوان فیلمساز نزدیک به حوزه هنری شناخته می‌شد. او کارش را در سینما با تهیه فیلم «عروس حلبچه» (حسن کاربخش، 1369) که درباره ایستادگی کردها در برابر حزب بعث عراق بود آغاز کرد.
باز مطابق سوره سینما، اطیابی «فارغ‌التحصیل دوره مدیریت تولید از مؤسسه آموزش عالی سوره است.» اطیابی سال‌ها به‌عنوان مدیر تولید یا مجری طرح یا تهیه‌کننده در پروژه‌های فیلمسازان منتسب به جریان انقلاب فعالیت کرد تا بالاخره در سال 1385نخستین فیلمش را با عنوان «مصایب دوشیزه» با موضوع بحران هویت دختری مسیحی ساخت. فیلم‌های بعدی او هم فیلم‌های داستانگو برای مخاطب عام بودند که دغدغه اشاعه ارزش‌ها و انتقال پیام اخلاقی به تماشاگر را داشتند.
 در فیلم دومش، «خروس جنگی» (1386)، با رضا عطاران و مریلا زارعی در یک کمدی رمانتیک محافظه‌کارانه همکاری کرد که پیام‌های اخلاقی‌اش بر قواعد و الگوهای آشنای ژانری‌اش می‌چربید. چهارمین ساخته‌اش، «شرط اول» (1388)، به دل مسعود فراستی، منتقد برنامه تلویزیونی «هفت»، نشست و درباره آن گفت که این فیلم از فیلم برنده اسکار «جدایی نادر از سیمین» (اصغر فرهادی، 1389) فیلم بهتری است. البته شاید حالا کمتر کسی به یاد بیاورد که شرط اول چه بود و بازیگرانش که بودند و چه داستانی داشت، اما مهم نظر فراستی است که در تاریخ نقد می‌ماند و عیار منتقد همیشه استاد را نشان می‌دهد. بگذریم.
 تقریبا تا سال 1395که اطیابی هشتمین فیلم بلند سینمایی‌اش با عنوان «ماه‌گرفتگی» را ساخت، او به فیلمسازی تمام‌شده بدل شده بود که فیلم‌هایش نه گیشه داشتند و نه تحسین منتقدان را، با این حال بودجه ساخت‌شان فراهم شده بود. ناگهان در سال 1397با اکران قسمت اول «تگزاس» ورق برگشت. 6فیلم دوره متاخر فیلمسازی اطیابی از سال 1396به این طرف جفت شش آوردند؛ فروش پشت فروش؛ رکورد پشت رکورد. اگر فسیل (کریم امینی، 1402) نبود، حالا اطیابی سلطان بلامنازع گیشه بود. از 10فیلم اول جدول پرفروش‌ترین‌های سینمای ایران 4فیلم متعلق به اطیابی است، هتل دوم، انفرادی سوم، دینامیت پنجم و «بخارست» ششم. «تگزاس 2» در رده چهاردهم و «تگزاس» در رده سی‌وهفتم.

 سر اکران دینامیت، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر طی نامه‌ای به رئیس‌جمهوری نگرانی‌های خود را درباره این فیلم و «گشت ارشاد ۳» ساخته سعید سهیلی عنوان کرد. در بخشی از این نامه آمده بود: «کارگردان فیلم دینامیت با حضور در این ستاد ضمن پخش قسمتی از حذفیات فیلم اظهار کرد: در این فیلم حدودا ۲۷ دقیقه از فیلم به امر به معروف و نهی از منکر صحیح و جنبه‌های مؤثر این دو فریضه می‌پردازد، اما این قسمت‌ها توسط وزارت ارشاد دولت دوازدهم بدون ارائه هیچ‌گونه دلیلی حذف شده است....» حتی فیلمسازی که سابقه مشخصی دارد  و با حساسیت‌ها به خوبی آشناست، با ساخته‌های تجاری‌اش مرزهایی را رد می‌کند و فیلمش گرفتار جرح و تعدیل می‌شود.
