• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
چهار شنبه 14 تیر 1402
کد مطلب : 196441
+
-

درباره 43یاغی فوتبال ایران و داستان فوتبال در دنیای سرمایه‌داری

تبعیض در یاغی‌گری

حسین کاظم‌زاده- روزنامه نگار

در میان اهالی فوتبال به آنها، یاغی گفته می‌شود. شاید خواسته‌اند نفرت فوتبالی‌ها را نسبت به ایشان ابراز کنند. این اصطلاح بیشتر به بازیکنانی اختصاص می‌یابد که از استقلال به پرسپولیس یا بالعکس منتقل شده باشند. در فوتبال ایران یاغی‌های زیاد و معروفی داریم که شاید در رأس آنها بتوان از نفراتی مثل احمدرضا عابدزاده و مهدی هاشمی‌نسب یاد کرد.

آخرین و خاص‌ترین یاغی‌ها
آخرین یاغی فوتبالی در ایران محمد نادری، مدافع پرسپولیس بود که به استقلال رفت. نخستین آنها رشیدی، دروازه‌بان یاغی پرسپولیس بود که در سال 1350از پرسپولیس به تاج رفت. هم ‌او که در شهرآورد سیزدهم تهران که 6بر صفر به سود پرسپولیس شد، در دروازه تیم تاج بود که پس از دریافت گل چهارم از پرسپولیس با ناصر حجازی تعویض شد. بعد از رشیدی، کورش شهبازی‌فر، سعید عزیزیان و احمدرضا عابدزاده هم دروازه‌بانانی بودند که بین سرخابی‌ها جابه‌جا شدند. مهدی هاشمی‌نسب را باید به همراه عابدزاده هیجانی‌ترین و مهم‌ترین نقل و انتقالات بین 2 باشگاه دانست. هاشمی‌نسب که در انتقالی جنجالی در سال ۷۹ به استقلال پیوست، سابقه گل زدن به هر دو تیم در دربی‌ها را دارد و حتما خاطرتان هست بعد از گل به پرسپولیس از شدت خوشحالی تا سرحد غش کردن هم رفت. مرحوم علی انصاریان هم ازجمله بازیکنانی بود که با سر و صدای زیاد از پرسپولیس به استقلال منتقل شد و تنها یک فصل برای آبی‌ها بازی کرد. انصاریان برخلاف سر و صدای زیادی که در انتقال داشت، دوران کم‌حاشیه و کم‌سروصدایی را در استقلال سپری کرد. بد نیست بدانید که تا به امروز 43یاغی در فوتبال ایران بین استقلال و پرسپولیس جابه‌جا شده‌اند.

صنعت فوتبال و فرهنگ هواداری
واقعیت این است که ورزش یک صنعت پیچیده دارای زوایای روشن سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و شاید از همه مهم‌تر اقتصادی است. امروزه فوتبال پرطرفدارترین و محبوب‌ترین ورزش در جهان است. از نیم‌قرن اخیر ورزش فوتبال در جامعه ایرانی تشکیلات وسیعی پیدا کرده و رقابت‌های این ورزش به‌طور مستمر روبه افزایش است. از سوی دیگر، حضور تماشاگران در مناسبات و مسابقات فوتبال بیش از دیگر مشارکت‌های سیاسی، صنفی و... بوده است؛ ورزشی که از حدود یک قرن پیش وارد ایران شده و اکنون جذاب‌ترین و پرطرفدارترین ورزش کشور به‌شمار می‌آید.

تماشاگرانی که همه‌‌چیز فوتبال‌ هستند
بدون‌شک تماشاگران از ارکان اساسی فوتبال هستند. وجود این رکن اساسی در مسابقات فوتبال باعث حساسیت، جذابیت کاهش یا افزایش انگیزه در بازیکنان و مربیان می‌شود. اگر عنصر تماشاگر از مسابقات فوتبال حذف شود، حساسیت، جذابیت انگیزه و زیبایی از فوتبال گرفته خواهد شد. لبریز بودن ورزشگاه‌ها از تماشاچیان در دیدارهای داخلی، ملی، قاره‌ای و جهانی و برخورداری رقابت‌ها از بینندگان چند صدمیلیونی پخش تلویزیونی، فوتبال را به مردمی‌ترین ورزش جهان تبدیل کرده است. تماشاچیانی که برای تماشای مسابقات ورزشی در ورزشگاه‌ها حضور می‌یابند اهمیت خاصی برای هر لیگ ورزشی دارند و مهم‌ترین سرمایه باشگاه‌های حرفه‌ای به شمار می‌روند؛ زیرا علاوه براینکه به لیگ‌های ورزشی هویت می‌بخشند، با خرید بلیت مسابقات، نقش برجسته‌ای در کسب درآمد برای لیگ‌های ورزشی دارند.

فوتبال در دنیای سرمایه‌داری
اما این حضور مردمی در دنیای سرمایه‌داری جدید، کاملا رنگ و بوی همین فرهنگ را دارد؛ یعنی نگاه کالایی به همه‌‌چیز حتی به حضور مردم و به احساسات و عواطف تماشاگران. نگاه‌های همراه با کرامت و احترام به انسان مطلقا در این فرهنگ دیده نمی‌شود. یک طرفدار، تیم ورزشی طرفدارش را به اندازه خانواده خود دوست بدارد و هرگونه هزینه‌ای را برای تیمش داشته باشد و اما سرمایه‌داران صاحبان این صنعت، هیچ ارتباط هویتی با این ورزش ندارند و کاملا با محاسبات اقتصادی، مهره‌ها را جابه‌جا می‌کنند.

هواداران نمی‌روند بازیکنان می‌روند
به همین‌خاطر است که شما هیچ هواداری را نمی‌بینید که از تیمی به تیم دیگر کوچ کند، اما محاسبه برخی از بازیکنان دقیقا براساس محاسبه مادی و مالی شکل می‌گیرد. به‌راحتی از استقلال به پرسپولیس و برعکس جابه‌جا می‌شوند. سخن بر سر اشتباه بودن این جابه‌جایی‌ها نیست. بحث بر سر تبعیض و استاندارد دوگانه دنیای مدرن است که برای افزایش سود مادی خود دست به هر کاری می‌زند. محبت نسبت به تیم هوادار تا جایی پیش می‌رود که سخت‌ترین خشونت‌ها در میان تماشاگران اتفاق می‌افتد و شخص در عالم این هواداری واجد یک سبک زندگی می‌شود و با تیم محبوبش زندگی می‌کند و به این دنیای توهمی و صاحبان این صنعت با لبخند نگاه می‌کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید