• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 16 فروردین 1402
کد مطلب : 188457
+
-

عاشقانه‌ها همیشه مخاطب دارند

گفت‌وگو با علی‌اصغر مداحی، داستان‌نویس تبریزی که اخیرا با کتاب«آراز» در جشنواره‌ انتخاب کتاب سال اهل قلم برگزیده شده است

گفت‌وگو
عاشقانه‌ها همیشه مخاطب دارند

علی‌الله سلیمی-روزنامه‌نگار

علی‌اصغر مداحی، نویسنده و متولد سال1364 در شهر تبریز است و تحصیلاتش در زمینه‌های حسابداری و کارگردانی سینماست. وی علاوه بر داستان‌نویسی در زمینه فیلمنامه‌نویسی و فیلم کوتاه فعالیت دارد و چند فیلم کوتاه هم تولید کرده و مدتی را هم در یکی از نشریات به‌عنوان نویسنده فعالیت داشته است. کتاب«آراز» نخستین رمان این نویسنده است که از سوی نشر صاد در تهران چاپ و منتشر و اخیرا در جشنواره انتخاب کتاب سال اهل قلم برگزیده شده است. درباره کتاب آراز و فعالیت‌های نویسندگی علی‌اصغر مداحی با وی گفت‌وگو کرده‌ایم.


کتاب «آراز» شما اخیرا در بخش داستان جشنواره اهل قلم، به‌عنوان یکی از آثار برگزیده انتخاب شده است. درباره موضوع این کتاب بگویید و چطور شد که‌سراغ این سوژه رفتید؟
کتاب «آراز» یک رمان عاشقانه یا اگر بهتر بخواهم بگویم تلفیقی از یک رمان عاشقانه و معمایی است. داستان آراز در دو بخش اصلی روایت می‌شود. بخش اول یکی از روستاهای آذربایجان و بخش دیگر آن یکی از پاسگاه‌های مرزی ایران با کشور آذربایجان ‌را روایت می‌کند. مسلم، شخصیت اصلی داستان عاشق دختری به نام لیلی می‌شود، اما پدر لیلی مخالف این وصلت است و هر بار بهانه‌ای سر راه مسلم قرار می‌دهد؛ آخرین بهانه او خدمت سربازی مسلم است. مسلم به‌رغم میل باطنی‌اش این شرط را قبول می‌کند و عازم خدمت می‌شود... . درخصوص سوژه رمان باید بگویم که یکی از دغدغه‌های من نوشتن رمان بومی بود و با توجه به اینکه شناخت کافی از مرز و رود ارس دارم، سعی کردم نخستین رمانم را از این منطقه شروع کنم. البته ناگفته نماند که من مدتی را هم در این منطقه خدمت کرده‌‌ بودم و به‌نظرم این هم می‌تواند یکی از دلایلی  باشد که من را به نوشتن این سوژه ترغیب کرده است.
داستان‌های عاشقانه در فرهنگ مردم یا همان ادبیات فولکلور حضور پررنگی دارند؛ به‌ویژه مناطق آذری‌زبان که حوادث داستان شما هم در یکی از آن مناطق اتفاق می‌افتد. برای ارائه روایت تازه از این نوع داستان‌ها از چه ترفندی استفاده کردید؟
بله، داستان‌های عاشقانه در فرهنگ و بوم مردم مناطق آذربایجان حضور پررنگی دارند؛ برای مثال داستان عشق و عاشقی اصلی و کرم یا داستان کراوغلی، از این داستان‌های معروفی هستند که بعد از گذشت سالیان دراز هنوز هم در محافل سنتی این منطقه در قالب ترانه‌های محلی یا همان عاشیقی با زبان شعر گفته می‌شوند.به‌نظر من منطقه آذربایجان دارای پتانسیل و ظرفیت‌های بکری برای داستان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی است که متأسفانه کمتر به آن پرداخته شده است؛ من در این رمان سعی کردم از این پتانسیل‌ها در حد امکان استفاده کنم و آنها را با آمیزه‌ای از اِلمان‌های عاشقانه، با رنگ و بوی محلی ترکیب و مورد استفاده قرار دهم. بیشترین دغدغه من در آراز داشتن یک رمان داستان‌محور با داستانی قوی و اثرگذار بود. به‌نظرم اگر این مهم در یک داستان به خوبی جا افتاده باشد داستان به‌خودی خود جذاب، موفق و تأثیرگذار خواهد بود و نیاز به ترفند‌ها و شگردهای خاصی در نویسندگی نیست و مخاطب را به‌ خودی خود جذب خواهد کرد.
با توجه به اینکه داستان‌های عاشقانه در ادبیات کهن جایگاه ویژه‌ای داشته است، موقعیت این نوع آثار در ادبیات امروز ایران را چگونه می‌بینید؟
داستان‌های عاشقانه در ادبیات ما ایرانیان از قدیم‌الایام بوده و مورد توجه خاص و عام هم قرار گرفته است. داستان‌هایی که واقعا جذاب و تأثیرگذار بوده‌اند؛ برای مثال داستان‌های خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و... . امروزه شاید مخاطب کمتری به سمت این نوع از داستان‌ها، یعنی داستان‌های عاشقانه ادبیات کهن جذب شود؛ با این حال، به‌نظر من چون مقوله عشق و عاشقی، در ذات انسان‌ها وجود دارد و این ذات هم ربطی به انسان‌های کهن یا امروزی ندارد و همواره در طول تاریخ بشریت بوده است؛ پس می‌توان گفت که عشق به‌عنوان یکی از مولفه‌های مهم در داستان‌نویسی محسوب می‌شود که اغلب نویسندگان در طول زمان‌های متعدد به این مقوله پرداخته‌اند و اگر بخواهم در یک جمله خلاصه بگویم، خواهم گفت که داستان‌های عاشقانه ایده‌های بکر و تازه‌ای هستند که در همه زمان‌ها مخاطبان خاص خودشان‌را داشته‌اند.
مخاطبان اصلی کتاب خود را کدام قشر از جامعه کتابخوان می‌دانید و آیا موقع نوشتن کتاب مخاطب خاصی مورد نظرتان بوده است؟
به‌نظرم نویسنده در وهله اول، یعنی درست زمانی که یک اثر را خلق می‌کند، دوست دارد که آن اثر همه‌گیر باشد؛ هر چند هم سفارشی نوشته شده باشد. من هم قاعدتا از این امر مستثنی نیستم. اما مخاطبان اصلی رمان من می‌توانند همه علاقه‌مندان به رمان‌های منسجم و داستان‌محور باشند. من شخصا با رمان‌هایی که داستان منسجم و روان ندارند مشکل دارم. امروزه گاهی رمان‌هایی چاپ می‌شوند که خط داستانی منسجم و هدفمندی ندارند و بیشتر اتفاق‌محور هستند تا داستان‌محور‌ و من در طول این یک سال و اندی که رمان آراز چاپ شده است با مخاطبانی که کتاب را تهیه و مطالعه کرده‌اند ارتباط داشته‌ام و به‌نوعی می‌توان گفت که از همه قشرها در بین‌شان بوده است و به‌عنوان رمان اول از آن استقبال کردند.
به‌عنوان یک نویسنده که خارج از پایتخت و یکی از استان‌های شمال غرب کشور زندگی می‌کنید، آیا برای انتخاب ناشر با موانعی روبه‌رو بودید‌ و اگر مشکلی در این زمینه بوده چگونه بر آن غلبه کردید؟
امروز بحث نشر و چاپ در کشور ما واقعا با مشکل اساسی روبه‌روست و به‌نظرم این مشکل ربطی به پایتخت و غیرپایتخت ندارد. واقعا امروز شرایط نشر قابل دفاع نیست و این شرایط هم رفته رفته برای آحاد نویسندگان سخت و سخت‌تر می‌شود. الان در بحث چاپ کتاب، بنده تا جایی که اطلاع دارم ناشران خیلی کمی هستند که اثر قبول می‌کنند آن‌هم با شرایط و ضوابط خاص خودشان! انتظار منِ نوعی این است که نهاد‌های مرتبط در بحث چاپ کتاب از نویسنده حمایت کنند تا نویسنده با فراغ بال بیشتری اقدام به تولید اثر و محتوا بکند و من در چاپ این کتاب کم و بیش با این مشکلات روبه‌رو بودم. چون یک نویسنده یک‌ یا دو سال از عمر خود را صرف نوشتن یک اثر می‌کند و در پایان وقتی با این بحث‌ها روبه‌رو می‌شود قطعا دلسرد می‌شود.
موقعیت نویسندگان در شهر محل سکونت خود را چگونه می‌بینید؟ آیا مراکز فرهنگی از این نویسندگان حمایت می‌کنند؟
احساس می‌کنم موقعیت نویسندگان در شرایط فعلی زیاد قابل تعریف و تمجید نیست. امروزه نویسندگی جز رنج و زحمت و مشقت، عایدی خاصی برای شخص نویسنده ندارد. نویسندگان با این وضعیت سرانه مطالعه، بازار نشر و کتاب و عدم‌حمایت‌های مادی و معنوی از طرف نهاد‌های ذی‌ربط، واقعا در مضیقه هستند و تنها چیزی که آنها را در این مسیر پر پیچ وخم سر پا نگه داشته است فقط و فقط عشق به نوشتن است.به‌نظر من مراکز فرهنگی استان‌ها آنگونه که باید و شاید در وسط میدان باشند، نیستند. شاید هم هستند و امثال ما آنها را نمی‌بینیم. چون اگر بودند قطعا وضعیت فرهنگی ما اینگونه نبود و شرایط جور دیگری بود! و حالِ فعلی جامعه ما نیز از این بهتر بود. البته ناگفته نماند که انتخاب افراد غیرمتخصص و غیرمتعهد نیز در این آشفته بازار فرهنگی کشور بی‌تأثیر نبوده است.امروزه پتانسیل‌های خوبی در استان‌ها و سایر شهرستان‌ها موجود است که نیازمند شناسایی و حمایت این افراد از طرف نهاد‌های فرهنگی است.
درباره کتاب‌های در دست تالیف یا زیر چاپ خودتان هم توضیح بدهید.
بنده یک رمان با موضوع جانبازان اعصاب و روان در دست تالیف دارم که به امید خدا سعی می‌کنم  امسال به چاپ برسانم.







 

این خبر را به اشتراک بگذارید