پوریا سلطانیزاده-روزنامهنگار
با آن که ملت یهود از سرزمین خود با زور و اجبار رانده شد و در سرزمینهای بیگانه پراکنده گردید، انسان یهودی وابستگی و تعلق خود را به سرزمین اسرائیل به دست فراموشی نسپرد و هیچگاه از نیایش و امید برای بازگشت دگربار به میهن اجدادی و رسیدن دوباره به آزادی سیاسی باز نایستاد. این حق مسلم ملت یهود است که مانند هر ملت دیگری از استقلال ملی برخوردار شود و دارای حاکمیت ملی خویش باشد.
آنچه دیدید بخشی از منشور استقلال رژیم صهیونیستی است که در 14 مه 1948 توسط دیوید بن گوریون اولین نخست وزیر این رژیم در حضور نمایندگان احزاب و گروه های سیاسی و ملی آژانس یهود در تلآویو قرائت شد. در این منشور که به امضای تمام اعضای مجمع موقت ملی صهیونیست درآمده بود، ضمن تاکید بر حق تاریخی و سیاسی ملت یهود بر داشتن سرزمینی جهت زنده نگاه داشتن آرمان های قوم یهود، از یهودیان دنیا خواسته شده بود به اسرائیل آمده و آنجا را به عنوان محل زندگی خود انتخاب کنند.
اما اصل ماجرا از کجا شروع شد؟
در میانه جنگ جهانی اول، بریتانیا و فرانسه تصمیم گرفتند طی یک قرارداد سری با عنوان سایکس- پیکو امپراتوری عثمانی را تجزیه کرده ، آن را به کشورهای کوچک تر تقسیم و قیمومیت این کشورهای کوچک را به عهده بگیرند. هدف از این اقدام دولت بریتانیا و فرانسه اولا کاهش قدرت امپراتوری عثمانی و ثانیا تسلط بیشتر بر کشورهای خاورمیانه به عنوان یکی از مهم ترین و استراتژیکترین مناطق دنیا بود. بدین ترتیب، طبق نقشه ای از پیش طراحی شده سوریه و لبنان مستعمره فرانسه و عراق و اردن و فلسطین مستعمره انگلیس شدند.
این تقسیم بندی ها آغازی بود بر مقدمه سازی دولت بریتانیا برای مهاجرت یهودیان به این کشور و تاسیس رژیم منحوس صهیونیست، درست در قلب مردم فلسطین. تلاش انگلیسیها جهت فراهم کردن مقدمات تاسیس یک کشور جدید، سرانجام در 21 نوامبر 1947 جواب داد. در آن روز سیاه ، سازمان ملل طی قطعنامه شماره ی 181 رای به تقسیم کشور فلسطین داد و این کشور را به دو بخش عبری و فلسطینی تقسیم کرد و 55 درصد خاک این کشور را تقدیم یهودیان صهیونیست کرد و اینگونه رای به تاسیس کشوری جعلی در دنیا صادر کرد.