 حالا سؤال این است که آیا اطیابی دوره متاخر تغییر کرده و دیگر باوری به فیلم‌های دوره متقدمش ندارد؟ اطیابی در اسفند‌1397گفت‌وگویی در «تسنیم» انجام داد که مرور حرف‌هایش در این مصاحبه در یافتن پاسخ این سؤال مفید است:
 رفتار انقلابی در این عرصه[عرصه فرهنگی و به‌خصوص سینما] فقط ظاهر انقلابی به‌وجود‌آوردن نیست. هر فیلم که با موضوع انقلاب ساخته می‌شود معنای یک فیلم انقلابی را به‌خود نمی‌گیرد. رفتار انقلابی در این عرصه یعنی به‌وجود‌آوردن شرایطی که به واسطه آن، نوروز 98به‌عنوان نوروز 40سالگی انقلاب مفرح‌ترین نوروز چند سال اخیر باشد. مردم باید در این 15روز شاد باشند؛ مردمی که به لحاظ اقتصادی تحت فشارند نباید در سینما که به‌عنوان یک تفریح آن را انتخاب کرده‌اند باز هم تحت فشار و غم قرار بگیرند. من تلاش کردم در این شرایط از تفریح و نشاط در فیلم‌ام حرف بزنم.  تگزاس  را فقط با تعبیر یک کار مفرح ساختم. از همان اول هم نگاهم برای اکران تگزاس عید نوروز بود اما مسئولان در آن زمان کار را اکران نکردند. اما متأسفانه شاهد اکران فیلم‌های تلخ در ایام نوروز هستیم.
در شرایطی که برخی فیلم‌های سینمایی کانون خانواده را هدف قرار داده‌اند باید هشیار باشیم. یک فیلم فقط به خیانت می‌پردازد و فیلم دیگری ملاک ازدواج را اموال همسرش اعلام می‌کند و در این سینما مفاهیم انسانی هیچ ارزشی ندارد. اما در این فضا حداقل کاری که فیلم‌های مفرح می‌کنند این است که خانواده را به‌مدت چند ساعت کنار هم جمع می‌کنند. در کنار این گردهمایی شاهد مستحکم‌تر‌شدن کانون خانواده هستیم.
زمانی که در جبهه جنگ بودیم لطیفه‌گفتن فراموش نمی‌شد. در سخت‌ترین لحظات برای بازگرداندن رزمندگان به روحیه قبلی خود از لطیفه استفاده می‌کردند. جانبازی را به یاد می‌آورم که زمان قطع‌شدن پایش حتی برای پای از دست‌داده‌اش لطیفه می‌گفت انگار ما این فرهنگ را فراموش کرده‌ایم. اینگونه برخوردها در جبهه جنگ رواج داشت. زمانی که رزمندگان در عملیاتی شکست می‌خوردند یا مجبور به عقب‌نشینی می‌شدند یک تابلویی برایشان نصب می‌شد که رویش نوشته شده بود «لبخند بزن بسیجی». همین لبخند بود که در ادامه دشمن را شکست می‌داد و باعث حفظ روحیه رزمندگان می‌شد و اگر نبود، شکست‌های دیگر را در جبهه به ارمغان می‌آورد.
 اطیابی متاخر معتقد است با فیلم‌های مفرحش خانواده‌ها را دور هم جمع می‌کند و خوراک سالمی به آنها می‌دهد. کاری را که می‌کند با آن تابلوی «لبخند بزن بسیجی» توضیح می‌دهد. می‌شود با او موافق بود یا نبود، اما به هر حال فعلا رگ‌خواب توده سینماروهای ایرانی در دست اطیابی است و فروش فیلم‌هایش به او اجازه می‌دهد که از هر توجیه و ادله‌ای برای توضیح موفقیت فیلم‌هایش استفاده کند.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید