• دو شنبه 24 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 5 ذی القعده 1445
  • 2024 May 13
یکشنبه 13 خرداد 1397
کد مطلب : 18840
+
-

مذاکرات کره‌شمالی موقعیت برد-برد برای آمریکا و چین

نگاه
مذاکرات کره‌شمالی موقعیت برد-برد برای آمریکا و چین

ریچارد هاس|رئیس شورای روابط خارجی آمریکا:

قطعی نیست اما می‌توان گفت مذاکرات کره‌شمالی بهترین ابزار برای تقویت روابط میان آمریکا و چین است. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، شرایط کنونی بهترین موقعیت برای ترمیم روابط پکن و واشنگتن است.

روابط امروز میان چین و آمریکا حدود 50سال پیش و بر مبنای تهدیدی که از سوی اتحاد شوروی متوجه هر دو کشور بود شکل گرفت. این رابطه مثال عینی این مثل قدیمی بود که دشمن دشمن من، دوست من است. هر رابطه‌ای بر مبنای این منطق باشد، ادامه‌دار خواهد بود، مگر اینکه دشمن مشترک از بین برود. این اتفاق دقیقا با پایان جنگ سرد در سال 1989و آغاز روند افول قدرت شوروی در اوایل سال 1992رخ داد. رابطه میان آمریکا و چین اما به شکل عجیبی دوام آورد و سمت و سوی دیگری به‌خود گرفت که وابستگی اقتصادی متقابل میان این دو کشور بود. آمریکایی‌ها خوشحال بودند که می‌توانند کالاهای چینی را به قیمت بسیار نازل خریداری کنند. با افزایش تقاضا برای کالاهای چینی، ده‌ها میلیون نفر از مردم این کشور که از مناطق روستایی به مناطق به سرعت در حال رشد شهری قدم گذاشته بودند اشتغال ایجاد شد.

آمریکا به نوبه‌خود با ظرفیت عظیم و وسوسه‌انگیز صادراتی به بازار چین روبه‌رو بود. چینی‌ها خواهان کالاهای پیشرفته‌تری بودند که توان تولید آنها را نداشتند. بسیاری هم در آمریکا بودند که اعتقاد داشتند تجارت با چین باعث خواهد شد این کشور موقعیتی پیدا کند که به‌دنبال برهم زدن نظم جهانی شکل گرفته بعد از جنگ سرد نباشد. بر مبنای این دیدگاه، حتی تبدیل شدن چین به یک قدرت جهانی هم نمی‌توانست خطرناک باشد. برخی حتی امیدوار بودند رشد اقتصادی، اصلاحات سیاسی را نصیب چینی‌ها کند. اینچنین محاسباتی بود که باعث شد در سال 2001، آمریکا از عضویت چین در سازمان تجارت جهانی حمایت کند.
اکنون با گذشت سال‌ها از آن زمان، مناسبات اقتصادی که مبنای روابط چین و آمریکا بود، خود به زمینه‌ای برای بروز اختلافات شدید میان دو کشور تبدیل شده است. میزان صادرات چین به آمریکا بسیار بیشتر از میزان وارداتش از این کشور است. این موضوع به از دست رفتن میلیون‌ها شغل در آمریکا منجر شده است.

علاوه بر این، چین آنگونه که وعده داده بود، بازار خود را به روی کالاهای دیگر کشورها باز نکرده است. دولت چین با هدف تقویت حضور کالاهای چینی در جهان، یا به شرکت‌های چینی سوبسید می‌دهد یا به‌دنبال دزدیدن اطلاعاتی صنعتی در حوزه مالکیت معنوی است. چین همچنین انتقال تکنولوژی را شرط دسترسی شرکت‌های خارجی به بازار خود اعلام کرده است. این انتقادها هم از سوی جمهوریخواهان و هم از سوی دمکرات‌ها علیه چین مطرح می‌شود؛ حتی اگر با خیلی از سیاست‌های اعمالی از سوی دولت دونالد ترامپ در قبال چین موافق نباشند. انتقادها عیله چین تنها به مسائل اقتصادی محدود نمی‌شود. در آمریکا بسیاری نگران رفتارهای قدرت‌طلبانه چین خارج از مرزهایش هستند. به‌نظر می‌رسد طرح «یک کمربند، یک جاده» بیشتر یک ابزار ژئواقتصادی برای افزایش نفوذ چین در جهان باشد تا یک طرح صرفا اقتصادی. ادعاهای سرزمینی چین نسبت به دریای چین جنوبی و ساخت پایگاه‌های نظامی در این منطقه نیز از سوی آمریکا به‌عنوان تهدیدی جدی تلقی می‌شود.

رویدادهای سیاسی داخلی چین نیز بسیاری از ناظران را ناامید کرده است. لغو محدودیت دوره ریاست‌جمهوری و تمرکز قدرت در دست شی جین‌پینگ به قیمت سرکوب مخالفان تمام‌شده است. این سرکوب‌ها اغلب به بهانه مبارزه با فساد انجام می‌شود. علاوه بر این، جامعه مدنی چین و اقلیت‌های این کشور تحت فشار قرار گرفته‌اند. برایند موارد ذکر شده این است که مقام‌های دولتی در آمریکا، چین را هم‌رده روسیه و به‌عنوان یک رقیب استراتژیک می‌بینند.

توجه به همه این نکات بار دیگر ما را به سمت موضوع کره‌شمالی هدایت می‌کند. چین نیز همچون آمریکا سلاح‌های هسته‌ای کره‌شمالی را تهدیدی واقعی می‌داند؛ نه‌تنها عیله خودش بلکه علیه منافع منطقه‌اش. چین به‌دنبال تنشی نیست که مخل تجارت منطقه‌ای باشد.

هرگونه درگیری و تنش با کره‌شمالی، سیل ورود میلیون‌ها آواره به خاک چین را به همراه خواهد داشت. علاوه بر این، چنین جنگی می‌تواند در نهایت به یک کره یکپارچه واقع در مدار استراتژیک آمریکا منتهی شود. چین نمی‌خواهد ژاپن یا دیگر کشورهای منطقه از ترس سلاح‌های هسته‌ای کره‌شمالی به‌دنبال ساخت سلاح‌هسته‌ای بروند. فارغ از این‌ها، دولت چین با استقرار سیستم دفاع موشکی در خاک کره‌جنوبی نیز مخالف است؛ سامانه‌ای که از سوی آمریکا برای مقابله با موشک‌های کره‌شمالی در کره‌جنوبی مستقر شده است. چین این سامانه را تهدیدی برای توان هسته‌ای خود می‌داند. از سوی دیگر آمریکا هم نمی‌خواهد زیر سایه تهدیدهای موشک‌های دوربرد کره‌شمالی که توانایی حمل کلاهک هسته‌ای دارند، روزگار سپری کند. آمریکایی‌ها به‌دنبال به راه انداختن جنگ با کره‌شمالی هم نیستند. چنین جنگی بدون شک پرهزینه خواهد بود.

چین و آمریکا اکنون در پیشبرد دیپلماسی و موفقیت نشست سران آمریکا و کره‌شمالی دارای منافع مشترک هستند. سؤال این است که آیا چین آماده فشار آوردن بر پیونگ‌یانگ برای پذیرش محدودیت‌های معنی‌دار در رابطه با برنامه هسته‌ای و موشکی‌ خود است یا خیر. سؤال دیگر این است که آیا آمریکا آماده است مذاکرات دیپلماتیکی را بپذیرد که نتیجه‌‌اش تثبیت وضعیت هسته‌ای کنونی در شبه‌جزیره کره باشد؛ وضعیتی که ممکن است تا زمانی نامشخص در آینده ادامه پیدا کند و فعلا به حل کامل بحران هسته‌ای کره منجر نشود.

توافق برای برگزاری نشست سران کره‌شمالی و آمریکا پایان‌دهنده بحرانی بود که ادامه‌اش نه به نفع چین بود و نه آمریکا. همکاری چین و آمریکا برای به نتیجه رسیدن این نشست ضروری است. چگونگی همکاری میان این دو کشور برای حل بحرانی که هم منطقه‌ای است و هم جهانی، می‌تواند به بنیانی برای آغاز دوره‌ای جدید در روابط دوجانبه آنها تبدیل شود. چنین رابطه‌ای تعیین‌کننده وضعیت سیاست بین‌المللی در قرن کنونی خواهد بود.

منبع: Project Syndicate

این خبر را به اشتراک بگذارید