چگونه قطر در برابر محاصره دوام آورد؟
با گذشت یک سال از آغاز بحران خلیجفارس، بهنظر میرسد تمام گزینههای ریاض و ابوظبی برای به زانو درآوردن دوحه از بین رفته است
بیش از یک سال از آغاز بحران قطر میگذرد؛ بحرانی که در نتیجه آن، نزاعی بیسابقه در تاریخ شورای همکاری خلیجفارس به وقوع پیوست. نقطه آغاز این بحران به روایت قطر به هک شدن خبرگزاری دولتی این کشور از سوی هکرهای ناشناس در نیمه شب سوم خرداد سال گذشته و انتساب اظهاراتی عجیب به امیر قطر درباره آمریکا، ایران و عربستان برمیگردد. به فاصله کمتر از یک ساعت از این رخداد، شبکههای تلویزیونی عربستان، امارات، مصر و بحرین با قطع برنامههای عادی خود به پوشش گسترده این اظهارات پرداختند؛ اظهاراتی که اگرچه به فاصله اندکی از سوی دولت قطر تکذیب شد اما بهانه لازم را برای آغاز محاصرهای همهجانبه علیه کشور کوچک قطر در اختیار همسایگان عرب آن قرار داد.
در نتیجه این محاصره، اقتصاد قطر که در همه زمینهها کشوری مصرفکننده و متکی به واردات است ناگهان دچار شوکی بزرگ شد. مردم قطر به فروشگاهها هجوم برده و در فاصله چند ساعت، خیابانهای دوحه همچون کشوری شد که در آستانه تهاجمی نظامی قرار دارد. نگرانیای که طی ماههای بعد و بر اثر افشاگری رسانههای معتبر جهانی از طرحهای عربستان و امارات بهنظر میرسد چندان بیمورد نبوده است. با این حال دولت قطر توانست با گذشت چند هفته کنترل اوضاع را در دست بگیرد؛ واردات تمام کالاهای مورد نیاز مردم این کشور مجددا از مسیرهای جدید از سر گرفته شد، خطوط هوایی قطری به روشهای مطمئنی برای خروج از محاصره هوایی همسایگان دست یافتند، صادرات گاز و نفت قطر به روال معمول خود بازگشت و رسانهها و افکار عمومی بینالمللی هم بهتدریج با دولت قطر برای فشار به کشورهای محاصرهکننده همسو شدند. همه اینها در حالی است که براساس محاسبه عربستان و امارات و بسیاری از تحلیلگران، مقاومت قطر در برابر این سطح از محاصره نباید بیش از یکماه به طول میانجامید. اکنون سؤالی که با گذشت بیش از یک سال از پایداری قطر در برابر این محاصره بیسابقه خودنمایی میکند این است که دوحه چگونه دوام آورد؟
نجات در سایه حمایتهای ایران و ترکیه
در پی آغاز محاصره قطر و نگرانی از وقوع تهاجم نظامی یا پشتیبانی از کودتا در دوحه، نخستین اقدام دولتمردان این کشور، برقراری تماسهای فوری با رهبران ایران و ترکیه بهمنظور کسب حمایت لازم در برابر تهدیدهای عربی بود؛ تماسهایی که به گفته شبکه الجزیره محدود به مکالمات تلفنی شیخ تمیم با روسای جمهوری ایران و ترکیه نبوده و در سایر سطوح سیاسی، اقتصادی و امنیتی نیز بهشدت جریان داشته است. در نتیجه این تماسها، به فاصله اندکی ترکیه اعزام نیروهای نظامی به پایتخت قطر را از طریق ایران در قالب توافق امنیتی میان دو کشور آغاز کرد. از سوی دیگر ایران نیز 2ناو نظامی خود را به سوی سواحل قطر در خلیجفارس به حرکت درآورد؛ اقداماتی که از سوی هاآرتص بهعنوان عوامل پیشگیرنده اصلی از آغاز تهاجم نظامی کشورهای عربی به قطر ارزیابی شده است.
