• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
چهار شنبه 6 اردیبهشت 1402
کد مطلب : 190029
+
-

خیلی از جنوب شهری‌ها با هواپیما نظامی پارک محله‌شان خاطره دارند

داکوتاسواری در بوستان بعثت!

داکوتاسواری در بوستان بعثت!

رضا نیکنام-روزنامه‌نگار

بچه‌های جنوب شهر تهران؛ خزانه، شوش و ترمینال جنوب، بخش زیادی از خاطرات کودکی‌شان با پرنده آهنی بوستان بزرگ بعثت گره خورده است؛ هواپیمایی ترابری نظامی که کمتر کسی می‌داند از چه زمانی در این پارک بزرگ جاخوش کرده، اما قدیمی‌ترها می‌گویند حدود نیم‌قرنی می‌شود که پارک بعثت میزبان این هواپیمای معروف به داکوتاست. بچه‌های این محدوده که متولدین دهه‌های ۵۰ و ۶۰ هستند، حتی بچه‌های سال‌های بعد هم دست‌کم یک‌بار از سر و کله داکوتا بالا رفته‌اند و با کمک گرفتن از بال هواپیما، خودشان را حتی به کابین خلبان هم رسانده‌اند! چه بسیار بچه‌هایی که روزی در این هواپیمای خسته و بی‌رنگ و رو، رؤیای خلبان شدن را تجربه کرده‌اند و حالا وقتی با بچه‌هایشان راهی این پارک می‌شوند، برایشان از روزهای خوش داکوتاسواری می‌گویند! هواپیمایی که بیش از دار و درخت پارک، دریاچه مصفا و حتی شهربازی و زمین بازی، برای بچه‌ها جذابیت دارد و به نوعی به نماد پارک بزرگ جنوب شهر تهران تبدیل شده است.پارک بعثت که فضای سبز آن در سال ۱۳۴۸ شکل گرفت و در سال ۱۳۵۲ رسماً با عنوان بوستان افتتاح شد، ۵۳ هکتار مساحت دارد. از این مقدار ۷۳ درصد پارک فضای سبز است و مابقی به کاربری‌های خدماتی مثل سالن آمفی‌تئاتر، شهربازی، دریاچه و... اختصاص دارد. هم‌اکنون در این بوستان بیش از هزار و ۸۰۰ اصله درخت کاشته شده که در بین آنها درختان نارون، چنار، سرو، توسکا، بلوط، زبان‌گنجشک، ارغوان، اقاقیا، بید مجنون، صنوبر، کاج، توت، انجیر، زیتون، تبریزی، اکالیپتوس و... دیده می‌شود. همچنین ۴ گلخانه در پارک وجود دارد که با بازدید از آنها شادابی خاصی را تجربه خواهید کرد. در این گلخانه‌ها انواع و اقسام گل‌ها و گیاهان زینتی و آپارتمانی موجود است و کارشناسانی هم در آن حضور دارند تا شما را با توجه به موقعیت و شرایط محیطی منزل‌تان، برای انتخاب و نگهداری گیاهان راهنمایی کنند. این بوستان امکانات جالب دیگری هم دارد؛ مثلاً قطار برای دیدن تمام بخش‌های پارک. این پارک، دریاچه‌ای زیبا و باصفا به وسعت ۴هکتار دارد که در آن امکان قایقرانی برای همه علاقه‌مندان به قایق‌سواری با قایق پدالی و پارویی مهیاست.

آزمون گواهینامه دوچرخه‌سواری

سمیراباباجانپور-روزنامه‌نگار
تهرانی‌ها برای نخستین بار دوچرخه را در میدان مشق یا همان باغ ملی دیدند. ۲ پسر نوجوان که گویا از فرزندان کارکنان سفارت انگلستان در تهران بودند سوار بر مرکب آهنی دیده شدند. از همان روز زمزمه مردم کوچه و خیابان یک‌چیز بود: «مگر جز بچه شیطان یا جن و پری، کسی می‌تواند چنین مرکب نامعقولی را براند و حرکات غریب بکند و در کوچه‌ها پیچ‌وتاب بخورد.»
کم‌کم چشم مردم به این مرکب جدید عادت کرد و زودتر از آنچه فکر می‌کردند دوچرخه‌سوار شدند؛ آنقدر که اسباب دوچرخه‌سازی در تهران فراهم شد و به یکی از شغل‌های جذاب تبدیل شد. جعفر شهری در کتاب معروف «طهران قدیم» می‌نویسد: «نخستین دوچرخه‌سازی تهران را دوچرخه‌سازی حسین آقاشیخ در خیابان ناصریه (ناصرخسرو) می‌دانند که بعد از آن دکانی نیز توسط شخصی ارمنی‌تبار به نام ادیک در خیابان منوچهری دایر شد و به‌تدریج مغازه‌های دیگری در تهران برای کرایه و تعمیر دوچرخه عمومیت پیدا کردند و دوچرخه‌سازی یا دوچرخه‌فروشی جزء چشمگیرترین مشاغل در تهران قدیم محسوب شد.»
 ۲۳ مرداد ۱۳۰۵ نخستین نظام‌نامه دوچرخه‌سواری در روزنامه‌های کثیرالانتشار تهران به چاپ رسید. تدوین این نظام‌نامه در زمانی انجام شده بود که میزان استفاده از این وسیله آهنی اوج گرفت و مردم از دوچرخه بدون رعایت احوال رهگذران استفاده می‌کردند.
براساس این نظام‌نامه، هیچ‌کس حق نداشت بدون گواهینامه با دوچرخه در شهر و حومه حرکت کند. قرار بر این شد اداره کل تشکیلات نظمیه از دارندگان دوچرخه امتحان بگیرد و برای آنها گواهینامه دوچرخه‌سواری صادر کند. دوچرخه‌سواری برای اشخاص زیر ۱۳سال ممنوع بود و ۱۳ تا ۱۸ ساله‌ها نیز حق کرایه کردن دوچرخه را نداشتند.

فیشرآباد کجاست؟

پریسا نوری-روزنامه‌نگار


محدوده خیابان شهید سپهبد قرنی تهران که میدان فردوسی را به خیابان کریم‌خان زند پیوند می‌زند، در گذشته‌ای نه چندان دور «فیشرآباد» نام داشت. اما فیشر چه‌کسی بود که یک محله از پایتخت را به نامش زدند. تا مدت‌ها درباره نام و نشان و هویت فیشرخان حرف و حدیث بسیار بود. برخی می‌گفتند این مرد یک آلمانی ساکن تهران بوده و برخی از او به‌عنوان باغبان باغ کامران میرزا، نایب‌السلطنه یاد می‌کنند که چون زمین‌های محدوده را آباد کرده و حق آب و گل داشته نامش را بر این محله گذاشتند. اما به روایت اسناد، آنتوان فیشر، تبعه‌ کشور اتریش بود که در زمان مظفرالدین‌شاه قاجار به ایران آمد و در سفارت اتریش مشغول دفترداری شد. می‌گویند فیشر فرد باهوش و زرنگی بوده که خیلی زود زبان فارسی و از آن مهم‌تر چم و خم کار و معامله با ایرانیان را یاد گرفت و خیلی زود دارایی و ثروتی به هم زد. این دیپلمات اتریشی باغی سر خیابان قرنی امروزی خرید و به کمک بناها و کارگران ایرانی خانه مجلل و زیبا با باغ گلکاری و درخت‌های تزیینی و چمن‌کاری بنا کرد و کاشی‌ای بر سر درِ باغ خود زد که روی آن نام فیشرآباد نوشته شده بود. این باغ سرآغاز شکل‌گیری محله‌ فیشرآباد شد. از آنجا که این باغ خارج از دروازه شهر بود تا چشم کار می‌کرد زمین‌های اطرافش بیابان بود.
اما سربرآوردن محله‌ای به شکل امروزی از آن زمین‌های خالی از سکنه، نیاز به گذر زمان داشت. این اتفاق در دوره پهلوی اول که حصارها و دروازه‌های تهران برچیده شد و شهر گسترش پیدا کرد شروع شد. بلدیه تهران، کم‌کم زمین‌های اطراف باغ فیشر یا به قولی فیشرآباد را بخش‌بندی کرد و فروخت و آرام‌آرام محله‌ای پدید آمد و ماندگار شد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید