• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
سه شنبه 27 تیر 1402
کد مطلب : 197574
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Wnono
+
-

رذیلتی که نباید تطهیر شود

این پرونده درباره چیست؟ درباره خودکشی؟ البته می‌تواند درباره خودکشی هم باشد، اما کاملا درباره خودکشی نیست. البته که آمار و ارقامی درباره اینکه وضعیت خودکشی در ایران و جهان چطور است، رفته‌ایم و البته که نظرات کارشناسان را منعکس کرده‌ایم، اما بهانه این پرونده، بیشتر درباره خودکشی‌های اخیری است که اتفاق افتاده و واکنش‌هایی که به آن اتفاقات صورت گرفته است. به زبان ساده‌تر، موضوع اصلی پرونده، درباره تطهیر خودکشی است؛ به‌عنوان عملی که هم در نگاه دینی ما یک خط قرمز است، هم در نگاه فلسفی ما چنین است و هم در بیشتر مکاتب فلسفی و اخلاقی، در خط قرمز بودن آن شک و شبهه‌ای وجود ندارد. اما این تطهیر چگونه اتفاق می‌افتد؟
اولین گام تطهیر، تغییر واژگان است. هر واژه‌ای، باری معنایی و باری احساسی دارد. اینطور نیست که کلمات بی‌تفاوت باشند. چرا یک شعر یا یک داستان یا یک نثر ادبی، اینقدر جا می‌افتد و جا باز می‌کند؟ به این دلیل که از واژگانی سود می‌برد که بار احساسی و ذخیره احساسی فراوانی دارد، اما نکته بعدی، استفاده درست و به قاعده از این واژگان است؛ چراکه اینطور نیست که با ردیف کردن یک‌سری واژه پشت سر هم، اثرگذاری هم اتفاق بیفتد. نوع چیدمان و نوع اثری که از این واژه‌ها و مفاهیم می‌خواهیم بیرون بکشیم، در محصول و دستاورد نهایی بسیار اثرگذار است.
اجازه بدهید بحث را از جایی دیگر دنبال کنیم. می‌دانید چرا انجمن‌های مختلف مبارزه با دخانیات و بیشتر کارشناسان، اینقدر تأکید می‌کنند که نباید صحنه‌های سیگار کشیدن در فیلم‌ها و سریال‌ها نمایش داده شود؟ اما چرا؟ چون وقتی چنین کاری در کنار هنر قرار می‌گیرد، عملا تبدیل به یک امر مثبت می‌شود؛ هرچند که علم و عقل ثابت کند که چنین نیست. به‌واقع جادوی هنر، سینما، تصویر و حرکت در کنار موسیقی، عملا یک تداعی مثبت ماندگار ایجاد می‌کند. پس چطور می‌توانید انتظار داشته باشید که این تداعی‌ها، اثرگذار نباشند؟
درباره خودکشی نیز چنین است. اگر شما فیلمی بسازید که یک اثر ماندگار سینمایی محسوب شود و در آن به نوعی خودکشی ستایش شود، آیا می‌توانید مانع از شیوع خودکشی شوید؟ هرگز. اما چرا؟ چون هنر، هر چیزی را عمیق‌تر، مهیج‌تر و الگوپذیرتر می‌کند. درست مثل یکی از موسیقی‌های ترکیه‌ای که درباره خودکشی بود و می‌گویند باعث و بانی خودکشی عده‌‌ای هم شده بود. نکته نهایی آن است که واژگان، اثر و احساس دارند و با نوع و چیدمان خاصی که پیدا می‌کنند، می‌توانند عملا اثر چیزی را از بین ببرند یا اثراتش را بیشتر کنند. درباره خودکشی هم چنین است؛ اگر واژگانی که می‌خواهند خودکشی را توصیف کنند، تبدیل به واژگانی بی‌طرف یا حتی واژگانی نسبتا دوست‌داشتنی شوند، در این صورت ما مسئولیت‌ اجتماعی خودمان را در این زمینه به‌خوبی رعایت نکرده‌ایم.
مسئله بعدی هم، بازگشت به عقبه‌های فکری نوع برخورد با موارد خودکشی است؛ اینکه حس می‌کنیم هر کسی حق انتخاب دارد و هر کسی مالک نهایی زندگی خود است و هر کسی می‌تواند دست به انتخاب بزند؛ حتی اگر این انتخاب خوشایند ما نباشد. به‌واقع هر کلامی که از دهانی خارج و هر پستی که نوشته می‌شود و هر واکنشی، از فلسفه‌ای برمی‌خیزد. وقتی فردی می‌خواهد از حق انتخاب یک فرد دیگر برای پایان بخشیدن زندگی‌اش بگوید، درواقع از فلسفه‌ای تبعیت می‌کند که در آن، انسان تعیین‌کننده «حق» است؛ درحالی‌که چنین نیست. انسان البته دایره اختیارات فراوانی دارد، اما چنین نیست که این دایره اختیارات بی‌نهایت باشند و حتی به مواردی مهم چون حق زندگی و حق زیستن او هم سرایت کند. چنین تفکری به‌واقع از فلسفه و تفکری به ما رسیده که ریشه در اینجا نداشته است؛ وگرنه در فلسفه و اخلاقیات ما هم چنین مواردی نه بحث شده و نه مطرح است.
مسئله اصلی ما، مسئولیت اصلی ما در قبال و مواجهه با خودکشی و اخبار مرتبط با آن است. ما مسئولیتی نداریم که چنین رویکردی و چنین اخباری را اول تطهیر کنیم و بگوییم که حالا اشکالی ندارد و یک نفر حق انتخاب داشته و خودش را پایان بخشیده است. از سوی دیگر حتی جنبه‌های حماسی‌تر و شجاعانه‌تری هم به این ماجرا ببخشیم؛ شجاعتی که به‌واقع شجاعت نیست و نوعی بلاهت است که به مرزهای تهور رسیده... . آنچه هم می‌دانیم این است که در اخلاقیات ما، شجاعت وقتی که از حد متعادل خودش عبور کند، می‌شود تهور و این یک رذیلت اخلاقی خواهد بود. بیایید با خودمان روراست باشیم و برای افرادی که قربانی چنین فرایندی می‌شوند، ناراحت باشیم و حتی فکری برای پیشگیری کنیم، اما برای رذیلتی به نام خودکشی، یک مروج و یک مبلغ نباشیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید