• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
شنبه 2 تیر 1397
کد مطلب : 20533
+
-

غربت «اَبش خاتون» فرمانروای شیراز در شهر مادری

آرامگاه «اَبش خاتون» که روزی حکومت فارس را عهده‌دار بود، وضعیت نامساعدی دارد

تاریخ
غربت «اَبش خاتون» فرمانروای شیراز در شهر مادری




سعید دهقانی|  شیراز - خبرنگار:

اگر تاریخ شهر شیراز را ورق بزنیم و به قرن هفتم بازگردیم به نام زنی برمی‌خوریم که آوازه‌اش را از حکومت بر این شهر در دوران حمله مغول به دست آورده است. نام «َابش خاتون» اگرچه کاملاً فراموش نشده، آنچنان که باید هم مورد ستایش پژوهشگران قرار نگرفته است. از زمان سعدی تاکنون بسیاری از نخبگان فکری و فرهنگی بر اهمیت او در تاریخ نه‌تنها فارس، بلکه کل ایران تأکید کرده‌اند. با وجود اینکه مقبره این بانوی سیاست‌ورز از سال 1310 به ثبت ملی رسیده است، نه کسی در کوچه و خیابان نامی از َابش خاتون شنیده است و نه آنان که شنیده‌اند قدمی برای معرفی این سرمایه فرهنگی‌تاریخی برداشته‌اند.


ابش خاتون که بود؟

یک کارشناس و پژوهشگر تاریخ در این خصوص می‌گوید: در زمان هلاکوخان مغول، بنیاد تاخت و تازهای قوم مغول در قرن هفتم هجری در پهنه ایران به راه افتاد، اما شهر شیراز به دلیل گره خوردن به نام ابش خاتون که همسر پسر وی بوده است، از این تهاجم‌ها در امان ماند.
 «سیامک مرزبان» می‌افزاید: اگر فقط نیم‌نگاهی گذرا به تاریخ ایران در قرن هفتم بیندازیم، با مقایسه شدت تخریب و غارت‌ها در شهرهای مورد تهاجم آن‌ها متوجه خواهیم شد ابش خاتون چه تلاش ستودنی‌ای کرده است که شهر شیراز از حمله وحشیانه مغول‌ها در امان بماند. وی ادامه می‌دهد: با استیلای مغول‌ها در ایران و برپایی حکومت ایلخانان راه برای نفوذ ارزش‌های فرهنگی بیگانه هموارتر شد. این ارزش‌ها غالباً از شرق و به خصوص از چین می‌آمدند، اما ابش خاتون که در فرهنگ اصیل ایرانی رشد کرده بود، سعی کرد در وهله اول هم جلوه‌ای دیگر از ارزش‌های دینی و آداب و سنن ایرانی به این تازه‌واردان به مملکت نشان دهد و در وهله بعدی نیز مثل یک نقطه اتصال بین دو فرهنگ متفاوت عمل می‌کرد. البته اینکه چه خدماتی را برای حفظ ایران انجام داده، مهم است اما ارزش او بیشتر به اهمیت خدمات سیاسی در تاریخ مربوط می‌شود.
مرزبان درباره به قدرت رسیدن ابش خاتون اضافه می‌کند: اتابک‌ها که ریشه ابش خاتون هم به این سلسله برمی‌گردد، گروهی از ترکمن‌ها بودند که در قرن ششم و با اضمحلال سلجوقیان حکومت بر فارس را به دست گرفتند.
وی می‌افزاید: بعد از قتل سلجوق‌شاه، والی فارس، توسط مغول‌ها بزرگان شیراز جمع شدند تا برای انتصاب حکمرانی منطقه فارس چاره‌اندیشی کنند و از بین دو دختر اتابک سعدبن ابوبکر، ابش خاتون را به سلطنت برگزیدند.


