• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
چهار شنبه 10 خرداد 1402
کد مطلب : 193294
+
-

قصه‌هایی که کهنه نمی‌شوند

«قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» همچنان با کودکان و نوجوانان ارتباط برقرار می‌کند

گزارش
قصه‌هایی که کهنه نمی‌شوند

سعید مروتی-روزنامه‌نگار

مجموعه 8جلدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» نوشته مهدی آذریزدی، نمونه مثال‌زدنی تالیف بومی در حوزه ادبیات کودکان است. محصول نگاه دقیق و توانایی و هوشمندی نویسنده در دورانی که اساساً چیزی به نام ادبیات کودکان در این سامان معنای چندانی نداشت. از سال۱۳۳۵ که آذریزدی نخستین جلد از مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب را به نگارش درآورد و با توجه به استقبالی که از آن شد، نگارش جلدهای بعدی را در دستور کارش قرار داد، زمان زیادی می‌گذرد‌ و جالب اینکه مخاطبان اولیه کتاب‌های او حالا این آثار را برای نوه‌های خود تهیه می‌کنند.

قصه‌های کلیله و دمنه
دستمایه نخستین کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» براساس حکایت‌های کلیله و دمنه شکل گرفته است که شامل 25داستان است. ترجمه‌ فارسی کتاب کلیله و دمنه هم دشوار است و هم اینکه برای کودکان و نوجوانان قابل فهم نیست، اما در این کتاب، مهدی آذریزدی با زبانی ساده و قابل درک برای بچه‌ها بازنویسی کرده است. نکته مهم دیگر، انتخاب‌های هوشمندانه آذر‌یزدی است. حکایت‌های منتخب کوتاه‌ و مناسب کودکان و نوجوانان هستند؛ داستان‌هایی مانند «دوستی کبک و شاهین»، «خرچنگ و مرغ ماهی‌خوار»، «تربیت گرگ» و... هم واجد جذابیت هستند و هم همراه با پیام‌های اخلاقی. داستان‌هایی که برخی از زبان حیوانات و برخی هم از زبان انسان‌ها بیان می‌شوند. از همان جلد اول مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب، مشخص است که مسئله اصلی نویسنده، زبان و لحن است و یافتن راهکاری که بشود متون کهن را با زبانی امروزی روایت کرد.

قصه‌های مرزبان‌نامه
مرزبان‌نامه یکی از آثار فاخر ادبی با 70حکایت اصلی و فرعی است که برخی از آنها مانند کلیله و دمنه از زبان حیوانات روایت می‌شوند و برخی دیگر افسانه‌ها و داستان‌های تاریخی هستند. اصل این کتاب حدود 800سال پیش به زبان طبرستانی(مازندرانی) نوشته شده و بعدها نویسنده‌ دیگری آن را به زبان فارسی درآورده است که به سبب داشتن عبارات و کلمات عربی، نثر دشواری دارد. در این کتاب 21داستان مفید و آموزنده برای کودکان از مرزبان‌نامه انتخاب و با زبانی روان و رسا بازنویسی شده است؛ داستان‌هایی مانند «شیر پرهیز‌کار»، «درخت مراد»، «رسم راسویی»، «پند خرگوش» و... .

قصه‌های قابوسنامه و سندبادنامه
یکی از فرازهای مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب و نمونه مثال‌زدنی تبدیل متون کهن به داستان‌های مناسب برای کودکان و نوجوانان است. کتاب سند‌‌باد‌نامه در اصل به زبان هندی قدیم بوده و بعد‌ها به زبان‌های پهلوی، عربی و سپس فارسی ترجمه شده است. طبق گفته‌ نویسنده، تمامی قصه‌های این کتاب برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست‌‌‌‌‌‌‌، بنابراین در این مجموعه با دقت فراوان داستان‌های مفید گلچین شده‌اند. قابوسنامه نسبت به سند‌بادنامه نثر روان‌تری دارد، اما خواندن آن نیز برای کودکان و نوجوانان کمی دشوار است، بنابراین داستان‌های ساده‌تر آن بازنویسی شده‌اند. برخی از داستان‌های کتاب سوم «خوراک بهشتی»، «مورچه و زنبور»، «یک قطره عسل» و... از سندبادنامه و «خیاط و کوزه»، «تجارت و سخاوت»، «گفتار خوب» و... از قابوسنامه هستند.

قصه‌های مثنوی
چهارمین کتاب این مجموعه شامل 24قصه‌ از مثنوی مولوی است. مثنوی یکی از برجسته‌ترین و کم‌نظیرترین متون ادبی-‌عرفانی است. آذریزدی حکایت‌‌های مثنوی را با زبانی ساده و شیوا بیان کرده است تا خواندنش برای کودکان و نوجوانان میسر و مفید باشد. قصه‌هایی مانند «فرار از مرگ»، «سیاست باغبان»، «دشمن در لباس دوست»، «حق‌شناسی لقمان» و... در این کتاب آمده‌اند. قصه‌های مثنوی هم با دقت انتخاب و هم اینکه به زبانی ساده و پالوده بازنویسی شده‌اند. هنر آذریزدی هم در انتقال مفاهیم متن اصلی با بیانی همه‌فهم قابل مشاهده است و هم در بازآفرینی حکایات با زبان خودمانی و صمیمی.

