تطهیر چهره رضاشاه؛ با چه هدفی؟
تطهیر چهره رضاخان و رژیم پهلوی چندین سال است که در برنامه رسانههای بیگانه و انگلیسی قرار گرفته است. در حقیقت دشمنان انقلاب اسلامی تلاش میکنند با نشاندادن چهرهای ناکارآمد از انقلاب و همزمان با گذاشتن سرپوش بر جنایات و خیانات پهلوی، مردم ایران را به این نتیجه برسانند که در انتخاب جمهوری اسلامی اشتباه کردهاند. اما نزدیکی تاریخی به انقلاب و سلطنت پهلوی و همچنین آگاهی مردم و بهخصوص جوانان از خیانتها و جنایتهای رضاخان و خاندانش مانع از تحقق اهداف دشمنان ایران شده است. برای بررسی دقیقتر اهداف و شیوه عملکرد دشمنان در تطهیر چهره پهلوی با عباس سلیمینمین، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران گفتوگو کردهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
تطهیر چهره رضاخان با چه هدفی و توسط چه کسانی در حال انجام است؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به نقش انگلستان در تاریخ معاصر کشور بهعنوان مهمترین دشمن ایران اشاره کرد. کارنامه عملکرد انگلیس در ایران بسیار تیره و تاریک است. درحقیقت انگلیسیها به جز نقض استقلال کشورمان در قبل و بعد از مشروطیت، کار دیگری انجام ندادهاند، اما در جریان نهضت مشروطه، انگلستان به همراه شوروی، ایران را به 2 قلمرو میان خود تقسیم کردند و این عمل آنان در حقیقت دخالت آشکار در امور ایران بود. راهاندازی پلیس جنوب و دخالت در تمامی امور کشور در راستای نقض تمامیت ارضی ایران توسط شوروی و انگلستان در کشور انجام شد و سپس کودتای انگلیس ۱۲۹۹در ایران چهره خبیث این دشمنان را برای همگان آشکار کرد. در نهایت اما مقاومت چندینساله مردم ایران و پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷مانع از ادامه دخالت کشورهای بیگانه در کشورمان شد. این موضوع برای کشورهایی چون انگلیس بسیار گران تمام شد و به همین دلیل از فردای پیروزی انقلاب، بیگانگان تلاش کردند با ناکارآمد نشان دادن نظام مقدس جمهوری اسلامی و تطهیر رژیم دست نشانده خود یعنی رژیم پهلوی، باردیگر فرصت را برای حضور و دخالت در امور ایران بهوجود آورند. انگلیسیها در سالهای اخیر برای اینکه بتوانند مردم ایران را با خود همراه کنند و همچنین کارنامه عملکردشان را در ایران مثبت جلوه دهند، به سفیدکردن و تطهیر چهره رژیم پهلوی بهعنوان اصلیترین دستنشانده انگلستان روی آوردند، اما تطهیر عملکرد رضاخان بهعنوان فردی مستبد، بیسواد و نادان کاری بسیار سخت و تقریبا نشدنی است. درحقیقت اگر جوانان ما تاریخ را بهخوبی بخوانند و عملکرد رضاشاه را درک کنند، تبلیغات شبکههای انگلیسی مثل بیبیسی و منوتو و... در آنان بیاثر خواهد بود و اتفاقا نتیجه عکس خواهد داد؛ چراکه سلطنت رژیم پهلوی یا بهتر است بگوییم سلطنت انگلستان و آمریکا در ایران جز تحقیر و تلاش برای نابودی توانمندیهای مردم کشور، چیز دیگری به همراه نداشته است.
