بکوب و از نو بساز!
سرمربی جدید تیم ملی، هر که باشد، با چند مشکل اساسی در این تیم مواجه خواهد بود
بهروز رسایلی
طی روزهای آینده، خواه ناخواه با معرفی سرمربی تیم ملی مواجه خواهیم شد. مدتها از پایان جامجهانی گذشته و بهزودی 2بازی دوستانه فروردین در برابر عراق و روسیه از راه خواهد رسید. بنابراین انتظار میرود همین روزها سرمربی جدید تیم معرفی شود. شرایط اما طوری است که او –هر که باشد- با مشکلات ریشهای و مهمی در این تیم مواجه خواهد بود، طوری که شاید اغراق نباشد اگر بگوییم باید تیمش را بکوبد و از نو بسازد. چرا؟ به این دلایل توجه کنید.
ضعف فنی
هیچ تردیدی نیست که تیم ملی ایران دچار ضعف فنی است؛ کاملا محسوس و جدی. دوران تعارف و خودباوری کاذب گذشته است. جامجهانی به خوبی گوشی را دست اهالی فوتبال ایران داد. در قطر دیدیم که تیم ایران 6گل از انگلستان دریافت کرد و البته اگر تیم حریف انرژیاش را برای مسابقات بعدی ذخیره نمیکرد، شاید فاجعه بزرگتری رقم میخورد. در این دوره از مسابقات برای نخستین بار 3تیم آسیایی موفق به صعود از مرحله گروهی شدند، اما ایران دست خالی برگشت. پس روشن است که ضعف داریم و سرمربی جدید باید با طرح و نقشه نو برای بازسازی تیم بیاید. امروز دیگر این نسخه که 90دقیقه دفاع کنیم و روی یک ضربه ایستگاهی یا ضدحمله به حریف گل بزنیم، جواب نخواهد داد. تیم ملی، فکر نو میخواهد.
ستارگان افولکرده
تیم ملی ایران درگیر یکسری اسم بزرگ است که اغلب بیش از حد هم اعتمادبهنفس دارند، اما در عمل از توانایی خارقالعادهای برخوردار نیستند. نیازی به یادآوری نیست که همین امروز در 5لیگ برتر اروپا تنها 2نماینده داریم؛ سامان قدوس که کلا در برنتفورد محو شده و سردار آزمون که در 13ماه گذشته فقط یک گل برای لورکوزن زده است. مهدی طارمی اگرچه بعد از جامجهانی افت کرده، اما هنوز بهترین فوتبالیست کشور به شمار میرود. علیرضا جهانبخش فراز و فرود دارد و این اواخر کمی بهتر شده است. این همه دارایی فوتبال ماست، البته در کنار فوجی از بازیکنان دیگر که در لیگهای درجه 2و 3اروپا یا کشورهای حاشیه خلیجفارس بازی میکنند. آیا شما میتوانید این دارایی را با داشتههای ژاپن یا کرهجنوبی مقایسه کنید؟ پس کار سرمربی بعدی برای رقابت با حریفان سنتی در آسیا دشوار است.
بازیکنان زیادهخواه
برخلاف بحث فنی که در آن وضع اغلب ملیپوشان چندان چنگی به دل نمیزند، این تیم تا دلتان بخواهد بازیکن زیادهخواه و خودبزرگبین دارد. دیدید که آنها قبل از جامجهانی اراده کردند و سرمربی تیم ملی را تغییر دادند. از هر 3جمله بعضیهایشان هم یکی این است که: «ما نسل طلایی هستیم.» کار کردن با چنین تیمی آسان نیست. مهدی محمد نبی به خیال خودش در تأیید تغییرات رخ داده در کادرفنی تیم ملی گفته بود: «بعضی بازیکنان در نیمه دوم مسابقه دوستانه با الجزایر نمیخواستند به میدان بروند.» در نتیجه سرمربی جدید تیم ملی باید با فوتبالیستهایی که چنین روحیات عجیب و غریبی دارند سر و کله بزند. او اگر بخواهد باج ندهد و رختکن را کنترل کند، کارش بسیار سخت خواهد بود.
میانگین سنی بالا
دیگر معضل آشکار تیم هم که دیگر نیازی به شرح و تفصیل ندارد، میانگین سنی بالای بازیکنان است. ایران صاحب پیرترین تیم جامجهانی 2022بود. در چنین شرایطی 2گزینه پیش روی سرمربی بعدی تیم ملی است؛ اینکه از جام ملتهای آسیا بهعنوان فرصتی برای جوانگرایی تیم ملی استفاده کند که بعید است افکار عمومی این فرصت را به او بدهند، یا اینکه تقریبا با همین تیم فرسوده در جام ملتها حاضر شود و پس از آن دست به جوانگرایی بزند. در این صورت هم پرسش این است که اگر این تیم توانایی خاصی داشت، لابد باید در جامجهانی با آن آشنا میشدیم! این هم یک دشواری دیگر در کار کادرفنی جدید است.