قصه‌های قرآن
روایت‌های این کتاب از قرآن، بیشتر براساس آنچه از زندگی پیامبران آمده، تنظیم شده است. جلد پنجم قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب، کودکان و نوجوانان را با داستان زندگی پیامبران، معجزات آنها و دستورات دینی آشنا می‌کند. نخستین داستان کتاب درباره‌ حضرت آدم است و ماجرای خلقت انسان را با زبانی دلنشین و جذاب روایت می‌کند. از دیگر داستان‌ها می‌توان به داستان حضرت نوح، هود و صالح، ابراهیم، ایوب، یوسف، اصحاب کهف و... اشاره کرد.

قصه‌های شیخ عطار
سادگی در بیان و کوشش برای انتقال مفاهیم اخلاقی در ششمین کتاب از مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب نیز مشهود است. قصه‌های عطار برگرفته از حکایت‌های عطار نیشابوری است. آنچه دستمایه قصه‌های عطار قرار گرفته برگرفته از مصیبت‌نامه، منطق‌الطیر و الهی‌نامه است. قصه‌های عطار شامل 21داستان بازنویسی‌شده از این 3 اثر به‌جا مانده از عطار نیشابوری است. در انتخاب حکایت‌ها، اصل کلی حاکم بر کل مجموعه، یعنی جذابیت و معنا رعایت شده است. داستان‌ها در عین برخورداری از جذابیت و کشش لازم، واجد معنا نیز هستند. «پیر چنگی»، «گدای عاشق» و «دندان سفید» ازجمله داستان‌های این مجموعه هستند.

 قصه‌های گلستان و ملستان
حکایت‌های گلستان و ملستان داستان‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند. حکایت‌های گلستان سعدی که شهرت و اعتباری بی‌نیاز از توصیف را دارند اما ماجرای ملستان چیست؟ ملستان در لغت به‌معنای میخانه است، در اینجا اما مجموع آثار شبیه به گلستان مدنظر است. پس از نگارش گلستان به سبب شهرت و محبوبیتی که این اثر یافت، تقلید‌های فراوانی از آن صورت گرفت. آثار هیچ‌یک از مقلدان سعدی به اندازه‌ گلستان پرآوازه نشد ولی آذریزدی از دل همین حکایت‌ها هم قصه‌های جذاب و آموزنده‌ای را نقل کرده است. ازجمله حکایت‌های این کتاب می‌توان به «گدای نابینا و دزد بینوا»، «مردی که یکی را دوتا می‌دید»، «همنشین بدنام» و... اشاره کرد.

قصه‌های چهارده معصوم (ع)
آخرین کتاب این مجموعه قصه‌هایی درباره‌ چهارده معصوم است که آذریزدی آنها را براساس احادیث و روایات به نگارش درآورده است. جلد هشتم قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب، روایت شیوه‌ زیست و زندگی و زمانه معصومین است. مولف در این کتاب از مجموعه‌ای متنوع و گسترده به‌عنوان منابع نگارش کتاب بهره گرفته و یک‌بار دیگر مهارت خود در گزینش و انتخاب‌هایی که مناسب کودکان و نوجوانان باشد را نمایان می‌کند. حسن ختامی بر مجموعه‌ای ماندگار که بر پایه میراث ملی و مذهبی ما شکل گرفت و در گذر زمان همچنان مورد توجه قرار دارد.

مهدی آذریزدی به روایت خودش

اوایل دهه 90 بود که حکایت پیر قصه‌گو منتشر شد؛ کتابی خواندنی در گفت‌وگو با مهدی آذریزدی که از زندگی خود گفته است. این کتاب ۲۳۰صفحه‌ای که در سال ۱۳۹۱ توسط انتتشارات مؤسسه جهان کتاب به چاپ رسید یک گفت‌وگوی بلند با مهدی آذریزدی درباره زندگی و آثارش است. در این گفت‌وگو، از ابتدای زندگی او تا پایان زمستان ۱۳۸۳ مورد بحث قرار گرفته است. هنگام گفت‌وگو با نیم‌نگاهی به روزشماری که صورت گسترش‌یافته آن در ابتدای همین کتاب به جای زندگینامه او می‌آید به گوشه‌های مختلف زندگی و آثار آذریزدی سرک کشیده شده، نگارنده پیش از آن نیز در پاییز همان سال گفت‌وگویی دیگر با آذریزدی انجام داده بود که ابتدا به‌صورت ۲شماره پیاپی در هفته‌نامه محلی پرگار در یزد به چاپ رسید .مهدی آذریزدی درباره زندگی‌اش می‌گوید: «ابتدا در محله‌ای زرتشتی‌نشین زندگی می‌کردیم و از آنجا که پدر اذان می‌گفت به‌خصوص در هنگام اذان صبح، موجب نارضایتی ساکنان آن محله که اکثرا زرتشتی بودند می‌شد و پدر به همین‌خاطر آن خانه را فروخت و به محله دیگری رفتیم که تمام ساکنان آنجا مسلمان بودند.» و می‌گوید: «خانواده ما به‌دلایل مذهبی یا هر دلیل دیگر، خانواده‌ای منزوی بود و ما با هیچ‌کس حشر و نشر نداشتیم. یادم نمی‌آید که هیچ‌وقت در خانه‌مان مهمان داشته باشیم یا اینکه جایی به مهمانی رفته باشیم. ما جدا بودیم از مردم و زندگی خاصی داشتیم؛ مثل اینکه در روستایی زندگی می‌کردیم که تنها یک خانواده در آن زندگی می‌کرد و هیچ رفت‌وآمدی با مردم نداشتیم. بابای من رعیت بود؛ یعنی کشاورزی می‌کرد؛ هندوانه‌کاری، گندم‌کاری و... . زمانی هم باغبان بود که الان هم این باغ‌ها هست و معروف است به باغ غضنفر و باغ پهلوان.»




 

این خبر را به اشتراک بگذارید