• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
چهار شنبه 12 مهر 1402
کد مطلب : 204667
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/MjXGA
+
-

تحصیل در دانشگاه‌های خارج از کشور سرابی پیش روی دانش‌آموزان

مهاجرت به چه قیمت؟

مهاجرت به چه قیمت؟

مژگان مهرابی- روزنامه‌نگار

یکی از دغدغه‌های مهم دانش‌آموزان نوجوان، فکر کردن به وضعیت خود بعد از پایان تحصیل در دوره‌ی دبیرستان است. آن‌چه در سر می‌پرورانند قبولی در دانشگاه و یافتن شغلی است که مورد علاقه‌شان باشد، اما وقتی عبور از هفت‌خوان سخت پذیرش در آزمون سراسری را جلوی روی خود می‌بینند، دلسرد می‌شوند. بعضی از نوجوانان در یکی، دو سال آخر دبیرستان با خود کلنجار می‌روند و از تصور این که شاید بعد از چند ‌ماه مطالعه و تلاش بی‌وقفه در رشته‌ی تحصیلی مدنظرشان موفق نشوند، حس بدی پیدا می‌کنند. بنابراین مهاجرت به خارج از کشور را راه رهایی از این گرداب فکری می‌دانند. مهاجرت به خارج از کشور شاید در ظاهر، اتفاق بدی نباشد، اما طبق تحقیقات به‌دست آمده، 60‌درصد از دانشجویان ایرانی پس از مهاجرت به کشور آمریکا پشیمان شده‌اند. این‌که تحصیل در کشورهای خارجی کار درستی است یا خیر را از شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس جویا شده‌ایم.


حس دلتنگی بعد از مهاجرت
من برای انجام کارهای پژوهشی مرتب در حال سفر به کشورهای خارجی هستم. در آن‌جا سعی می‌کنم با نخبه‌ها و دانشجویان ایرانی ارتباط برقرار کنم. اغلب کسانی که برای تحصیل یا کار مهاجرت کرده‌اند، نه‌تنها به آرزوهای خود نرسیده‌اند، بلکه با شکست مواجه شده‌اند. من پای صحبت‌شان می‌نشینم و از آن‌ها می‌خواهم داستان زندگی خود را بازگو کنند. خیلی از آن‌ها از شرایط موجود در کشورهای خارجی خسته‌اند؛ ولی می‌گویند ناچار به ماندن هستند چرا که همه‌ی پل‌های پشت سر خود را خراب کرده‌اند، جایگاه اجتماعی‌شان را از دست رفته می‌بینند و حال خوبی ندارند. آن‌ها می‌گویند با تبلیغات کاذب در فضای مجازی خود را به این دردسر انداخته‌اند. حس دلتنگی برای خانواده و دوستانشان دارند. بسیاری از مهاجران، از وضع موجود ناراضی هستند. باید برای درس خواندن، کار و تلاش خود را مضاعف کنند تا بتوانند از حداقل امکانات موجود بهره‌مند شوند.

زندگی به رنگ سراب
مصداق گفته‌های کاظمی‌پور، «حمید دین‌پرور»، کارشناس ارشد مکانیک است که چند سال پیش برای تحصیل به آلمان رفته بود. او بعد از دو سال به ایران بازگشت و با شرکت در آزمون سراسری، در رشته‌ی مکانیک قبول شد. باقی ماجرا را از زبان خودش می‌شنویم:‌ «من در مدرسه، دانش‌آموزی ممتاز بودم. دلم می‌خواست ادامه‌ی تحصیل بدهم. چون دایی‌ام در آلمان زندگی می‌کرد من هم اصرار کردم به آلمان بروم و در دانشگاه‌های آن‌جا درس بخوانم. پدر و مادرم راضی نبودند، اما بعد از پافشاری من قبول کردند. زندگی در آلمان خیلی سخت بود. با مردمی زندگی می‌کردم که خیلی احساسی نبودند. نگاهشان محترمانه نبود. روزها درس می‌خواندم و شب‌ها در رستوران کار می‌کردم. بعد از مدتی افسردگی گرفتم و موضوع بازگشتم را مطرح کرده، به ایران برگشتم و در آزمون کنکور شرکت کردم. رشته‌ی مکانیک دانشگاه اصفهان قبول شدم. الآن هم کارشناسی ارشد دارم. به شما نوجوانان عزیز توصیه می‌کنم رفتن به کشورهای دیگر، دیدن سراب است. اگر سرمایه‌ی کلانی برای زندگی در آن‌جا نداشته باشید با اطمینان شرایط بدی خواهید داشت.»

همه‌جور امکانات تحصیلی در ایران مهیاست
از صحبت کردن با افرادی که مهاجرت کرده‌اند می‌توان پی برد، اغلب کسانی که برای تحصیل به کشورهای دیگر می‌روند، به این دلیل است که شرایط درس خواندن را در کشورمان مهیا نمی‌دانند. غافل از این‌که دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر و شهید بهشتی جزو دانشگاه‌های برتر دنیا هستند. خیلی‌ها تصور می‌کنند خانه‌ی آمال و آرزوهایشان در کشورهای خارجی است؛ درصورتی که با کمی تلاش و پشتکار می‌توانند زندگی خوبی را در کشور خود داشته باشند. ایمان‌خطیبی، دانشجوی متالورژی دانشگاه تهران می‌گوید:‌ «یکی از اتفاق‌های بدی که در جامعه‌ی ما می‌افتد این‌که درباره‌ی مهاجرت تبلیغ زیادی در فضای مجازی می‌شود. افرادی سودجو که هدفشان فقط اخاذی کردن از دیگران است در این فضا زیاد هستند. به هم‌سالانم توصیه می‌کنم گول این افراد را نخورند. من هم مثل شما در همین کشور بزرگ شده‌ام. ترجیح می‌دهم کنار خانواده و مردمم باشم. اگر کسی درسخوان باشد در ایران همه جور امکانات تحصیلی مهیاست.»

در لندن خبری از هیاهوی مردم و مهربانی آن‌ها نبود
الهام جعفری، کارشناس الکترونیک است. او که مدتی در انگلستان زندگی کرده و خاطره‌ی خوشی از آن‌جا ندارد، می‌گوید:‌ «هیچ جا وطن خود آدم نمی‌شود. ما به ‌دلیل شرایط کاری پدرم به ناچار چند سالی در انگلستان زندگی کردیم. شرایط رفاهی شاید به ‌نظر خوب بیاید، اما آن‌چه مهم است این‌که فرهنگ آن‌ها با مردم اصیل ما هم‌خوانی ندارد. من در دانشگاه برونل لندن درس خواندم، اما بعد از فارغ‌التحصیلی ترجیح دادم به ایران بیایم و برای مردم خودم کار کنم. شاید حرفم خنده‌دار باشد، اما در لندن خبری از هیاهوی مردم و مهربانی آن‌ها نبود. مردم آنجا با ما بیگانه بودند. من تحصیل در کشورهای خارجی را خوب می‌دانم، اما مشروط به این‌که هر ایرانی دانسته‌های خود را برای خدمت به وطنش هزینه کند.»




 

این خبر را به اشتراک بگذارید