این فهرست «درخشان»!
راهی که فدراسیون فوتبال برای پایاندادن به بلاتکلیفی تیم امید درنظر گرفته، از خود این بلاتکلیفی عجیبتر است. وقتی قرارداد سرمربی پیشین تیم ملی امید تمام شد، دراگان اسکوچیچ هنوز روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان حضور داشت. فدراسیون با اسکوچیچ قطع همکاری کرد، کارلوس کیروش را دوباره به ایران آورد، تیم ملی به جامجهانی رفت و کیروش هم سرمربی قطر شد اما تیم ملی امید هنوز سرمربی ندارد! حالا مهدی تاج و دوستانش فهرستی را برای هدایت تیم امید منتشر کردهاند که افراد حاضر در آن نه از نظر سن، نه از نظر رزومه و نه از نظر سبک مربیگری کوچکترین شباهتی با هم ندارند؛ این دقیقترین و کاملترین توصیف برای انتخاب بدون استراتژی است. در حقیقت فدراسیون، نقشه مشخصی برای امیدها ندارد و فقط میخواهد یک نفر را روی نیمکت این تیم بنشاند. تعجبی هم ندارد اگر چند ماه دیگر، دوباره در انتخابی شکست خوردیم و مثل همیشه، بخشی از رقابتهای المپیک نبودیم. وقتی روند انتخاب اینقدر آماتور و غیرحرفهای است، انتظار نتیجهگرفتن از تیم هم بهشدت غیرمنطقی خواهد بود.
چه کسانی در این فهرست عجیب حاضر هستند؟ حمید درخشان؛ مردی که یکی از بهترین پرسپولیسهای تاریخ، بعد از جداییاش از باشگاه ساخته شد. او در آخرین کنفرانس خبری بهعنوان سرمربی قرمزها، جمله معروف «آقا ما رفتیم، ما فردا میریم، مشکلات حل میشه؟» آنهم درست قبل از ساختهشدن یک دوره باشکوه با برانکو را به زبان آورد و برای همیشه به دل تاریخ رفت. چطور دلتان میآید فوتبالیستهای آیندهدار این مملکت را که بیشترشان در لیگ برتر فیکس هستند، به این مربی بسپارید؟ فدراسیون حتی نام فرهاد مجیدی را هم در لیست قرار داده است؛ کسی که در فدراسیون همین مهدی تاج، سرمربی تیم ملی امید بود و بهخاطر دخالتها از این تیم جدا شد. فرهاد حالا در لیگ امارات کار میکند. آیا واقعا فدراسیون توقع دارد که مجیدی برای هدایت امیدها به ایران بیاید یا این اسم فقط برای پر کردن فهرست نوشته شده است؟ سعید دقیقی هم انتخاب عجیبی است؛ کسی که هنوز مربیگریاش را ثابت نکرده اما ظاهرا برادریاش را به مدیران فدراسیون ثابت کرده است. رسول خطیبی که این اواخر مدیرعامل شده و محرم نویدکیا که فقط سرمربی سپاهان بوده هم بخشی از این لیست هستند؛ فهرست عجیبی که ذهنیت دقیق فدراسیون فوتبال ایران را عیان میکند.
بهنظر میرسد فدراسیون این روزها در حال محکزدن افکار عمومی است. به همینخاطر هم مدام شایعههای متعددی در مورد نیمکت تیم ملی به گوش میرسد. تازهترین شایعه نیز نشستن امیر قلعهنویی روی نیمکت با دستیاری وحید هاشمیان و کریم باقری است؛ یعنی فدراسیون توقع دارد مردم از ترکیبی استقبال کنند که روی نیمکت تیم اسکوچیچ هم شکل گرفته بود. بعید است واکنش عمومی نسبت به این شائبه نیز واکنش خوبی باشد. با این حال، ظاهرا فدراسیون اصلا عجله ندارد و قصد دارد همهچیز را همینطور حفظ کند. جالب اینکه هنوز حکم مدیریت حبیب کاشانی بر تیم ملی امید هم صادر نشده و بلاتکلیفی در این تیم چیزی فراتر از انتخاب سرمربی است. فدراسیون فوتبال حالا در معرض 2انتخاب کلیدی قرار دارد و نشانهها در مورد این انتخابها خوشایند نیستند. سرنوشت فوتبال ایران در چند سال آینده اما تا حدود زیادی به این دو انتخاب بستگی خواهد داشت.