کشورهای استعمارگر که در این سال ها با غارت منابع و سرمایههای عظیم کشورهای دیگر ثروت کلانی به هم زده بودند با دست گذاشتن روی منطقه غرب آسیا و تاسیس یک رژیم نامشروع سعی در ایجاد پایگاهی در این منطقه داشته و اینگونه تلاش کردند علاوه بر ناامن کردن کشورهای همسایه و ایجاد جنگ و درگیری بین آنها، فرصت تسلط و غارت منابع و ذخایر عظیم نفتی و گازی این منطقه را در اختیار خود درآورند.یک سال پس از این مصوبه ننگین سازمان ملل بود که اعضای احزاب و گروههای مختلف یهودی در اورشلیم دور هم جمع شدند و بیانیه استقلال رژیم صهیونیستی را قرائت کردند. از آن روز به بعد بود که ارتش اسرائیل رسما تمام توان خود را برای یک نسل کشی وحشیانه در
سرزمین های اشغالی به کار برد و کمر به قتل عام گسترده فلسطینیان بست. اسرائیلیها چنان دست به کشتار مردم زدند که باعث شد تعداد زیادی از فلسطینیان که از این همه خشونت صهیونیستها متحیر شده بودند مجبور به ترک وطن خود شده و به کشورهای دیگر پناه ببرند.صهیونیستها بی محابا مردم عادی را می کشتند و تصمیم گرفته بودند هرطور شده جمعیت فلسطینی ها را کاهش دهند. این قتل عام گسترده باعث شد بیش از سه چهارم خاک کشور فلسطین به اشغال یهودیان صهیونیست در آید و تنها کرانه باختری و نوار غزه در دست فلسطینی ها باقی بماند. در جریان این درگیریها در سال ۱۹۴۸، بیش از ۵۳۰ شهر و روستا در فلسطین با خاک یکسان شد، ۱۵ هزار فلسطینی شهید شدند، صدها فلسطینی به صورت دسته جمعی اعدام شدند و حدود
۱۸ هزار نفر اقدام به مهاجرت کردند.
اما این پایان ماجرا نبود
مردم فلسطین بعد از هجمه سنگین و غافلگیرانه ای که متحمل شده بودند کم کم به بازسازی خود روی آوردند. آنها دریافته بودند که برای بازپس گیری وطنشان چاره ای جز مقاومت ندارند. پس شروع به تشکیل هسته های مقاومت کرده و مبارزه علیه رژیم نژادپرست صهیونیست را آغاز کردند.اولین جرقه جدی این مقاومت در سال 1978 تحت عنوان انتفاضه اول یا انتفاضه سنگ زده شد. آغاز این انتفاضه با زیر گرفته شدن 4 کارگر فلسطینی در شمال غزه توسط یک کامیون دار صهیونیست بود و باعث به جوش آمدن خون مردم و تحریک شدید احساسات آنان شد.
در تشییع جنازه شهدا درگیری نیروهای مردمی با نظامیان اسرائیلی بالا گرفت و مردم با سنگ به مقرر ارتش رژیم صهیونیستی در جبالیا یورش بردند. اسرائیلی ها نیز با تیرهای جنگی به استقبال مردم رفته و اینگونه اولین مقاومت جدی مردم در برابر سربازان مسلح صهیونیستی در سال 1987 شکل گرفت. مقاومتی که تا سال 1993 یعنی 6 سال ادامه پیدا کرد و باعث به شهادت رسیدن 1162 فلسطینی در این مرحله از انتفاضه شد.انتفاضه دوم در 28 سپتامبر سال 2000 و در پی ورود «آریل شارون» نخست وزیر وقت رژیم اشغالگر قدس به مسجد الاقصی به همراه تعداد از نظامیان ارتش صهیونیستی شکل گرفت. گشت زنی شارون و نظامیان صهیونیست در صحنهای مسجد باعث تحریک احساسات فلسطینی ها و در نتیجه منجر به درگیری بین نمازگزاران و نظامیان یهودی شد.
این درگیری ها خیلی زود به شهرهای دیگر نوار غزه و کرانه باختری نیز سرایت کرد و فصل خون بار دیگری را در تاریخ کشور فلسطین رقم زد. فصلی که درآن بیش از 4412 فلسطینی اعم از پیر و جوان و کودک و زن به شهادت رسیدند و حدود 48 هزار نفر نیز دچار مجروحیت شدند.سرانجام آتش انتفاضه دوم فلسطین بالاخره در تاریخ 8 فوریه سال 2005 یعنی بعد از پنج سال، با توافق آتش بسی که میان طرفین فلسطینی و صهیونیستی در اجلاس «شرم الشیخ» امضا شده بود، خاموش شد.اما ماجرا ادامه داشت . این درگیریها نه تنها باعث سرخوردگی و ناامیدی جوانان فلسطینی نشده بود بلکه باعث شده بود تا خون تازه ای به ریشه های جریان مقاومت تزریق شده و جوانان با انگیزه های بیشتری به مبارزه با یهودیان صهیونیست مشغول شوند.
جنگ 22روزه در سال 2008موسوم به جنگ غزه، جنگ 8روزه در 2012، جنگ 33روزه با حزبالله لبنان، جنگ 51روزه در سال 2014و جنگ 11روزه در سال 2022جنگهایی هستند که همواره رژیم غاصب با حداکثر توان خود حمله کرد تا جریان مقاومت را برای همیشه عقیم کند ولی هر بار به طریقی توسط گروههای مقاومت غافلگیر شده و ضربات سنگینی از این جریان دریافت کردند: یکبار با موشکهای فجر 5جمهوری اسلامی در جنگ غزه، یکبار با مورد اصابت قرار گرفتن هلکوپترها و هواپیماها با موشکهای ضدهوایی مقاومت، یکبار با بمباران تلآویو زیر چتر گنبد آهنین، یکبار با مورد اصابت قرار گرفتن ناوچه جنگی در دریای مدیترانه توسط نیروهای حزبالله و چندین بار هم با تحمل تلفات سنگین نظامی در نبردهای رودررو.
همه این غافلگیریها باعث شد تا همواره صهیونیستها جنگها را بدون دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، زودتر از موعد مقرر به اتمام برسانند.آن چه نشانههای آن به وضوح قابل رویتاست این است که قدرت رژیم صهیونیستی در دهههای اخیر آشکارا رو به افول بوده است و این رژیم غاصب دیگر اقتدار و جایگاه خود را که در سالهای ابتدایی برای خود کسب کرده بود از دست داده و دیگر شاهد اجماع کشورهای دنیا در حمایت از خود نیست. از طرفی قدرت جریان مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی نیز روزبه روز در حال افزایش است و باعث بهوجود آمدن یک بازدارندگی قوی در سطح منطقه شده است.رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی که به مناسبت عید سعید فطر برگزار شد در اینباره فرمودند: « امروز بحمداللّه شاهدِ افولِ تدریجی رژیمِ غاصب هستیم. این را همه دارند میبینند در دنیا. رژیم غاصب در حال افول تدریجی است، سرعتش هم روزبهروز بیشتر میشود. سالهاست، چند سال است شروع شده این افول امّا اخیراً سرعتش بیشتر شده. این خیلی فرصت بزرگی است»
ایشان پیشتر نیز در دیدار مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی فرموده بودند:
ملتهایی که فکری دارند، هویتی دارند، انگیزهای دارند، متّکی به خدا هستند، متوکل علیالله هستند، میایستند و خدای متعال به آنها کمک خواهد کرد. وَلَو قاتَلَکمُ الَّذینَ کفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لایجِدونَ وَلِیا وَلا نَصیرًا * سُنَّهالله الَّتی قَدخَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِـدَ لِسُنَّهالله تَبدیلا؛این سنت الهی است؛ اگر مسلمانها بِایستند، بر همه سازوبرگ قدرتهای طاغوتی و مستکبر پیروز خواهند شد. امروز مردم یمن سختترین شکنجهها را دارند از ناحیه دولت سعودی و همراهانش و آمریکا -پشتیبانش- تحمل میکنند لکن بدانید قطعاً ملت یمن و انصارالله پیروز خواهند شد؛ آنها شکست نمیخورند؛ ملت فلسطین شکست نمیخورند؛ تنها راه، مقاومت است و آن چیزی که امروز آمریکا را و متحدینش را دستپاچه کرده که به حرفهای یاوه متوسل میشوند، به کارهای غلط متوسل میشوند، ایستادگی ملتهای مسلمان است و این ایستادگی نتیجه خواهد داد.1397/09/04
ماجرای یک اشغال
در همینه زمینه :