بعد از پشتیبانی نظامی، نوبت به استفاده از ظرفیتهای ایران و ترکیه برای مقابله با فاز دوم تهدیدها با هدف فروپاشی اقتصادی قطر بود. بر این اساس، روند جایگزینی کالاهای ایرانی و مخصوصا ترکیهای با کالاهای سعودی و مصری که 80درصد مواد مصرفی مردم قطر را تشکیل میدادند از طریق حریم هوایی و بنادر جنوب ایران آغاز شد. خطوط هوایی قطر نیز با استفاده از ایران به ادامه فعالیتهای خود در سطح بینالمللی پرداختند. از سوی دیگر، در پی رایزنیهای فوری مقامات قطری، بنادر عمان و پاکستان جایگزین بنادر امارات برای واردات کالا از اروپا به دوحه شدند.
قطر در پی این تغییرات بهتدریج از صفبندیای که عربستان در میان کشورهای عربی علیه ایران به پا کرده بود خارج شد و نماینده این کشور در اتحادیه عرب از ایران با عنوان «کشور شریف» نام برد و اخیرا برای نمایندگی خود در ایران، سفیر فوقالعاده منصوب کرده است (مقامی که بیانگر سطح بالایی از روابط دوجانبه است). البته پیشروی قطر در بهبود روابط با کشورهای منطقه محدود به ایران نبود و طی یک سال گذشته برخی کشورهای دیگر نیز که در آغاز محاصره مواضعی همسو با عربستان داشتند نیز بهتدریج به دوحه نزدیکتر شدهاند. ازجمله این کشورها میتوان به اردن و سودان اشاره کرد. علاوه بر موفقیتهای منطقهای قطر در برابر محور عربستان و امارات، این کشور در اروپا نیز تا حد زیادی توانست حمایت کشورهای اروپایی را جلب کرده و مانع از همکاری آنان با عربستان شود.
سپر رسانهای
از همان ابتدا یکی از مهمترین مطالبات 4کشور عربی حامی محاصره قطر، تعطیلی شبکه الجزیره بود؛ مطالبهای که البته نقض آشکار حاکمیت ملی این کشور به شمار میرود. اما شبکهای که قرار بود یکی از قربانیان محاصره قطر باشد، به عاملی برای تغییر معادلات بحران خلیجفارس تبدیل شد. قطر در هیچیک از حوزهها توانایی مقابله به مثل با کشورهایی همچون عربستان یا مصر را در اختیار نداشت. این کشور حتی برای حفظ امنیت و تداوم حیات اقتصادی خود ناچار به کسب حمایت قدرتهای منطقهای بود اما در این میان، قطر با استفاده از اهرمی به نام شبکه الجزیره (به زبانهای مختلف) و البته بازوی رسانهای این کشور در غرب و جهان عرب، موج شدیدی از حملات بیسابقه را علیه حاکمان عربستان، مصر و امارات آغاز کرد؛ حملاتی که به مرور زمان منجر به بروز مشکلات متعددی در ساختار سیاست خارجی این کشورها شد. این در حالی است که طرف مقابل به هیچ عنوان از چنین سرمایه رسانهای بهرهمند نبود و بهعبارت دیگر، در مقابل صدای بلند قطر در جوامع جهانی و نزد افکار عمومی، حرفی برای گفتن نداشت.
قطر، این شیخنشین کوچک، طی یک سال گذشته با تکیه بر توان دیپلماتیک و قدرت رسانهای بینظیر خود نهتنها توانست روند حملات همهجانبه علیه دوحه را بسیار کند و در برخی زمینهها متوقف کند، بلکه به باور بسیاری معادله را معکوس کرده و کشورهای عربی را در موضع تدافعی قرار داد. هماکنون هیچ افق روشنی از آینده این بحران و محاصره عجیب قطر دیده نمیشود و تقریبا تمام تلاشهای میانجیگرانه بینتیجه بوده است. اگرچه هیچ شکی در توانایی قطر برای تداوم روند فعلی، با تکیه به قدرتهای منطقهای نظیر ترکیه و ایران وجود ندارد، اما در مقابل هر روز که از عمر این بحران میگذرد، کار عربستان و امارات برای حل این پرونده سختتر میشود.