• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
چهار شنبه 14 تیر 1402
کد مطلب : 196434
+
-

دوقطبی‌سازی مسموم آسیبی که چرکین‌تر خواهد شد

ماجراهای پیرامون بیرانوند، باعث شده تا بخواهیم و قصد کنیم که درباره دوقطبی‌سازی‌های مسموم رایج شده و رایج بوده در کشورمان صحبت کنیم، اما وقتی که درباره دوقطبی‌های مسموم صحبت می‌کنیم، دقیقا از چه چیزی حرف می‌زنیم و دقیقا قرار است از چه چیزی صحبت نکنیم؟
حقیقت امر این است که در کشورمان، مدت‌هاست دوقطبی‌ها و دوقطبی‌سازی‌ها رایج شده و متاسفانه این امر تا ابتدایی‌ترین رفتارهای روزمره بعضی از شهروندان هم سرایت کرده است؛ یعنی حتی تا جایی که یک شهروند اراده می‌کند به سوپرمارکت محله‌اش برود و چیزی بخرد، ولی به تأثیر از دوقطبی‌سازی رایج زمان خودش، فلان محصول را برنمی‌دارد و بهمان محصول را به جایش خریداری می‌کند و بعد هم این کنش روزمره‌اش را با انعکاس در حساب شبکه اجتماعی‌اش، عمومی می‌کند. مجموعه این کنش‌های رسانه‌ای شده هم باعث می‌شوند تا بیشتر به این تلقی برسیم که چنین دوقطبی‌سازی‌هایی، هم وجود دارند، هم آسیب می‌رسانند و هم اگر دنبال مطالعه و اصلاح‌شان نباشیم، مدام عمیق‌تر و چرکین‌تر می‌شوند؛ تا به جایی برسد که مثلا یک دروازه‌بان، ترجیح بدهد از این تیم به آن تیم برود و این وسط پولش را بگیرد، ولی در حاشیه این اتفاق کلی آدم توی سر و کول هم بزنند که چرا چنین شد و چرا چنان نشد!
دوقطبی‌سازی علاوه بر اینکه می‌تواند یک آسیب اجتماعی هم قلمداد شود، اساسا یک آسیب فکری است. سیدعلی‌اصغر خندان، در کتاب «منطق کاربردی خود» در بخش مغالطه «یا این، یا آن»، می‌نویسد: «یکی از قیاس‌های معتبر، قیاس استثنایی منفصل است؛‌ یعنی در جایی که قضیه فصلی حقیقی یا مانعه‌الخلو داشته باشیم، می‌توانیم یک شق را با طرد سایر شقوق به‌دست آوریم؛ مانند عدد یا زوج است یا فرد. این عدد زوج نیست، پس فرد است، اما زمانی که علاوه بر شقوق مطرح شده، شقوق دیگری هم متصور باشد، یعنی قضیه فصلی ما حقیقی یا مانعه‌‌الخلو نباشد و کسی با طرد سایر شقوق یک شق را اثبات کند، مرتکب این مغالطه شده است. این مغالطه بیشتر در خلط بین مفاهیم تشکیکی با مفاهیم غیرتشکیکی رخ می‌دهد؛ یعنی آنجا که بین 2مفهوم متقابل، درجات مختلفی وجود دارد، چنان سخن گفته می‌شود که گویی جز به یکی از آن دو نمی‌توان تن داد؛ مثل اینکه اگر او دوست ما نیست، پس دشمن ماست.»
درواقع این گزاره، به‌طرز عجیبی دوقطبی واقعی و اصیل را از دوقطبی توهمی و مسموم جدا کرده است. از این منظر، می‌توانیم ردپای دوقطبی‌های بسیار مسموم را در کشورمان مشاهده کنیم که مبتنی بر این امر است که «یا با منی یا بر منی؛ یا با مایی یا بر مایی.» اینجاست که یک هوادار، یک شهروند، یک کنشگر سیاسی، یک فعال فضای مجازی و...، به‌راحتی استدلال می‌کند که چون من طرفدار و هوادار این تفکر، ایده، تیم، فرد و... هستم، پس این فرد اکیدا نباید برخلاف هواداری و تعصب من عمل کند و اینکه دیگران هم باید در این دوگانه خودساخته من باشند وگرنه هر چه دیدند از چشم خودشان دیده‌اند!
حقیقت امر آن است که این دوگانه‌سازی مسموم، هم یک آسیب فکری است و هم یک آسیب اجتماعی. بسیاری از رویدادها و فرایندهای اجتماعی در بازه‌ای از مثبت تا منفی قرار دارند و نمی‌شود صرفا با مثبت-منفی بودن تقسیم‌شان کرد. البته که خیلی‌ها هستند دست به این تقسیم‌بندی می‌زنند و همین‌هاست که روزگار امروز  بسیاری را تلخ کرده و نمی‌گذارد آب خوش از گلوی آنها پایین برود؛ چه این آب خوش از یک خرید ساده باشد، چه از حمایت یا عدم‌حمایت نسبت به یک جنایت، یا از یک طرفداری ورزشی و... . اینها همه‌اش نیاز به پژوهش و نگاه اصلاح‌گرانه و جامعه‌شناسی دارد؛ وگرنه این آسیب‌ها عمیق‌تر و چرکین‌تر خواهند شد... .

 

این خبر را به اشتراک بگذارید