به کجا چنین شتابان؟!
یکی از جلوه های سینمای پس از انقلاب، تغییرات اساسی در ترکیب بازیگران سینما بود. در دهه 60 و در غیبت اغلب چهره های سرشناس بازیگری قبل از انقلاب که به دلایل مختلف کنار رفته بودند، نسلی از بازیگران تئاتر به سینما آمدند که خیلی زود تبدیل به چهره های شناخته شده و پرکار سینمای ایران شدند. در سال های بعد روند حضور بازیگران تازه نفس سرعت بیشتری یافت و جوان هایی وارد عرصه بازیگری شدند که همه هویت و تشخص خود را از حضور در سینمای ایران کسب کردند. یکی از این بازیگرانی که در ابتدای دهه 80 وارد فعالیت حرفه ای بازیگری شد، ترانه علیدوستی بود؛ فرزند مهاجم تیم ملی در دهه 60 که از شهرت و آوازه پدر نیز بهره مند شد و در نوجوانی با فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» ساخته رسول صدرعاملی وارد سینما شد و در همان گام اول مورد توجه قرار گرفت. بردن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در نوجوانی، عرصه را برای تداوم حضور علیدوستی در سینمای ایران هموار کرد تا او به سرنوشت بسیاری از کودکان و نوجوانانی که در سن پایین به سینما آمدند و در سالهای بعد به فراموشی سپرده شدند دچار نشود. ترانه علیدوستی مثل همه بازیگران سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب، با رعایت قوانین و قواعد کشور و با حجاب مقابل دوربین رفت. با بازی در فیلم «درباره الی» در دهه80، بخت حضور در فستیوال های جهانی را یافت و در سال های بعد هم یکی از چهره های پرکار سینمای ایران بود.
در دهه 90 نام ترانه علیدوستی که یکی از بازیگران اصلی سریال «شهرزاد» بود با حاشیههای فرا متنی این سریال گره خورد. سریالی که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد و درباره سرمایهگذارانش داستانها روایت شد و در نهایت همه آن داستان اختلاس از صندوق فرهنگیان در دادگاه اثبات و تهیه کننده / سرمایه گذار سریال شهرزاد هم به زندان رفت. بحث دستمزدهای غیر متعارف برخی از عوامل سازنده سریال شهرزاد، از جمله ترانه علیدوستی، از همان روزهای اولی که پای سرمایه گذار سریال به زندان باز شد، افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد. احتمالا همین فشار افکار عمومی بود که باعث شد تعدادی از سینماگران حاضر در این پروژه، واکنشهایی به این ماجرا نشان دهند. یکی از این واکنشها از سوی ترانه علیدوستی ابراز شد؛ این که در صورت اثبات تخلف سرمایه گذار شهرزاد، دستمزدش را بازخواهد گرداند. اتهام اثبات شد ولی خبری از بازگرداندن دستمزد نشد.
خروجی رخدادهای پاییز سال گذشته محرومیت ترانه علیدوستی از فعالیت در سینمای ایران را به همراه داشت. خبری که بارها از سوی مسئولان وزارت ارشاد، اعلام شده بود و به تازگی هم بر آن تاکید شد. واکنش ترانه علیدوستی به این ماجرا، اعلام انصراف خودخواسته نسبت به ادامه فعالیت در سینمای ایران بود؛ واکنشی هیجانی که به نوعی می تواند نافی خاستگاه و هویت این بازیگر هم باشد؛ بازیگری که مثل خیلی های دیگر در دل همین سینما و با فعالیت با همین ضوابط موجود به شهرت رسیده است. نفی شیوه حضور در مقابل دوربین سینما را با کارنامه ای که کل هویت و تشخص هنری خانم بازیگر را شکل داده چگونه می توان توجیه کرد؟! حضور در جشنواره های فیلم فجر و فستیوال هایی چون برلین که سکوی پرتاب خانم بازیگر برای رسیدن به سطح اول بازیگری بوده، با همین فیلم ها و همین حضور با روسری به دست آمده است. نفی گذشته، نفی پیشینه است و پشت کردن به خاستگاه و شناسنامه هنری؛ نکته ای که در واکنش متاخر خانم علیدوستی مشهود به نظر می رسد.