علیرضا زمانی-تهرانشناس و پژوهشگر تاریخ
یکی از مشخصههای عزاداریها در دوره قاجاریه، نقش و حضور پررنگ جوانان لوطیمنش، معروف به «داشمشدی» بود. این گروه در سروصورت دادن به دستهها، تکیهها و تعزیهها نقش محوری داشتند.
معمولاً در داخل این تکیهها سقف یا طاقنمایی کوچک شبیه اتاقک میساختند. در میان این طاقنما یک اتاقک اصلی وجود داشت که آن را با وسایل مختلفی مانند کشکول، تبرزین و پوست حیواناتی مانند روباه و شیر تزیین میکردند. این اتاق مقر باباشملها بود. هر باباشمل برای خودش دار و دسته داشت و هر گروه زیر طاقهای مخصوص خودشان براساس رسم آن باباشمل عزاداری میکردند. پس، این عزاداریها یک شکل نبود و هر تازهواردی هم میتوانست در یکی از طاقنماها به عزاداری بپردازد.
یکی از مهمترین بخشهای برپایی تکیههای عزاداری درماه محرم، پذیرایی از عزادارانی بود که ساعتها مخلصانه و بیریا در سوگ امام حسین(ع) سینه چاک میکردند و اشک میریختند. معمولاً در تکایای مردمی و محلی خبر چندانی از بریز و بپاشهای هیئتهای اعیانی نبود و در تابستان با شربت و زمستان هم با قهوه و چای از عزاداران پذیرایی میکردند. البته باز هم با توجه به مدیریت هر باباشمل، پذیرایی هر طاق هم متفاوت بود. در دوره قاجار یکی از رسمهای باباشملها در دستههای سینهزنی اجرای مشاعره در وصف مظلومیت خاندان پیامبر(ص) بود. در این برنامه که سکاندار آن باباشملها بودند، با اشعار «محتشم کاشانی» مشاعره صورت میگرفت و این مراسم طرفداران زیادی داشت.
در کتاب «شرح زندگانی من» عبدالله مستوفی نیز آمده است: «وقتی فلان اعیان محل روضهخوانی داشت، داشمشدهای بدون هیچ طمع و فقط از راه تعصب بچهمحلگی آنچه در قوه داشتند برای تجلیل مجلس بچهمحل خود بهعمل میآوردند، دسته خود را به این تکیه میبردند و مایهکاری سینهزنی میکردند و صاحب مجلس اگر کاری به آنها محول میکرد از دل و جان انجام میدادند.»
باباشملها یا لوطیها در واقع پایه اصلی شکلگیری تکیهها در کوچه و بازار بودند و پابهپای مردم در علم کردن بساط عزاداری همراهی میکردند. بنابراین، اگر سعی، همت و فداکاری بیریای داشمشدیهای تهران نبود، شاید عزاداریهای محرم به این طول و تفصیل و شکوه برگزار نمیشد.
تکیههای محقر اما باصفای باباشملها
در همینه زمینه :