ارادت سعدی به وی

یک سعدی‌پژوه و محقق ادبیات نیز که به واسطه تألیف کتاب «سعدی، از خانه تا خانقاه» تحقیقات میدانی بسیاری درباره شیراز آن زمان انجام داده است نیز در این خصوص می‌گوید: سرشت اشعار سعدی به گونه‌ای است که به نظر می‌آید در اشعارش کمتر به شخصی خاص اشاره می‌کند، با وجود این او ارادتی خاص به اتابکان سعد داشت و ابش خاتون را هم که از آن دودمان می‌دانست، می‌ستود.
 «مجید دهقانی» اضافه می‌کند: سعدی در جایی می‌گوید: «ای بیش از آن که در قلم آید ثنای تو/ واجب بر اهل مشرق و مغرب دعای تو» که این اشاره سعدی به مشرق و مغرب حاکی از آن است؛ زیرا ابش خاتون برای او به نوعی نماد ارتباط بین شرق و غرب بوده است.
وی معتقد است: فقط در ادبیات منظوم نیست که نامی از وی برده شده و او را مدح و ستایش کرده‌اند؛ در قرن هفتم و با اوج‌گیری و شکوفایی هنر نگارگری نزد حکمرانان مغول چهره این شاهان بارها تصویرگری شده است که در یکی از مینیاتورهای مربوط به قرن هفتم از گنجینه‌های مکتب شیراز، تصویر ابش خاتون در کنار هلاکوخان و همسر وی ترسیم شده است.


وضعیت نامساعد آرامگاه

با وجود اهمیت این موضوع‌ها یک راهنمای گردشگری می‌گوید آرامگاه منتسب به وی وضعیت مساعدی ندارد.
 «پروانه عفیفی» می‌گوید: آرامگاه ابش خاتون که در جنوب شرقی شیراز قرار دارد با وجود این که از سال 1384 مرمت آن آغاز شده، هنوز هم آنچنان که باید خوب معرفی نشده است؛ چرا که بسیاری از مردم شهر از وجود آن بی‌خبرند. وی با اشاره به اینکه ساختمان آرامگاه نیز در حال فرسایش است، می‌افزاید: بخش فوقانی این مقبره سه طبقه نیز کاملاً تخریب شده و احتیاج به مرمت فوری دارد.
عفیفی اضافه می‌کند: علی‌رغم همه این مشکلات بارها با مسئولان اداره اوقاف که مسئولیت مرمت این بنا را بر عهده دارد، در این خصوص مکاتبه کرده‌ایم، اما هنوز پاسخی دریافت نکرده‌ایم. وی ادامه می‌دهد: این که وجه تسمیه فلکه خاتون به خاطر نزدیکی این میدان به مقبره ابش خاتون است تنها کاری است که در طول دهه‌های اخیر برای معرفی این شخصیت مهم تاریخی انجام داده‌ایم و متأسفانه فارغ از اینکه به این بنا رسیدگی نشده است، راهنمایان گردشگری هم در راستای معرفی آن کوتاهی کرده‌اند.

عفیفی با اشاره به اینکه کاشی‌کاری‌های باشکوه این بنا با نوشته‌هایی از خط ثلث و معرق‌های زیبا هوش را از سر هر انسان هنردوستی می‌رباید، می‌گوید: برخی پژوهشگران خارجی می‌پرسند چرا این بنا تاکنون به موزه تبدیل نشده است؟ اما برای این پرسش آن‌ها پاسخی ندارم.
وی اعتقاد دارد اگر این بنا آن گونه که باید دیده شود، مسئولان نیز بر آن می‌شوند تا برای رونق اقتصاد گردشگری به حال وضعیت اسفناک این سرمایه ملی فکری بکنند؛ البته برخی می‌گویند این آرامگاه فقط منصوب به ابش خاتون است و هیچ سند معتبری در دست نیست که واقعاً وی در این جا دفن شده باشد. همچنین گروهی دیگر می‌گویند وی در چرنداب تبریز دفن شده است. اما این گفته‌ها بر کلیت موضوع که تاریخی بودن این بناست، خدشه‌ای وارد نمی‌کند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید