
چرا کمی نگرانیم؟
قطعا باید به امیر قلعهنویی فرصت داد اما نخستین اردوی تیم ملی دستکم 2نشانه ناخوشایند داشت

بهروز رسایلی
امیر قلعهنویی که هیچ، حتی اگر بزرگترین مربی تاریخ فوتبال جهان هم سرمربی تیم ملی میشد امکان نداشت ظرف 2هفته معجزه کند. در چنین شرایطی مطمئنا 2بازی دوستانه تیم ملی در برابر روسیه و کنیا هم نمیتواند چندان قابلیت تحلیل فنی داشته باشد. بالاخره بازیکنان بعد از حدود 5ماه دور هم جمع شدند و بخشی از برنامههای تاکتیکی مربیان هم به امتحان کردن نفرات مختلف گذشت. بنابراین روشن است که این مطلب ادعای بررسی فنی ندارد، اما در حاشیه تیم دستکم 2عامل منفی وجود دارد که کمی باعث بیم و نگرانی میشود.
این دو انصراف بحثبرانگیز
شاید نخستین اتفاق نگرانکننده پیرامون اردوی نخست تیم ملی، انصراف سردار آزمون و سامان قدوس از حضور در تهران بود. در این مورد بحثهایی صورت گرفت و البته امیر قلعهنویی سعی کرد با شیوهای کدخدامنشانه موضوع را «جمع» کند اما اینکه 2 بازیکن مهم تیم ملی در همان اردوی اول دست سرمربی جدید را پس بزنند، اتفاق کاملا معنادار و قابل تاملی است. اواخر دوران حضور مربیان ایرانی در تیم ملی، مخصوصا زمانی که افشین قطبی هدایت این تیم را برعهده داشت، موجی از انصراف بازیکنان از حضور در اردوهای ملی شکل گرفت که آشکارا باعث وهن جایگاه این تیم شده بود. بعدتر که کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی شد، با برخوردهای چکشیاش بهطور کامل این بساط را جمع کرد. اینکه حالا در بازگشت قلعهنویی به تیم ملی چنین اتفاقی دوباره استارت خورده، کمی نگرانکننده است؛ مخصوصا که گفته میشود نه سردار و نه قدوس خبر عدمحضورشان در تیم ملی را بهخود قلعهنویی نداده بودند. برخی اظهارات شخص سرمربی تیم ملی هم در مورد نقش و جایگاه بازیکنان عجیب است. در حقیقت امیر چیزهایی به زبان میآورد که فهمیدنشان ساده نیست. این جمله که: «در تیم ملی بازیکنسالاری داریم، اما بازیکنمحوری نداریم» واقعا عجیب است و بهنظر میرسد قلعهنویی نمیتواند منظورش را بهدرستی برساند. در هر صورت امیدواریم در دوران جدید شأن و ارزش پیراهن تیم ملی در سراشیبی بیتوجهی قرار نگیرد. این بازیکنان قبلا نشان دادهاند که اگر کنترل نشوند، ممکن است دست به هر کاری بزنند!
پروپاگاندای فوتبال هجومی
هیچ تردیدی وجود ندارد که فوتبال بهشدت تدافعی، ملالآور و یکنواخت تیم کارلوس کیروش همه ناظران را کلافه و خسته کرده بود. تغییر سیستم در تیم ملی ضروری بهنظر میرسد اما این کار مهم باید بهتدریج، با حوصله و دور از هیجان و شتابزدگی صورت بگیرد. تیم ملی در بازی با روسیه نمایش تهاجمی و خوبی داشت، اما نوع واکنشها به آن بازی واقعا اغراقآمیز و ترسناک بود. خیلی زود یک پروپاگاندای رسانهای شکل گرفت که «دیدید تیم ملی چقدر هجومی بازی کرد؟» این واکنشها شبیه همان چیزی بود که اوایل دوران حضور مارک ویلموتس در ایران و مخصوصا بعد از بازی دوستانه با کرهجنوبی دیدیم. حتما بخش زیادی از هواداران از تغییر تاکتیک تیم ملی استقبال خواهند کرد، اما اجرای درست این کار زمان میبرد و باید با حوصله و دقت در همه جوانب انجام شود. اینکه ما در ورزشگاه آزادی از هر دو تیم ناآماده روسیه و کنیا گل خوردیم و گل دریافتی از کنیا در حالی بود که تیم حریف 500روز حتی تمرین هم نداشت، اتفاق خوبی نیست. تنها یکی از این اشتباهات در جام ملتهای آسیا کافی است تا حسرت قهرمانی تیم ملی را 4سال دیگر تمدید کند.