رضاشاه برای مقابله با فرهنگ ایرانی دست به چه کارهایی زد؟
ازجمله اقداماتی که در زمان رضاخان برای نابودی فرهنگ و هنر ایران انجام شد، میتوان به نابودی فرهنگ و هنر ایرانی-اسلامی توسط انگلستان و حکومت رضاشاه پهلوی اشاره کرد. برای نمونه رضاخان هم معماری ایرانی را نابود کرد و هم موسیقی اصیل و برجسته ایرانی را از بین برد. همچنین مبارزه با لباس مردان و زنان ایرانی و تکه تکه کردن آن در خیابانها و کوچهها از دیگر خیانتهای رضاخان پهلوی در مدت زمان سلطنت خود بوده است. از سویی تطهیر چهره قلدری که بهتدریج به مبارزه با مهمترین هویت دینی مسلمانان و شیعیان یعنی امام حسین(ع) و عاشورای حسینی پرداخته است، بسیار جای تعجب دارد؛ چراکه در زمان رضاخان تبعید، زندانی و انواع مجازات در انتظار کسانی بود که برای سیدالشهدا مراسم روضه و عزاداری میگرفتند. بهتدریج نیز هنگامی که استبداد او گسترش پیدا کرد، به راه انداختن کارناوالهای شادی همراه با رقص فواحش و نواختن موسیقیهای غربی در روزهای تاسوعا و عاشورا در برنامههای دینستیزی رژیم غاصب پهلوی قرار گرفت؛ بنابراین انگلستان از طریق رضاخان در همه زمینهها ارزشهای ایرانی و اسلامی مردم کشور را مورد هجمه قرار داد و قصد داشت مردم ایران را مجبور به پذیرش فرهنگ غربی کند که خوشبختانه هیچوقت نتوانست به این هدف دست پیدا کند.
آیا هدف رضاخان از تاسیس دانشگاه تهران خدمت به دانشجویان بوده است؟
هر جامعهای در هر شرایطی حتی اگر حاکمی فاسد بر کشور مسلط باشد، رو به جلو حرکت خواهد کرد. پس اینکه یکسری خدمات در هر دورهای و توسط هر حکومتی وجود داشته باشد، امری عادی است. در زمان حکومت رضاخان نیز درست است که او در ابتدا توسط کودتای انگلیسیها روی کار آمد، اما اینگونه نبود که مردم باهوش و دلسوز ایران، نقشی در آبادی و پیشرفت رو به جلوی کشور خود نداشته باشند، اما اینکه در رسانههای بیگانه اقدامات رضاشاه را در راستای خدمترسانی به مردم معرفی میکنند، این موضوع نادرست و برای تحتتأثیر قرار دادن نسل جوان جامعه ایرانی است؛ بهعنوان نمونه ساخت دانشگاه تهران را نمیتوان بهعنوان خدمت رضاخان دانست. وقوع یکسری اعتراضات به رضاشاه توسط دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و مخصوصا آلمان موجب شد به درخواست او مرتضی علوی، برادر بزرگ علوی بهعنوان عامل اصلی اعتراضات از آلمان اخراج شود. در ایران نیز یکسری از دانشجویان با مراکز آموزش عالی اقداماتی را جهت مخالفت با رژیم پهلوی انجام دادند. جمیع این اقدامات باعث شد رضاخان احساس ترس کند و برای کنترل دانشجویان، با ادغام 6مرکز آموزش عالی، دانشگاه تهران را تاسیس کند. اما قبل از ایجاد دانشگاه تهران نیز دانشکدههای پزشکی، مهندسی و حقوق در کشور وجود داشت. پس تنها اقدامی که رضاخان انجام داد، ادغام دانشکدهها و مراکز آموزشعالی جهت نظارت بهتر بر آن بود. اما با وجود این هم دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران به عملکرد شاه پهلوی اعتراض کردند و رضاخان هم چند ماهی این دانشکده را تعطیل کرد. حتی اعزام دانشجویان به خارج از کشور نیز که از زمان قاجار انجام میشد در زمان پهلوی بهعلت کنترل آنها کاهش پیدا کرد. پس قبل از قضاوت درباره اقدامات رضاخان باید ببینیم نیت و هدف او از انجام این امور چه بوده است.