هزارتوی استعمار ذهن
بررسی گسترش استعمار به درون انسانها
محمد بحرینی-پژوهشگر علوم شناختی
استعمار ذهن یا Colonialism of Mind مفهوم جدیدی است که به شیوههای نوین استعماری اشاره دارد. امروزه نظام سرمایهداری، بخش بزرگی از عرصه هنر و رسانه را برای هدف استعمار ذهن به تسخیر خود درآورده است.
کنترل از درون
اگر از ما بپرسند در گذشته انگلیسیها یا آمریکاییها چگونه ایرانیان یا کشورهایی دیگر مانند هند یا ... را استعمار کردهاند، چیزهایی از تاریخ میدانیم و میتوانیم بیان کنیم. اما اگر این سؤال را از ما بپرسندکه استعمارگران امروز چگونه عمل میکنند، پاسخ آن را میدانیم؟ یا تصورمان این است که امروز دیگر این چیزها وجود ندارد؟
بسیاری از ما ممکن است بگوییم به وجود استعمار در دوران کنونی اعتقاد نداریم و از اصل، آن را منکر شویم. اما در حقیقت به دلیل میل ما به اینکه باور کنیم دیگر تحت کنترل و استعمار نیستیم چنین سخنی را بیان میکنیم. چرا که میخواهیم تصور کنیم رو به پیشرفت و رشد بیشتری هستیم. همچنین فکر میکنیم استعمار مربوط به گذشته بوده و امروز دیگر نمیشود کشور یا جامعهای را استعمار کرد. اشلی دسنا، معتقد است: «استعمار ذهن، نگرش درونی شده حقارت نژادی یا فرهنگی است که توسط افراد مستعمره احساس میشود. به این صورت که فکر میکنیم ارزشهای فرهنگی استعمارگر ذاتاً بهتر از ارزشهای ماست. اگرچه ممکن است دیگر مستقیماً بهمعنای فیزیکی کلمه مستعمره نباشیم، اما در برخی ویژگیهای درونی، هنوز مستعمره هستیم و در بیشتر مواقع متوجه نیستیم؛ بهعنوان مثال پذیرفتن زبان بینالمللی؛ اگر واقعاً باور نداشتیم که زبان استعمارگر برتر از زبان ماست، آن را بهعنوان زبان جهانی قبول نمیکردیم.» در انتخاب و پذیرفتن سبک زندگی فرهنگ های استعمارگر به همین صورت است.
استعمار مخفی و نامرئی
امروز در دوران عبور از استعمار مرئی، به استعمار مخفی و نامرئی هستیم؛ استعماری که حتی دست از اندیشه و باورهای ذهنی ما نیز بر نمیدارد. مارسلو داسکار این پدیده را یکی از اشکال «خشونت معرفتی» مینامد. وظیفه رسانهها و اندیشهورزان است که در شناسایی و مبارزه با این پدیده مشارکت کنند. جای امیدواری است که متفکران پسااستعماری درباره تحلیل این پدیده و ارائه راهحل برای مبارزه مؤثر با آن، مباحثی را مطرح کردهاند.
ویژگیهای استعمار ذهن
مارسلو داسکار معتقد است: مفهوم «استعمار ذهن» ویژگیهای زیر را در دل خود دارد:
1 مداخله و رخنه یک کنشگر خارجی (استعمارگر) در قلمرو ذهنها (استعمار شونده)
2 این مداخله بر ساختار ذهن، نحوه عملکرد و محتویات آن تأثیر میگذارد.
3 اثرات آن طولانی و بلندمدت است و به راحتی قابل حذف نیست.
4 عدمموازنه قوای مشخصی بین طرفین درگیر وجود دارد.
5 طرفین میتوانند از نقش خود بهعنوان استعمارگر یا مستعمره، آگاه یا ناآگاه باشند.
6 هر دو طرف میتوانند داوطلبانه یا غیرارادی در این فرایند شرکت کنند.
وی همچنین میگوید: موفقیت در استعمار ذهن، با اجبار و ترس به دست نمیآید و به وسیله القای مجموعهای از باورها در ذهن مستعمره، با کمک گرفتن از روشهای متقاعدکننده و ابزارهای تأثیرگذار ممکن است. البته از مرحلهای به بعد، مستعمره بهطور خودکار به دلایل و استدلالهای استعمارگر برتری میبخشد و دلایل خود را غیرمنطقی تصور میکند. این چرخه به همین صورت ادامه مییابد و بهتدریج بیشتر نیز میشود و ما در اغلب موارد بهصورت ناآگاهانه این مسیر را ادامه میدهیم و متوجه چیرگی بر خود نیستیم.